یافتن پست: #آغوش

رضا
رضا
خیلی خوبه مردم بیشتر از قبل با آشنا میشن و بهش علاقمند میشن .
soheil
kkkk-6.jpg soheil
به دلم افتاده است که به یاد من نشسته ای امشب…

پلک هایت سنگین خوابند اما هنوز آنها را بر روی هم نگذاشته ای…

به دلم افتاده است که دلت هوای مرا کرده

و در میان خاطرهامان به دنبال من میگردد امشب …

امشب و هر شب یک دل سیر از بغضت خالی میشوم…

عکست را آغوش میگیرم، وای که چقدر جایت خالی است در کنارم…

دست خودم نیست اگر دستم از تو می نویسد…

اگر دلتنگم و چشمانم

هر شب از یاد تو خیسند…

“دوستت دارم”…
... ادامه
دیدگاه · 1397/11/15 - 00:03 ·
2
Mohammad
620929_2kOqv5QT.jpg Mohammad
مادر یعنی محبت
مادر یعنی زندگانی
مادر یعنی فداکاری
مادر یعنی خود را ندیدن و برای دیگری کوشیدن
مادر یعنی برای راحت بودن ِ فرزند، تا صبح بیداری
مادر یعنی برای سلامت ِ فرزند، از خوردنی ها ، خودداری
مادر یعنی بعد از دردِ فراوانِ زایمان
به روی آن که این درد را به خاطر ِ او دارد، لبخند زدن
بچه را در آغوش گرفتن و با شوق بوسیدن
مادر بودن افتخاری ست که به مردان نمی دهند
درود به همه مادران ِ جهان
... ادامه
bamdad
bamdad
تنهایی یعنی…

این همه آغوش برات بازه

اما تو همنو میخوای که بهت پشت کرده…
:(
دیدگاه · 1394/12/14 - 12:30 ·
2
Mohammad
Mohammad
گاهی دلت از سن و سالت میگیره
میخواهی کودک باشی
کودکی که به هر بهانه ای
به آغوش غمخواری پناه میبرد

بزرگ که باشی...
باید بغض های زیادی را
بی صدا دفن کنی...!!
... ادامه
دیدگاه · 1394/11/17 - 11:10 ·
6
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
دوست داشتن ، ساده ترین و زیباترین احساس است.... دوست داشتن یعنی ..... بعد از ظهر یک روز تعطیل سه ساعت روی مبل ، درآغوش هم و جاذبه ، وِلــو، هر دو در سکوت فکر می کنیم ... گاهی بلند بلند فکرمان را با هم شریک می شویم بلند بلند از ته دل می خندیم .... ساعت چند است ؟ سه ساعت ؟؟؟ به ساعت روی دیوار شک می کنیم و سیگاری از پاکتش در می آوریم و به دنبال فندک که زیر یکی از ما گم شده، می گردیم و سیگاری شریکی روشن می کنیم و ناگهان در معجزه ای عجیب ، هر دو هوس چای می کنیم ..... فقط من و تو می دانیم که در این لحظه سخت ترین کار دنیا ، بلند شدن و رفتن به آشپزخانه است خود را به مردن می زنم و هرچه کلک بلدم رو می کنم که تو بروی واینقدر مهربانی که گول می خوری در راه آشپرخانه می خندی و زیر لب می گویی : * بدجنس * من بر می گردم و نگاهت می کنم باورم نمی شود ولی از اینکه اینجا نیستی ، دلم برایت تنگ می شود دوست داشتن یعنی جای خالیت احساس شود حتی اگر در آشپزخانه ای ..... ( من ِ بد ِ دوستداشتنی )
... ادامه
4 دیدگاه · 1394/08/11 - 20:19 توسط Mobile ·
4
bamdad
bamdad
گذشته شما هرچی که باشه،



هرکاری که کرده باشید..



هرکاری که شیطان دایم اون رو به رختون میکشه



( دروغ، تقلب، ترس، عادتهای بد، نفرت، عصبانیت، تلخی و...)



هرچی که هست...



باید بدونید که خدا کنار پنجره ایستاده بوده



و همه چیز رو دیده.



همه زندگیتون، همه کاراتون رو دیده.



اون میخواد که شما بدونید



که دوستتون داره و شما رو بخشیده...



فقط میخواد ببینه



تا کی به شیطان اجازه میدید



به خاطر این کارا شما رو در خدمت بگیره!



بهترین چیز درباره خدا اینه که



هر وقت ازش طلب بخشایش میکنید



نه تنها میبخشه بلکه فراموش هم میکنه.

