اینکه دوسال از تو کوچیکتره صرفا اهمیتی نداره ، خودت باید ببینی که آیا این فاصله ی سنی تو روابطت تاثیر میذاره یا نه ، یعنی میتونی اونو به عنوان همسر قبول داشته باشی یا نه(توجه داشته باش که گفتم به عنوان همسر نه بچه) یعنی حس مادرانه نداشته باشی تو این رابطه
مثلا اگه همین الان که باهاش صحبت میکنی حس راحتی داری از جهتی که اون کوچیکتره و تو راحت میتونی باهاش صحبت کنی و پیش خودت به کوچیکتر بودن اون فکر میکنی و این موضوع باعث میشه راحتتر باهاش ارتباط برقرار کنی ، فکر میکنم این موضوع در آینده به ضررت میشه و اصلا خوب نیست ، ولی اگه سن و سالش تو نوع رابطه ی تو باهاش تاثیری نداره و از نظر فکری هم درگیرت نکرده ، این تفاوت سنی اهمیتی نداره...

در مورد محسن هم بهت بگم که چه ربطی به اون داره؟!!!!
تو وقتی تصمیمت رو بگیری هرکسی که باشه ، همه باید این موضوع رو بپذیرن ، اگه انتخاب تو محسن نیست ، پس باید بره پی کارش ، خیلی شیک و فانتزی

بامداد درست میگی دقیقا .....
ولی کاش میشد با عقل تصمیم بگیرم الان دیگه نمیدونم چی درسته چی غلط
بازم ممنون خیلی ممنون
حرفای خوبی زدی بهم کمک میکنه

سلام علیکم
نظر بامداد درسته، انشاءالله که هر چی خوبه همون بشه

ممنون

خواهش

بامداد

بامداد

والا احتمالا تا آخر هفته نیستم.
اومدم سازمان اصلی محل کارم کلی فاکتور ارزی برای تبدیل و تهیه گزارش واسه سازمان آمار و اطلاعات از میزان صادرات انجام بدم

والا احتمالا تا آخر هفته نیستم.
اومدم سازمان اصلی محل کارم کلی فاکتور ارزی برای تبدیل و تهیه گزارش واسه سازمان آمار و اطلاعات از میزان صادرات انجام بدم

سیل خواستگار هم بسوی من روانه شده اصن یه وضعی....
طبق معمول گفتم نه
نمیدونن ما خودمون برا خودمون گزینه در نظر داریم خخخخ. اما محیط کاره نمیشه حرف زد یا توضیح داد رو هر کدوم یه ایرادی گذاشتم
ضض۱ضقهقهههههه

مرجان به کارت برسی بهتره

میخوام کار کنم این همکارم نمیذاره اعصابم رو میریزه بهم
میره و میآد میگه عروس گلم
حالا خوبه پسره دوستشه نسبت فامیلی ندارن
هر چجوری. هم میگم تو یکسری چیزا اختلاف نظر داریم میگه بیخود کرده همینجوری یه چیزی گفته.
خخخخخ
اصلا یه وضعی
بهم میگن داداش.
بعد هرچی همکارم میگه میگه چشم
موقع حرف زدن هم آنقدر محسن محسن محسن کرد ک من حالم داشت بهم میخورد
محسن اسم همکارمه ک باهم دوستن
یعنی تو پارک چنان سردردی گرفتم قرص ژلوفن خوردم نمیدونس من آلرژی دارم به ابن اسم

محمد اصلا هرچی چرخوندیم نشد لامصب نزدیک بود بترکه بریزه تو صورت ریحان این وسط فقط 4 تا تخم مرغ آب پز زدیم ب بدن با همکارم

داخل جوراب ک هیچ داخل شلوار کردی هم چرخوندیم نشد خخخ

با همزن برقی دهن یارو آسفالت میشه تا تخم مرغ رو هم بزنه حالا با چرخوندن رو دیگه خودتون حساب کنین

یلدا حتما نیتت خیر نبوده وگرنه باید میشد

واقعا نیت خیلی مهمه خلوص نیت نداشتن

مصطفی بچه ها دقتشون کمه متاسفانه

آقا این بچه ها تا بیان دقت کنن دق ات میدن

نه اسم مجازیم صوفیاست البته طی دوسالی و نیمی که میام نت

چراغ علی
رخشنده
خوبه سهیل ؟خخخخخخخخخخخ

خخخخخخ خخخخخخخخ يجوري باشه بتونم تلفظ كنم ديگه

نمیدونستم صوفی جونم...اسمت مهم نیست.مهم خودتو دل خوشگل و مهربونته که من خیلی دوسش دارم...

صوفیا صوفیا از دست تو

خب من همیشه علی پسر بادخملم نسیم دوس داشتم حالا که فرکش میکنم پسر قیطاس خوبه نییییدختر م دیگه دختر بس خوبه

کیان و کیانا

کیاناجان:
توسابت نوشته..
آبجی ترانه گریمور..پدیکور..مانیکورومتدروز
آرایشگری روبلده..
مادرم هم هینطور..
میگه:گریم تخصصیه..ولی توسایت نوشته مژه مصنوعی..
خلاصه بین علمااختلاف افتاده..
خخخخخخخخخ

به ابجی همکارم سلام برسون

آلجی ترانه هم سلام میرسونه
شایدبیادنمیدونم...

سلامت باشن . اگه بیاد خوشحالمون میکنه

مرسی ...
تشکر