باور نکردنی! انگار همه ما جلوی دوربین مخفی هستیم!
یلدا موقع حرف زدن
1397/05/17 - 12:04شایعه نکن
1398/08/28 - 10:22خودتی باور کن
1398/08/29 - 19:02کره کردم
1398/08/30 - 08:12خسته نباشی .
1398/08/30 - 17:08مرسی
1398/08/30 - 20:20خواهش میکنم .
1398/08/30 - 20:27دو عدد قرص ِ تب بُر ِ عالی
خواب های عجیب و پوشالی
انعکاس ِ صدای شب در خواب
لحظه های مداوم ِ بی تاب
کاغذ ِ نیمه پر شده از شعر
و کتابی برای ِ باطل ِ سِحر
پشت میزی به شکل ِ اقیانوس
غرق در خاطرات یک کابوس
نسبیت ، انقلاب ، متافیزیک
فکرهای مشوشِ نزدیک
خفته در انکسارِ صد رویا
شاعرِ تَرد گشته از دنیا
دَوَرانِ تمام ِ باورها
خسته از دست او سماورها
اندکی از کتاب ِ اشعارش
خط خطی های کل افکارش
در پسِ دودِ مبهم ِ سیگار
می نویسد سراسر از تکرار
درهم و مبهم و سراسیمه
می رسد شب به ساعت ِ نیمه
در تفکر به صد "چرا"،"شاید"
فلسفه دارد حتما این ، "باید"!!
در سرش پیچش ِ توهمِ شب
هجوم ِ صدهزارباره ی تب!!
به جوابی نمی رسد هرگز
غیر ِ درد ِ لبالب و گِزگِز
با نگاهی به ساعت دیوار
خواب باید بخواندش این بار
مثل هرشب ، دوباره بی خوابی
زیر نور ِ سفید ِ مهتابی
غصه های همیشه ، هرباری
دو عدد قرص ِ خواب ِ تکراری...
#بی_خوابی
#بامداد_همراه
با یه عکس سه در چهار تمام رخ پشت سفید تمام مشکلات حل میشه
1397/01/14 - 08:16آوارم همینه شما دو نفر مشکوک هستید که تا حالا عکسی از خودتون نگذاشتید
1397/01/14 - 14:21عکس نداشتیم درسته، ولی واسه چی مشکوکیم ؟؟
1397/01/14 - 16:59اصلا ممکنه هوش مصنوعی پیشرفته باشی
1397/01/14 - 17:07محمد امین
1397/01/15 - 08:36رونمایی کردن فرق میکنه محمد امین
1397/01/15 - 14:24میخندی ؟ رونمایی کن
1397/01/18 - 14:14با تشکر
1396/12/26 - 13:25در ادامه نظر شما رو به آهنگی که آقای داماد شب عروسی خونده دعوت می کنم:
این شبی که می گم شب نیست
اگه شبه مثه اون شب نیست
امشب مثه دیشب نیست
هیچ شبی مثه امشب نیست
یعنی تو عروسی بودی که میدونی داماد چی خونده خب می گفتی .
1396/12/26 - 15:32من خودم نبودم ولی شاهدان عینی گفتن
1396/12/27 - 08:14پس به منابع خاصی وصل هستی که در این حد اطلاع داری
1396/12/27 - 13:48100 در 100
1396/12/27 - 14:02شما دوتایی جایی نمیرین؟ عجبااااا دیدم اون طرح رو معجون قشنگه عکس انداختم نامردا بابا هر کی میاد خواستگاری ما خر مقدس بازی در میاره مام رد میکنیم البته خیلی وقته دیگه خواستگار نیست
ازدواج کنم همتون رو دعوت میکنم حتما
باشه باور کردم . اگه خواستگار نیست بگو دست بکار بشیم
1396/12/29 - 13:51سلام . باور کن نبودی غصه داشتیم
1396/12/25 - 14:05خیلی شلوغه سر کار واقعا ۸،۹ ساعت بلکه ام بیشتر ساعت کاریه و اینکه مدام رو سیستم مون سوئیچ میشن یعنی بدون اینکه بفهمی ریموت شده رو سیستمت
برای آدم بد میشه دیگه
امروز باید برم گفتم دیر تر میام دو ساعت برم بیام
خسته نباشی . آخر سال هست باید حسابها رو ببندی واقعا مشکلِ .
