یافتن پست: #بوسه

bamdad
bamdad
صبح بود
بوسه‌ای بر گونه هایت کاشتم
نان داغی چای لب سوزی
فراهم بود و‌ من بودم‌ و تو …
حیف بیداری رسید حال خوبم را چپاول کرد و رفت.
{-35-}
دیدگاه · 1395/08/28 - 15:04 ·
4
رضا
رضا
روی اتوبوسهای بین شهری باید gps و سیستم کنترل سرعت نصب کنن تا سرعتشون از یک حدی بالاتر نره تا فاجعه به بار نیاد .
دیدگاه · 1395/05/2 - 21:39 ·
5
bamdad
bamdad
خداحافظی بوق و کرنا نمی خواهد

خداحافظی دلیل

بحث

یادگاری

بوسه

نفرین

گریه

...

خداحافظی واژه نمی خواهد!



خداحافظی یعنی

در را باز کنی

و چنان کم شوی از این هیاهو

که شک کنند به چشم هایشان

به خاطره هایشان

به عقلشان

و سوال برشان دارد

که به خوابی دیده اند تو را تنها!؟

یا توی سکانسی از فیلمی فراموش شده!؟



خداحافظی یعنی

زمان را به دقیقه ای پیش از ابتدای آشنایی ببری

و دستِ آشنایی ات را پیش از دراز کردن

در جیب هایت فرو کنی

و رد شوی از کنار این سلام خانمان سوز



خداحافظی

"خداحافظ" نمی خواهد!

{-15-}
دیدگاه · 1394/07/10 - 14:48 ·
4
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
ﺑﻐﻠﺖ ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻏﺰﻝ ﻭ ﺑﻮﺳﻪ ﻭ ﺁﻏﻮﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ! ﻣﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺷﮑﺎﺭ ﺗﻮﺍﻡ ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺷﺒﯽ ﮐﺒﮏ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﯽ ﻭ ﻣﻦ ﻗﻮﺵ، ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ! ﻏﻤﺰﻩ ﯼ ﭼﺸﻢ ﺩﻝ ﺁﺷﻮﺏ ﺗﻮ ﮐﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﻧﺎﺯ ﺍﺑﺮﻭﯼ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺭﻭﺵ، ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﻝ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﯼ ﺯﻧﺠﯿﺮﯼ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺣﺒﺲ ﺩﺭ ﺣﻠﻘﻪ ﯼ ﮔﯿﺴﻮﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ! ﻋﺴﻠﺴﺘﺎﻥ ﻏﺮﯾﺒﯽ ﺳﺖ ﮔﻞ ﺭﻭﺵ ﻭﻟﯽ ﻋﺴﻞ ﺍﺯ ﺷﺎﻧﻪ ﯼ ﮐﻨﺪﻭﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻃﺎﻟﻊ ﺷﻮﺭﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﮕﺮﺩﺍﻧﺪ، ﺁﻩ ﭼﻨﮓ ﺩﺭ ﺗﺎﺭ ﺳﺮ ﻣﻮﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﺎﺭ ﻟﻄﻔﯽ، ﻏﺰﻝ ﺳﺎﯾﻪ -ﺷﺐ ﺍﺯ ﻧﯿﻤﻪ ﮔﺬﺷﺖ- ﺳﺮ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺯﺍﻧﻮﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ!
... ادامه
دیدگاه · 1394/05/30 - 23:40 توسط Mobile ·
6
مرجان بانو :)
811714878_16516.jpg مرجان بانو :)
دیدگاه · 1394/04/2 - 11:49 ·
3
✔♥Дℓɨ♥✔
1432310406331895_large.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
حافظ از و نوشت!
حق هم داشت …
قرن او ،
هر دو قدم
یک " " نداشت...

Design By : ALI ATAEI
[لینک]
bamdad
pc538055432cfcd65252cd5ad5f151350c_farapix_com_73a05c833fd4ff236dea7cde776284de_21.jpg bamdad
کاش عشق را از پلک های خود می آموختیم.

پلک هایی که تا وقتی خون در رگ هایشان جاری است

هردم برهم بوسه می زنند.

پلک هایی که از سحر تا پاسی از شب برای در آغوش کشیدن


هم لحظه شماری می کنند.

پلک هایی که حتی برای دقیقه ای کوتاه هم نمی توانند

دوری از یکدیگر را تاب بیاورند.

پلک هایی که در لحظۀ مرگ هم در آغوش یکدیگر جان می دهند

عشق را باید از آن هاآموخت.

