مشخصات

موارد دیگر
0$D->usr->favs) ) { ?>
دادگر (آفلاين)
21 پست
13 ديدگاه
44.5 امتياز
غمگین
1366-06-30
m - مجرد
اسلام
کردستان
لیسانس
وزن: 82 - قد: 172
رفته ام
نمی کشم

دنبال‌کنندگان

(28 کاربر)

آخرین بازدید کنندگان

حس من


دادگر
دادگر
یکی از دوراهی‌های زندگی وقتی‌ است که نمی‌دانید
در شیشه‌ای مقابل‌تان را باید «بکشید» یا «فشار دهید»
دیدگاه · 1392/06/23 - 18:20 ·
3
دادگر
دادگر
از هر ۲ تا تبلیغ تلیویزیون یکی تبلیغ بانکه ،، ولی مردم هر روز فقیر تر میشند از هر ۲ روز هفته یکیش تعطیله اما باز مردم افسرده تر میشند از هر ۲ نفر توی خیابون یه نفر لیسانس داره اما باز مردم بیکار تر میشند از هر ۲ تا خونه یکیش نوسازه اما مردم باز بی خانمان تر میشند از هر ۲ نفر یکی دماغش رو عمل کرده اما باز قیافه ها زیبا نمیشند …..از هر ۲ نفر یکی حاجی شده اما باز مردم بی خدا تر میشند !
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/23 - 18:18 ·
4
دادگر
دادگر
کاربردهای مختلف ” مُردن ” در فرهنگ ما !!
برو بمیر : برو گمشو !
بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد !
می میرم برایت : عاشقتم !
می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟
… مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟
نمردیم و … : بالاخره اتفاق افتاد !
مردیم تا … : صبرمان تمام شد !
مرده : بی حال !
مردنی : نحیف و لاغر !
مردم : خسته شدم!
من بمیرم ؟ : راست می گی؟
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/23 - 18:17 ·
3
دادگر
دادگر
سکوت بلند تر از فریاد است
مجبورم سکوت کنم
عوارض این سکوت
خرد شدن و شکستن من است
با خود می گویم بگذار من را ساده لوح و ابله فرض کنند
من سکوت می کنم همچنان
این خرد شدن و شکستن را ترجیح میدهم
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/23 - 18:13 ·
3
دادگر
دادگر
سکوت بلند تر از فریاد است
مجبورم سکوت کنم
عوارض این سکوت
خرد شدن و شکستن من است
با خود می گویم بگذار من را ساده لوح و ابله فرض کنند
من سکوت می کنم همچنان
این خرد شدن و شکستن را ترجیح میدهم
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/23 - 18:11 ·
2
دادگر
دادگر
......واستون
دیدگاه · 1391/11/21 - 20:23 ·
4
دادگر
دادگر
باسلام دوستان- چند تا اسلاید خوب گذاشتم هرروز چند تا میزارم واست
دیدگاه · 1391/11/21 - 20:23 ·
4
دادگر
دادگر
اسلاید
[فایل]
دیدگاه · 1391/11/21 - 20:21 ·
4
دادگر
دادگر
اسلاید
[فایل]
دیدگاه · 1391/11/21 - 20:18 ·
4
دادگر
دادگر
من به مهمانی دنیا رفتم

من به دشت اندوه

من به باغ عرفان

من به ایوان چراغانی دانش رفتم

رفتم از پله مذهب بالا .

تا ته كوچه شك ،

تا هوای خنك استغنا ،

تا شب خیس محبت رفتم .

من به دیدار كسی رفتم در آن سر عشق .

رفتم . رفتم تا زن ،

تا چراغ لذت ،

تا سكوت خواهش ،

تا صدای پر تنهایی .

*****

چیزها دیدم در روی زمین :

كودكی دیدم . ماه را بو می كرد .

قفسی بی در دیدم كه در آن ، روشنی پرپر می زد .

نردبانی كه از آن ، عشق می رفت به بام ملكوت .

من زنی را دیدم ، نور در هاون می كوبید .

ظهر در سفره آنان نان بود ، سبزی دور شبنم بود ،

كاسه داغ محبت بود .

من گدایی دیدم ، در به درمی رفت آواز چكاوك می خواست

و سپوری كه به یك پوسته خربزه می برد نماز

*****

بره ای را دیدم ، بادبادك می خورد

من الاغی دیدم ، یونجه را می فهمید

در چرا گاه (( نصیحت )) گاوی دیدم سبز

شاعری دیدم هنگام خطاب ، به گل سوسن می گفت : (( شما ))

*****

من كتابی دیدم ، واژه هایش همه از جنس بلور

كاغذی دیدم ، از جنس بهار .

