روبروی تخت ما یه دختر و پسر نشسته بودن که پسره پشتش به تخت ما بود،
معلوم بود باهم دوست هستن،
اتفاقی چشمم به چشمه دختره افتاد،
قشنگ معلوم بود پسره عاشقه دخترست،

دختره شروع کرد به آمار دادن،
سرمو انداختم پایین،
دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم.
خلاصه یه کاغذ برداشتمو به دختره علامت دادم،

با نگاهش قبول کرد،
بلند شدن،
پسره جلو رفت که حساب کنه
دختره به تخت ما رسید دستشو دراز کرد کاغذ رو گرفت.
براش نوشته بودم…
خیلی پستی

عذاب یعنی اون که دوستش داری بشینه بغلتو
از اونی که دوستش داره واست بگه

تنهاییم از آنجا شروع شد
که میان این همه"بود" منتظر یکی بودم که" نبود

آنـــقدر نـفس مـی کــشم …
تـــا،
تمـــام شـود...
همـه ی آن “هوایی” کـه،
ســـراغ ِ تـــو را مـی گــــیـرد…

همیشه دلتنگی به خاطر نبودن کسی نیست !!!

گاهی بخاطر بودن کسی ست که حواسش به تو نیست

از غضنفر میپرسن چی شد تصادف کردی؟؟میگه والا شب بود دوتا چراغ از روبرو میومد ، منم اومدم از وسطشون با موتور لایی بکشم برم ! اما نمیدونم چی شد یهو با موتور رفتم خوردم وسط وانت نیسان؟!! ||

سلام shahin به #شبکه_اجتماعی #نمیدونم خوش آمدی