{-35-}
bamdad
footbal.jpg bamdad
زندگي مثل يه بازي فوتبال مي مونه ،
بياين وقتي خدای مهربون بهمون اعتماد مي كنه ومارو مي فرسته توی زمين و ميگه بنده من برو بازي كن ،
برو زندگي كن، ببینم چیکارمیکنی؟
مي خوام پیش ملائک سرافرازم كني ،
خيلي خوب اون چيزايي رو كه بهمون ياد داده و مورد رضا ي اونه رو توي زندگيمون اجراء كنيم .
تا وقتيکه بازي تموم شد ، خدا به استقبالمون بياد ، در آغوشمون بكشه و بهمون بگه باريكلا بنده ی گلم ،
عالي بازي كردي ، خيلي ازت راضي ام .
نشون دادی لیاقتش رو داری که تو بهشت ثابت بازی کنی ...

{-35-}
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
رک بگویم... از همه رنجیده ام! از غریب و آشنا ترسیده ام
با مرام و معرفت بیگانه اند من به هر ساز ی که شد رقصیده ام
در زمستانِِ سکوتم بارها... با نگاه سردتان لرزیده ام
رد پای مهربانی نیست...نیست من تمام کوچه را گردیده ام
سالها از بس که خوش بین بوده ام... هر کلاغی را کبوتر دیده ام
وزن احساس شما را بارها... با ترازوی خودم سنجیده ام
بی خیال سردی آغوشها... من به آغوش خودم چسبیده ام
من شما را بارها و بارها... لا به لای هر دعا بخشیده ام
مقصد من نا کجای قصه هاست ا
ز تمام جاده ها پرسیده ام
میروم باواژه ها سر میکنم
دامن از خاک شما بر چیده ام
من تمام گریه هایم را شبی... لا به لای واژه ها خندیده ام
... ادامه
دیدگاه · 1394/07/9 - 13:31 ·
3
Mohammad
امام-محمد-باقر-علیه-السلام.jpg Mohammad
بقیع حالا سومین گوهر بی بدیل خود را در آغوش می گیرد.
گوهری که نور سینه اش راه بین زمین و آسمان را کوتاه تر کرده است
شهادت حضرت باقرالعلوم علیه السلام تسلیت باد.
... ادامه
شهرزاد
emam-reza.jpg شهرزاد
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
آنجا برای عشق شروعی مجدد است . . .
میلاد امام رضا مبارک باد{-35-}{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1394/06/4 - 00:34 در حسینیه ·
4
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
ﺑﻐﻠﺖ ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻏﺰﻝ ﻭ ﺑﻮﺳﻪ ﻭ ﺁﻏﻮﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ! ﻣﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺷﮑﺎﺭ ﺗﻮﺍﻡ ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺷﺒﯽ ﮐﺒﮏ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﯽ ﻭ ﻣﻦ ﻗﻮﺵ، ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ! ﻏﻤﺰﻩ ﯼ ﭼﺸﻢ ﺩﻝ ﺁﺷﻮﺏ ﺗﻮ ﮐﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﻧﺎﺯ ﺍﺑﺮﻭﯼ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺭﻭﺵ، ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﻝ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﯼ ﺯﻧﺠﯿﺮﯼ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺣﺒﺲ ﺩﺭ ﺣﻠﻘﻪ ﯼ ﮔﯿﺴﻮﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ! ﻋﺴﻠﺴﺘﺎﻥ ﻏﺮﯾﺒﯽ ﺳﺖ ﮔﻞ ﺭﻭﺵ ﻭﻟﯽ ﻋﺴﻞ ﺍﺯ ﺷﺎﻧﻪ ﯼ ﮐﻨﺪﻭﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻃﺎﻟﻊ ﺷﻮﺭﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﮕﺮﺩﺍﻧﺪ، ﺁﻩ ﭼﻨﮓ ﺩﺭ ﺗﺎﺭ ﺳﺮ ﻣﻮﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﺎﺭ ﻟﻄﻔﯽ، ﻏﺰﻝ ﺳﺎﯾﻪ -ﺷﺐ ﺍﺯ ﻧﯿﻤﻪ ﮔﺬﺷﺖ- ﺳﺮ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺯﺍﻧﻮﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ!
... ادامه
دیدگاه · 1394/05/30 - 23:40 توسط Mobile ·
6
bamdad
bamdad
دلتنگی هایت را در آغوش بگیر و بخواب …
هیچکس آشفتگی ات را شانه نخواهد زد …
این جمع پر از تنهاییست .

:(
دیدگاه · 1394/04/9 - 23:30 ·
6
fatemeh
1433513543762517_large.jpg fatemeh
وقتی نردبان "عقل" را میگذاری تا

به خدا برسی،

خدا سر نردبان را می گیرد مبادا بیفتی!