موزه ای دیدم ، دور از سبزه

مسجدی دور از آب

سر بالین فقیهی نومید ، كوزه ای دیدم لبریز سئوال

*****
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/24 - 11:48 ·
7
دادگر
دادگر
اهل كاشانم

روزگارم بد نیست

تكه نانی دارم ، خرده هوشی ، سر سوزن ذوقی .

مادری دارم ، بهتر از برگ درخت .

دوستانی ، بهتر از آب روان .

*****

و خدایی كه در این نزدیكی است :

لای این شب بوها ، پای آن كاج بلند.

روی آگاهی آب ، روی قانون گیاه .

*****

من مسلمانم .

قبله ام یك گل سرخ .

جانمازم چشمه ، مهرم نور .

دشت سجاده من .

من وضو با تپش پنجره ها می گیرم

در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف .

سنگ از پشت نمازم پیداست :

همه ذرات نمازم متبلور شده است .

من نمازم را وقتی می خوانم

كه اذانش را باد ، گفته باشد سر گلدسته سرو

من نمازم را ، پی (( تكبیرة الاحرام )) علف می خوانم

پی (( قد قامت )) موج .

*****

كعبه ام بر لب آب

كعبه ام زیر اقاقی هاست .

كعبه ام مثل نسیم ، می رود باغ به باغ ، می رود شهربه شهر

(( حجر الاسود )) من روشنی باغچه است .
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/24 - 11:46 ·
7
دادگر
دادگر
در این بن بست...
دهانت را می بویند
مبادا که گفته باشی "دوستت دارم"
دلت را می بویند
روزگار غریبی ست،نازنین!
و عشق را
کنار تیرک راهبند
تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
در این بن بست کج و پیچ و سرما
آتش را
به سوختبار سرود و شعر
فروزان می دارند.
به اندشیدن خطر مکن.
روزگار غریبی ست،نازنین!
آن که بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است.
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابانند
بر گذرگاه ها
مستقر.
با کنده و ساطوری خون آلود
روزگار غریبی ست،نازنین!
و تبسم را بر لب جراحی می کنند
و ترانه را
بر دهان.
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
کباب قناری
بر آتش سوسن ویاس
روزگار غریبی ست نازنین!
ابلیس پیروز مست
سور عزای ما را بر سفره نشسته است
خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد.
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/24 - 11:45 ·
5
دادگر
دادگر
بگفتم تواز خاکی من ازخاکم چرا باید دورت بگردم

بگفتـــا تو باپا آمـــدی برو با دل بیا تامن بگــــردم
دیدگاه · 1391/08/24 - 11:42 ·
5
دادگر
دادگر
مي خواستم زندگي کنم ، راهم را بستند
ستايش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گريستم ، گفتند بهانه است
خنديدم ، گفتند ديوانه است
دنيا را نگه داريد ، مي خواهم پياده شوم
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/24 - 11:40 ·
5
دادگر
0_269445001352401377_jazzaab_ir.jpg دادگر
گچ بری های ترسناک
دیدگاه · 1391/08/24 - 11:38 ·
5
دادگر
دادگر
زماني مصاحبه گري از معلم صداقت و صميميت دکتر علي شريعتي پرسيد :
به نظر شما چه لباسي را به زن امروز بپوشانيم ؟
دکتر علي شريعتي در جواب گفتند : نميخواهد لباسي بدوزيد و بر تن زن امروز نمائيد .
فکر زن را اصلاح کنيد او خود تصميم ميگيرد که چه لباسي برازنده اوست
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/23 - 09:58 ·
5
دادگر
دادگر
خدايا شهرت مني را که ميخواهم باشم قرباني مني را که: ميخواهند باشم نکن.
دیدگاه · 1391/08/23 - 09:57 ·
5
دادگر
دادگر
زنده بودن را به بيداري بگذرانيم که سالها به اجبار خواهيم خفت .
دیدگاه · 1391/08/23 - 09:56 ·
5
دادگر
دادگر
بیزارم از معشوقی که اسم هرزگی هایش را "آزادی" بگذارد... اسم نگرانی هایت را "گیر" وبرای بی تفاوتی هایش"اعتماد" رابهانه کند...
دیدگاه · 1391/08/23 - 09:56 ·
5
دادگر
دادگر
وقتی ناچار به گریختنی تازه می فهمی شهر چقدر بن بست دارد..................
دیدگاه · 1391/08/23 - 09:55 ·
5
دادگر
دادگر
سلام naser به #شبکه_اجتماعی #نمیدونم خوش آمدی