1396/12/29 - 13:54آفرین
1396/12/27 - 14:01محمد امین یه کم دقت کن الان یلدا چهار ماهه نامزد کرده بی سر و صدا منبع خبری ات سوراخ بوده اون رضا رو نگاه کن میدونه یلدا نامزد کرده دم نمیزنه هاااا محمد تو گول این رضا رو نخور
1396/12/29 - 07:31مرجان منم چند روز پیش متوجه شدم یلدا نمزد کرده خبر نداشتم . محمد به منابع خبری مختلف وصل هست باید جواب بده
1396/12/29 - 13:52با کسایی که خودشون اعتراف می کنن کاری نداریم
1397/01/14 - 08:19محمد موضوع مرجان مشخص نشده ها
1397/01/14 - 14:22این موضوع خیلی مشخصه
1397/01/14 - 17:03خودش تکذیب کرده
1397/01/14 - 17:08حالا که خودش تکذیب کرده، ما هم میگیم باور کردیم
1397/01/14 - 17:18باعشه باور کردیم مثلا . الکی
1397/01/14 - 20:39تو بر هم زننده نظم آرامشی باور کن
1396/05/5 - 17:07هميشه من آماج اينهمه تهمت و افترا قرار از جانب شماها قرار گرفتم از بس من مظلومم
1396/05/5 - 22:42 توسط Mobileبعله خیلی مظلومی از چشمات مشخصه
1396/05/6 - 13:34رضا، من میگم مرجان پسرِ ، کسی باور نمی کنه
1396/05/7 - 09:11محمد میشه بهت اعتماد کنیم
1396/05/7 - 13:13اوه اوه مرجان چرا عصبانی شدی ؟؟
-----------------------------------------------
رضا، به محمد امین اعتماد نکنی، به کی میخوای اعتماد کنی
میگم اگه پسر بودم حالا ک دخترم
اصلا تبریک روز دختر تون کو؟؟؟؟
چرا تبریک نگفتین کاکتوس ها
مرجان برای روز دختر یه سر به پروفایلم بزن .
1396/05/7 - 16:22خطاب ک نزدی قبول نی اونو دیدم قبلا ولی خطاب نزدی
حالا یلدا اسم یداله قاسمی اومده روش نمیتونه زیاد بیاد اینجا نمیشه بهش خطاب زد ولی بقیه چی؟
فراموش کردم منشن بزنم الان درستش میکنم .
1396/05/7 - 16:28خواهش میکنم حالا یلدا جواب قاسمی رو چی میده؟ الان یداله قاسمی نمیپرسه ازش رضا کیه
1396/05/7 - 16:39بذار قاسمی پیدا بشه خودش متوجه میشه .
1396/05/7 - 16:42انقد ک این قفل زده و درها رو بسته زلیخا برای یوسف در بسته و قفل نزده
1396/04/28 - 13:14میخند؟
1396/04/28 - 14:34ما رو اسیر کرده بعد میگه از دست تون راحت بشم
فرار رو به جلو که میگن همینه هاااا
من دست شما اسیر شدم باور کن مرجان
1396/04/28 - 15:33چیکار کنم من؟
کاش میشد دیلیت ات میکردم از این وضع در میومدی
هعی من بی گناه رو اذیت می کنین
1396/04/28 - 15:44شکمو چرا
دلت میاد دو تا از اینا جلوت باشه و نخوریشون؟!!!
یکم بیشتر فکر کن ، حرف منطقی ای میزنما
از یک ساندویچ این اندازه شاید مقدار کمی رو بشه بخورم خیلی زیاده
1396/03/19 - 17:58به زمانشم مربوط بستگی داره
مثلآ واسه افطار...
هر وقت خواستی ساندویچ این اندازه بخوری از مراحلش فیلم بگیر باور کنم
1396/03/19 - 22:34حتمأ
از این بزرگتر رو هم زدیم توو گوشش ، اینکه چیزی نیست
بامداد ترسناک شدی
1396/03/19 - 22:58تو به همون ساندویچ فکر کن
1396/03/20 - 13:53درسـت فکر کردی
1396/01/27 - 16:32خسیس نباش هر روز با تراکتور بیا هزنیه ها رو بزن به حساب بعد پرداخت می کنم
1396/01/27 - 16:50باور کن )
1400/05/9 - 23:08 توسط Mobileباور میکنم
1400/05/9 - 23:27آفرین
1400/05/15 - 21:18تحریف نیست ، واسه جفتشون مشترک خوندی
ميخونم واستون تا زنده هستم
شما بودين كه من امروزه هستم
ميدونم هرچي دارم از شما مردم خوبه
بدونيد تا صدا هست اين دل از شما ميخونه
بعد که عذاب وجدان گرفتی شعرت رو تغییر دادی:
بسه دنيا ديگه بسه
تو ديگه كار نده دستم
من به سازه تو ميرقصم
من به سازه تو ميرقصم
همه چي رفته ز دستم
همه چي رفته ز دستم
خیلی داغون هستی
1395/12/8 - 12:15
ای رضای ناقلا رقصم بلدی
مرجان برو منشن رو جواب بده کار دارم
1395/12/9 - 13:23محمد؟!!!! "دنیا"!!!!!!!!!!!!!!!!! دنیا دیگه کیه؟ چند نفر آخه؟!!!