اما وقتی که "دل" را نردبان می کنی

تا به او فقط کمی نزدیک شوی

پای نردبان را آنقدر تکان می دهد تا هراسان،

دلگیر و درهم و شکسته در آغوش او بیفتی….
... ادامه
دیدگاه · 1394/03/16 - 13:10 ·
1
bamdad
bamdad
در حیرتم از خلقت آب ...

اگر با درخت همنشین شود آن را شکوفا میکند

اگر با آتش تماس بگیرد آنرا خاموش میکند

اگر با ناپاکی ها برخورد کند آنرا تمیز میکند

اگر با آرد هم آغوش شود آنرا اماده طبخ میکند

اگر با خورشید متفق شود رنگین کمان ایجاد می شود

ولی اگر تنها بماند رفته رفته گند آب می گردد

دل ما نیز بسان آب است وقتی با دیگران است زنده و تاثیر پذیر است و در تنهایی مرده وگرفته است...

پس بیاییم با،باهم بودن دلهایمان را زنده و سرحال نگهداریم.

{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1394/03/14 - 21:37 ·
4
bamdad
bamdad
وقتی نردبان "عقل" را میگذاری تا

به خدا برسی،

خدا سر نردبان را می گیرد مبادا بیفتی!

اما وقتی که "دل" را نردبان می کنی

تا به او فقط کمی نزدیک شوی

پای نردبان را آنقدر تکان می دهد تا هراسان،

دلگیر و درهم و شکسته در آغوش او بیفتی….

{-35-}
دیدگاه · 1394/02/12 - 18:09 ·
4
bamdad
pc538055432cfcd65252cd5ad5f151350c_farapix_com_73a05c833fd4ff236dea7cde776284de_21.jpg bamdad
کاش عشق را از پلک های خود می آموختیم.

پلک هایی که تا وقتی خون در رگ هایشان جاری است

هردم برهم بوسه می زنند.

پلک هایی که از سحر تا پاسی از شب برای در آغوش کشیدن


هم لحظه شماری می کنند.

پلک هایی که حتی برای دقیقه ای کوتاه هم نمی توانند

دوری از یکدیگر را تاب بیاورند.

پلک هایی که در لحظۀ مرگ هم در آغوش یکدیگر جان می دهند

عشق را باید از آن هاآموخت.

{-41-}
دیدگاه · 1394/02/12 - 18:08 ·
3
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﮐﻪ " ﺗﻮﻫﯿﻦ" ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺣﺮﻑ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﮐﻪ " ﺷﻌﻮﺭ " ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ آغوش ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﮐﻪ "ﻫﻮﺱ " ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻮسه ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﮐﻪ "ﻋﺸﻖ " ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺸﻖ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﮐﻪ " ﺭﻓﺘﻦ" ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺷﻌﺎﺭ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﮐﻪ " ﻋﻤﻞ" ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﺬﻫﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﮐﻪ ﺗﻌﺼﺐ" ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻭﻗﺘﯽ ﺟﺬﺍﺑﻪ ﮐﻪ " ﺣﯿﺎ " ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺟﺬﺍﺑﻪ ﮐﻪ "ﻫﻮﺱ ﺑﺎﺯ" ﻧﺒﺎﺷﻪ
... ادامه
دیدگاه · 1394/02/12 - 01:05 توسط Mobile ·
3
✔♥Дℓɨ♥✔
2چشم-تو.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
جنگل سبزیست خزر ،
آشنایند به این منظره ها ... {-41-}

Design By : ALI ATAEI
bamdad
bamdad
فكر ميكردم
دوستت كه داشته باشم
گره كور زندگي شل ميشود
خوشبختي سرش به سنگ ميخورد
بهشت را ميگذارد
براي خدايي
كه عشق را تبعيد كرد
و برميگردد...
ميخواستم
با هر چرخ اين زمين گرد
به تو برسم

ميخواستم
بخوانم چرخ چرخ عباسي...
و خوشبختي
مرا بندازد توي آغوشت
اما نشد كه نشد كه نشد
حالا هر لحظه
گره دو دست از درون
روي گردنم فشرده تر ميشود
و نبضم
كندترو كــــــندتــــــر و
كـــ نـــ د تــــ ر و
كـــــــــــ نــــــــ د
________

واقعيت دارد؛ دوستم نداري
و ديگر
نه زمين
نه خوشبختي
نه حتي خدا
هيچ كس نميتواند
دست مرگ را از گلويم بردارد

