پشت هیچستانم ... پشت هیچستان هم جاییست ... آدم اینجا تنهاست
... ...ودر این تنهایی سایه ی نارونی تا ابدیت جاریست به سراغ من اگر
می آیید...، ...نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی
نازک تنهایی من...
چرا چشمات اینطوری شده چوپانی گاه گاه فریاد می زد گرگ امد مردم ده به طرف گوسفندان می دویدند و چوپان عاشقانه به طرف خانه کد خدا می رفت که دخترش را از دور ببیندبیچاره کی دروغ گفت او فقط عاشق بود