یک بلیط
باز یک حال عجیب
پر شده از رنگ حرم
رنگ یک اذن ورود
رنگ یک گنبد زرد
هر حیاطی یک حوض
پر ز آب کوثر
و وضو بر لب حوض
باز هم اذن ورود
یک قدم تا مقصود
در همین حین میان رویا
ناگهان بغض مرا می گیرد
گویی انگار مشرف شده ام
به خودم می آیم
چند روزی به سفر هست هنوز …
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)
والا احتمالا تا آخر هفته نیستم.
اومدم سازمان اصلی محل کارم کلی فاکتور ارزی برای تبدیل و تهیه گزارش واسه سازمان آمار و اطلاعات از میزان صادرات انجام بدم
والا احتمالا تا آخر هفته نیستم.
اومدم سازمان اصلی محل کارم کلی فاکتور ارزی برای تبدیل و تهیه گزارش واسه سازمان آمار و اطلاعات از میزان صادرات انجام بدم
سیل خواستگار هم بسوی من روانه شده اصن یه وضعی....
طبق معمول گفتم نه
نمیدونن ما خودمون برا خودمون گزینه در نظر داریم خخخخ. اما محیط کاره نمیشه حرف زد یا توضیح داد رو هر کدوم یه ایرادی گذاشتم
ضض۱ضقهقهههههه
میخوام کار کنم این همکارم نمیذاره اعصابم رو میریزه بهم
میره و میآد میگه عروس گلم
حالا خوبه پسره دوستشه نسبت فامیلی ندارن
هر چجوری. هم میگم تو یکسری چیزا اختلاف نظر داریم میگه بیخود کرده همینجوری یه چیزی گفته.
خخخخخ
اصلا یه وضعی
بهم میگن داداش.
بعد هرچی همکارم میگه میگه چشم
موقع حرف زدن هم آنقدر محسن محسن محسن کرد ک من حالم داشت بهم میخورد
محسن اسم همکارمه ک باهم دوستن
یعنی تو پارک چنان سردردی گرفتم قرص ژلوفن خوردم نمیدونس من آلرژی دارم به ابن اسم
آری
1394/06/21 - 07:37