{-109-}
دیدگاه · 1394/01/23 - 22:01 ·
7
bamdad
bamdad
نگو دوستت دارم

انسان

این واژه را می‌شنود

واژه

از پوستش رد می‌شود

با نگاهی پایین می‌رود

اسب‌های قلبش

شیهه می‌کشند

تندتر می‌دوند

بر سینه‌اش

محکم‌تر

سم می‌کوبند

نگو دوستت دارم

انسان باور می‌کند

افسارِ اسب وحشی را

به دستت می‌دهد

به تو تکیه می‌کند

در آغوشت اشک می‌ریزد

یال‌هایش را می‌دهد تو شانه کنی

انسان باور می‌کند

و عشق

دردناک‌ترین اعتقاد است

اعتقادی که با سیلی پاک نمی‌شود

به انسان نگو دوستت ندارم

ضربانش کند می‌شود

پای اسب‌هایش می‌شکند

اسب‌ها

بر زمین می‌افتند

درد می‌کشند

انسان

می‌باید

حیوان را راحت کند

انسان عرق می‌ریزد

اشکهایش

در بالشت جمع می‌شود

عطرِ موهایت را حبس می‌کند

نفس نمی‌کشد

بالشت را روی سینه‌اش می‌گذارد

به قلبش گلوله می‌زند

بخارِ گرم

از گلوی اسب‌ها بالا می‌رود

از دهانشان بیرون می‌جوشد

سینه‌ی انسان سبک می‌شود

اسب‌ها

به سمتِ کوهستان دور می‌دوند

سم‌هایشان

صدا ندارد

یال‌هایشان

یخ بسته

عشق

از دست می‌رود



انسان گناه دارد

نگو دوستت دارم

انسان باور می‌کند

نگو دوستت ندارم.



(رضا ثروتی)

{-61-}
دیدگاه · 1393/12/11 - 21:17 ·
2
Majid
Majid
در آغـــوش خودم هستـــم!
مـــن خودم را در آغوش گرفتـــه ام…!
نه چنـــدان با لطافتــــ
نه چنـــدان با محبتــــ…
امـــا...
وفـــادار….وفـــادار….
... ادامه
دیدگاه · 1393/12/11 - 02:18 ·
3
Mohammad
fu6684.jpg Mohammad
ز بیت مرتضی (ع) شاه ولایت اختری سر زد
که از نور رخش، ارض و سما را زیب و زیور زد
بود میلاد زینب (س) آنکه اندر روز میلادش
در آغوش حسینش خنده بر روی برادر زد
... ادامه
دیدگاه · 1393/12/5 - 15:28 در حسینیه ·
8
iman
iman
سخنی با دخترا......................

هى دختر


بيا ميخواهم رازى را بگويم
پسرها عروسک ندارند!
درد دل کردن و حرف زدن را ياد ندارند!
نگاه کن
فقط بلدند اسباب بازيهايشان راپرت کنند!
پسرها اشک هم ندارند!
مى ترسند مرديشان زير سوال برود!!!
مى شنوى؟؟ ته صدايش،گريه اى بى صداست
با يک اغوش ساده,
قلب هر مردى را ميشود بدست اورد.نگاهش کن؟؟
وقتى خسته است
وقتى مريض است
ولى دلسوزى برايش نيست!!!
پدرت وقتى مادرت نيست چقدر پير است!!
ميدانم از پسرها ناراحتى
ميدانم جر زنى ميکنند
بى معرفتند
حرف بد ميزنند
بازى بلد نيستند
آنها تقصيرى ندارند
کسى او را مثل تو ناز نکرده
گل سر،به موهايش نزده
صورتش را نبوسيده
او بجاى بوسه،سيلى خورده است تا يادش بماند مرد بايد قوى باشد
دخترک...
پسرها نميشکنند
مگر...
بدست دخترکى ...
دخترک با آن دستای ظریف و دخترانه ات پسر را نوازش کن نه اینکه با زبان تند و خیانت ،دل مردانه اش را بشکنی..
بعضی وقتا با همه ی مردانگی اش بدجور به آغوش و نوازش تو احتیاج دارد ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/12/4 - 14:48 ·
4
bamdad
bamdad
خدایا...

آغوشت را امشب به من می دهی...؟

برای گفتن چیزی ندارم...

اما برای شنیدن حرفهای تو،گوش بسیار...

می شود من بغض کنم...

تو بگویی:

مگر خدایت نباشد که تو اینگونه بغض کنی...

می شود من بگویم خدایا...؟

تو بگویی جان دلم...

می شود بیایی؟

تمنا می کنم

{-47-}{-47-}

{-109-}
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