یکی ﺍﺯ تفــریحات ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺑــﻮﺩ ﮐـــﻪ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻡ. ﺑﻌﺪ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻡ ﻭ ﺷﮑمم رﻮ ﺗﮑﻮﻥ ﻣــﯿﺪﺍﺩﻡ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﮑﻤــﻢ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﺏ ﻣﯿﻮﻣﺪ ! ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺳــﻮﺍﺣﻞ ﺻﺨﺮﻩ ﺍﯼ ﺑﻬــﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺪﺍﺩ ^_^

دﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﺎ ﺷﺎﯾﻌﺴﺖ ؟؟؟
.
.

.
.
.
.
.
.
ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺟﺪﯾﺪﺍ ﻣﺎﺩﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻦ:
ﺧﺎﮎ ﺑﺮ ﺳﺮﺕ ﺑﺮﻭ ﺁﺗﻠﯿﻪ 4 ﺗﺎ ﻋﮑﺲ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﺬﺍﺭ ﻓﯿﺲ
ﺑﻮﮎ ﺷﺎﯾﺪ ﺷﻮﻫﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﯼ !

دختره داشت به دوست پسرش آدرس خونشون رو میداد:

میای از در ورودی آپارتمان , داخل میشی میری سمت آسانسور ...

دکمه طبقه نهم آسانسور رو با آرنج میزنی ....

وقتی اومدی بالا از آسانسور که بیای بیرون سمت چپ خونه منه ....

با آرنج در میزنی و منم در رو باز میکنم ....

پسره میگه : به نظر آسون میاد ولی چرا باید با آرنج در بزنم ؟؟؟

دختره میگه : چی ؟؟؟؟ یعنی دست خالی اومدی دیدنم ؟؟؟

"هفت شهر عشق "

شهر اول : نگاه و دلربایی

شهر دوم : دیدار و آشنایی

شهر سوم : روزهای شیرین و طلایی

شهر چهارم : بهانه ، فکر جدایی

شهر پنجم : بی وفایی

شهر ششم : دوری و بی اعتنایی

شهر هفتم : اشک ، آه ، "تنهایی

شما الان توی کدوم شهرید ؟

دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست! دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
اونوقت دلش میشکنه…