#خداونــــــــدا ببخش که گهگاه #دغدغه های کوچک #ابری می کند #هوایمان را شدید
و فراموش میکنیم #نعماتت را
#خداونــــــــدا #شکــــــــــــــــــــرت برای تمامی داشته هایمان که #قدرش را نمیدانیم…

---- #دعا #کنیم #برای #سلامتی #تمامی #بیماران ----

با یه دل زار اومدم

من گنه کار اومدم

در میزنم وا کن در رو

شبیه هر بار اومدم

با گناهام قلب تو من شکستم

هر چی باشه

خونه زاد تو هستم

من که چون حر

با تو بدی نکردم

من که آبو

رو خیمه هات نبستم

اسباب زحتتم

هر شب تو هیئتتم

ممنون مادرتم

اربابم نوکرتم

کریمیو و مهربونی

همیشه با ما میمونی

جوونا رو مثل علی اکبرت آقا میدونی

اسم تو روی دل من نوشتی

کاری کردی دیگه باشم بهشتی

تا قیامت زیر دین نو هستم

بس که خوبی از بدی هام گذشتی

لیلای این دلمی

حلال مشکلمی

مجنون اکبرتم

اربابم نوکرتم

به دام عشقت اسیرم

دامنتونو می گیرم

نکنه عذرمو بخوای

نگو برو که می میرم

توبه کردم اومدم سر به راه شم

باقی عمرم اگه شد با تو باشم

تا نمردم آرزوم اینه آقا

واسه یه شب زائر کربلا شم

آقای بی کفنم

عمریه سینه زنم

مدیون خواهرتم

اربابم نوکرتم

خرابه تار تاره تاریک بی ستاره

یکی بره برا من سر تو رو بیاره

دیگه نگم که دست کی گرفت سوی چشمامو

دیگه ازم نپرس کی دزدیده گوشواره هاتو

چشاتو بسته نبینم سر تو شکسته نبینم

لباتو پاره نبینم غمتو روباره نبینم

منم و درد دوری کشته منو صبوری

به خودم هی می گفتم نکنه تو تنوری

دیگه نگم سرت رو شمر چطور بریده بابا

دیگه ازم نپرس موهامو کی کشیده بابا

موهاتو خونی نبینم توی پریشونی نبینم

سرت رو بی تن نبینم

تنتو بی کفن نبینم

یه شام و این همه غم رو صورتم پر از چنگ

زده زن یهودی به سر عمه ام سنگ

عمه رو خسته نبینم عزیزم سرشو شکسته نبینم عزیزم

توی چشماش غم نبینم عزیزم وسط نامحرم نبینم عزیزم

چشاتو بسته نبینم سر تو شکسته نبینم

#شکسته_دلت رو به بازار خدا ببر
خدا خود بهای #شکسته_دلان است..

آن حسينى که شرف يافته دين از شرفش
سر و جان داد ز کف تا نرود دين ز کفش
هدف تير بلا ساخت على اصغر خويش
تا که سرمشق بگيرد بشر از اين هدفش

اى که دل ها همه از داغ غمت غمگين است
وى که از خون تو صحراى بلا رنگين است
نرود ياد لب تشنه ات از خاطره ها
هر که را مى نگرم از غم تو غمگين است

بــــُزُرگــے را پــُرسیــבَنـــב:زنـــבِگــے چــَنـב بـَـפَــش اســتـ؟ گـــُفتـ בو بـَـפَــش اســـتـ ڪــوבَڪـے و پیـــرے گـــُفتـَنــב پــَس جــَوانـے چــہ؟گـــُفتــ : فــَבاے פــُسیــט!

محرم وقتی می آید،مشکی می نالد:من داغدارترین مشک تاریخم،رو سیاه و شرمسار از روی مولایم... محرم وقتی می آید،قلب کوچکم،آن غم بزرگ را جایگزین نتوان کرد....