بسته دنیا دیگه بسته....!!!!!!!!
بامداد تو باور نکن این محمد رو که میشناسی استاد ایجاد شایعه و خبر جعلی
1395/12/9 - 18:07دارم آب در هاون دشمن میریزم
در جریان که هستی؟
بعله تایید می کنم
1395/12/9 - 18:25بامداد
محمد امین معروفه
در کودکی از چه بازیکنی تقلید میکردی و چه کسی الهامبخش تو بود؟
«به طور مشخص مارادونا را تحسین میکردم و او یک الهامبخش بزرگ برای من بود. همچنین وقتی پابلو آیمار خودی نشان داد، من از تماشای بازی او بسیار لذت میبردم».
زمانی که برای نخستین بار به بارسلونا رفتی، چه کسی به تو کمک کرد تا با محیط وفق پیدا کنی؟
«ترک کشورم در آن سن برایم بسیار دشوار بود، اما خیلی زود با سسک فابرگاس در لاماسیا دوست شدم و ما هنوز هم دوستان خوبی برای هم هستیم».
کدام سرمربی بیشترین تأثیر را بر روی تو به عنوان بازیکن داشت؟
«از همه سرمربیانی که در طول دوران بازیگریام تحت هدایت آنها بودهام، چیزهایی آموختم، اما شما همیشه آن کسی که نخستین شانس را به شما داده، اهمیت بسیار بالایی دارد – برای من، او فرانک ریکارد بود. او آن باور را در من ایجاد کرد که با تیم نخست تمرین کنم و سپس اولین بازیام را برای بارسا انجام دهم. همه چیز برای من از او آغاز شد».
بزرگترین چالشی که باید بر آن غلبه میکردی، چه بود؟
«من در کودکی به این خاطر که با سرعت مناسبی رشد نمیکردم، مجبور به تزریق هورمون شدم و بارسلونا پذیرفت که هزینه آنها را به عهده بگیرد. اگرچه این دلیلی نبود که ما را به اسپانیا بیاورد، و به عنوان یک خانواده، در 13 سالگی به اسپانیا رفتیم. این بهترین تصمیمی بود که میتوانستیم بگیریم، اما به عنوان یک پسربچه، ترک کشور و رفتن به جایی ناشناخته... چالش بسیار بزرگی بود».
چه چیزی تو را برمیانگیزد؟
«بردن جام برای کشور و باشگاهم. به همین خاطر است که من هیچگاه به عقب و موفقیتهایی که داشتهام نگاه نمیکنم. اینکار را میتوانم زمانی که کفشهایم را آویختم انجام دهم؛ در حال حاضر، تنها باید به آینده و کسب موفقیتهای بیشتر فکر کنم».
چرا همکاریات با سوارز و نیمار تا این حد موفقیتآمیز بوده است؟
«در درجه اول، ما در تمرینات به سختی کار میکنیم تا آنچه در بازیها اتفاق میافتد را رقم بزنیم. اگرچه یک رابطه طبیعی بسیار خوب میان ما وجود دارد – منظورم دوستی بسیار خوب در خارج از زمین است – و این مسئله هم بسیار کمک میکند».
آیا به بازی در لیگ جزیره فکر میکنی؟
«همیشه گفتهام که بارسا به من همهچیز داده است و من تا زمانی که آنها بخواهند، در اینجا خواهم ماند».
فکر میکنی در این فصل چهکسی قهرمان لیگ جزیره میشود؟
«لیگ جزیره بسیار پیچیده است و فصل قبل هم این را به عینه دیدیم، بنابراین پیشبینی سرنوشت قهرمانی کار بسیار دشواری است. البته پپ سرمربی بسیار موفقی است و فارغ از وضعیت فعلیاش، مطمئنم که با فضای آنجا وفق پیدا میکند و موفق میشود».
بهترین بازیکن بریتانیایی که در مقابلش بازی کردی، چه کسی بوده است؟
«در طول این سالها با تیمهای بریتانیایی بسیاری در لیگ قهرمانان روبرو شدیم که بازیکنان بسیار با کیفیتی در ترکیب خود داشتند، اما من همیشه احترام خاصی برای وین رونی قائل بودهام. او سالهای زیادی در بالاترین سطح بازی کرده و یکی از خاصترین بازیکنان این نسل است».
چه کسی تو را قانع کرد که دوباره برای آرژانتین بازی کنی؟
«بعد از فینال ناامیدکنندهای که در تابستان پشت سر گذاشتیم، من فرصت زیادی داشتم تا فکر کنم و به مشور بپردازم، و به این نتیجه رسیدم که از تصمیمم بازگردم. من همچنان میخواهم با آرژانتین جامهای بینالمللی بهدست بیاورم».
گل مورد علاقهات میان گلهایی که به ثمر رساندی، کدام است؟
«من این گل را نه بهخاطر زیباییاش، بلکه بهخاطر اهمیتش انتخاب میکنم: آن گلی که به ضربه سر مقابل منچستر در فینال لیگ قهرمانان در سال 2009 به ثمر رساندم. ما 1-0 پیش بودیم و آن گل کار را تمام کرد».
کدام مهمتر است: یک سوپرگل با نبوغ فردی، یا یک گل تعیینکننده در فینال؟
«من همیشه گل تعیینکننده را انتخاب میکنم. نبوغ گل چه فایدهای دارد وقتی در نهایت جام قهرمانی را بهدست نیاورید؟».
مهمترین جامی که در آن به قهرمانی رسیدی، کدام است؟
«در بارسا ما میخواهیم همهچیز را ببریم. در ابتدای هر فصل این انتظار وجود دارد که ما در نهایت میتوانیم همه جامها را بهدست بیاوریم، ما سعی میکنیم که اولویتبندی نکنیم و یک جام را مهمتر از دیگری ندانیم».
رونالدو در مصاحبهاش با ما، از وجود «یک احترام دوطرفه» میان شما دو نفر سخن گفت. رونالدو را چگونه میبینی؟ آیا بازی در یک دوره با بازیکن بزرگ دیگری، انگیزههای تو را افزایش داده است؟
«احترام دو طرفه میان ما وجود دارد. من او را به عنوان بازیکن بزرگی میبینم که به دستاورهای بزرگی دستیافته است، و این مسئله صحت دارد. اگرچه، انگیزه من همیشه از تمایلم برای بهترینبودن برای بارسا و آرژانتین و هواداران سرچشمه گرفته و نه چیز دیگری».
بزرگترین درسی که فوتبال به تو داده، چیست؟
«اینکه من از باختن متنفرم. این احساس فقط برای ساعاتی پس از باخت بر من اثرگذار نیست و تا مدتها با من میماند. نمیتوانم این احساس [احساس باختن] را تحمل کنم. شما میتوانید از این مسئله استفاده کنید تا مطمئن باشید که هرآنچه میتوانستید برای کسب پیروزی دادهاید».
آیا در FIFA 17، هیچیک از نمراتت را تغییر میدهی؟
«نمراتی که در بازی برای بازیکنان به کار رفته همیشه دقیق است!».
بقول قدیمیا طلا که پاکه چ منتش به خاکه
مهم اینه که من 17 سالمه و خودم میدونم
فک کنم تو هر 17 سال رو یک دوره حساب میکنی یعنی اگر 27 سال هم باشی در دوره دوم زندگیت هستی ولی من فکر می کنم به دوره سوم هم رسیدی
1395/08/10 - 09:47تقصیر منه ک سن و سالم رو به شماها گفتم حتما باید میگفتم 14 سالمه تا باورتون شه
1395/08/10 - 15:45مرجان
1395/08/10 - 19:51شاید هم باید جای یک و چهار عوض بشه
1395/08/11 - 08:13رضا
محمد کوفط
تولدت مبارک مرجان جونی انشاالله 120 سالگیت
1395/08/11 - 10:57مرجان اگه به قول صوفیا انشاءالله 120 سال عمر کنی و این چند سالی رو که زندگی کردی ازش کم کنیم میمونه 79 سال
1395/08/11 - 11:13مرسي صوفيا جونم بوس بوس فدات
محمد نامرد چجوري حساب كردي ٧٩ سال ازش مونده؟! :چماق
خودت مگه نگفتی عدد 14 رو برعکس گنیم میشه سن تو
1395/08/15 - 08:22
واقعا ناراحت کننده است .
1398/02/23 - 13:27