{-41-}
دیدگاه · 1394/02/12 - 18:08 ·
3
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﮐﻪ " ﺗﻮﻫﯿﻦ" ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺣﺮﻑ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﮐﻪ " ﺷﻌﻮﺭ " ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ آغوش ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﮐﻪ "ﻫﻮﺱ " ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻮسه ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﮐﻪ "ﻋﺸﻖ " ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺸﻖ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﮐﻪ " ﺭﻓﺘﻦ" ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺷﻌﺎﺭ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﮐﻪ " ﻋﻤﻞ" ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﺬﻫﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﮐﻪ ﺗﻌﺼﺐ" ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻭﻗﺘﯽ ﺟﺬﺍﺑﻪ ﮐﻪ " ﺣﯿﺎ " ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺟﺬﺍﺑﻪ ﮐﻪ "ﻫﻮﺱ ﺑﺎﺯ" ﻧﺒﺎﺷﻪ
... ادامه
دیدگاه · 1394/02/12 - 01:05 توسط Mobile ·
3
iman
iman
سخنی با دخترا......................

هى دختر


بيا ميخواهم رازى را بگويم
پسرها عروسک ندارند!
درد دل کردن و حرف زدن را ياد ندارند!
نگاه کن
فقط بلدند اسباب بازيهايشان راپرت کنند!
پسرها اشک هم ندارند!
مى ترسند مرديشان زير سوال برود!!!
مى شنوى؟؟ ته صدايش،گريه اى بى صداست
با يک اغوش ساده,
قلب هر مردى را ميشود بدست اورد.نگاهش کن؟؟
وقتى خسته است
وقتى مريض است
ولى دلسوزى برايش نيست!!!
پدرت وقتى مادرت نيست چقدر پير است!!
ميدانم از پسرها ناراحتى
ميدانم جر زنى ميکنند
بى معرفتند
حرف بد ميزنند
بازى بلد نيستند
آنها تقصيرى ندارند
کسى او را مثل تو ناز نکرده
گل سر،به موهايش نزده
صورتش را نبوسيده
او بجاى بوسه،سيلى خورده است تا يادش بماند مرد بايد قوى باشد
دخترک...
پسرها نميشکنند
مگر...
بدست دخترکى ...
دخترک با آن دستای ظریف و دخترانه ات پسر را نوازش کن نه اینکه با زبان تند و خیانت ،دل مردانه اش را بشکنی..
بعضی وقتا با همه ی مردانگی اش بدجور به آغوش و نوازش تو احتیاج دارد ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/12/4 - 14:48 ·
4
bamdad
bamdad
مرهم زخم های کهنه ام کنج لبان توست!
بوسه نمی خواهم
چیزی بگو ...

"شاملو"

{-35-}
zahra
zahra
"نیلوفر آبی بودن"

دروغ گفته‌ام اگر بگویم
جهان به زیبایی قصه‌های کودکی‌ست،
پینوکیو یک روز آدم می‌شود،
کفشِ بلور همیشه با سایزِ پای سیندرلا جور در می‌آید
و شاه‌زاده‌ای از راه می‌رسد
تا به بوسه‌ای سفیدبرفی را از خوابِ جادو بیدار کند.


دروغ گفته‌ام اگر بگویمت
که در همین‌دم دختری سیزده‌ساله
تنش را چوبِ حراج نمی‌زند در کنار خیابان
و مردی تبخیر نمی‌کند واپسین نفس خود را بر تکه‌ای زرورق.

ما در گردبادی از زخم زنده‌گی می‌کنیم
و وزنه‌های حقیقت به پای رؤیاهامان زنجیر شده‌اند،
اما زنده‌گی آدامسی نیست که با بی‌مزه شدن
بتوانیم بر سنگ‌فرش خیابان تـُفش کنیم!
ما موظف به نیلوفرِ آبی بودنیم
چه در مُردآبِ لجن بسته،
چه در آب‌نمای یک پارک.
باید گل کنیم و عطر بپاشیم
وگرنه عفونت، جهان را ویران خواهد کرد.
به تو دروغ نمی‌گویم،
ما همان‌طور که به قله‌ها می‌اندیشیم
در حال فرو رفتنیم...
اما با دوست داشتن تو
رویشِ جفتی بال را حس می‌کنم
بر شانه‌های خود.

یغما گلرویی
متین (میراثدار مجنون)
zahra
zahra
من به مردي وفا نمودم و او

پشت پا زد به عشق و اميدم

هر چه دادم به او حلالش باد


غير از آن دل كه مفت بخشيدم



دل من كودكي سبك سر بود

خود ندانم چگونه رامش كرد

او كه مي گفت دوستت دارم

پس چرا زهر غم به جامش كرد؟



اگر از شهد آتشين لب من

جرعه اي نوش كرد و شد سرمست

حسرتم نيست زآنكه اين لب را

بوسه هاي نداده بسيار است



باز هم در نگاه خاموشم

قصه هاي نگفته اي دارم

باز هم چون به تن كنم جامه

فتنه هاي نهفته اي دارم



باز هم مي توان به گيسويم

چنگي از روي عشق ومستي زد

باز هم مي توان در آغوشم

پشت پا بر جهان هستي زد



باز هم مي دود به دنبالم

ديدگاني پر از اميد و نياز

باز هم با هزار خواهش گنگ

مي دهندم بسوي خويش آواز



باز هم دارم آنچه را كه شبي

ريختم چون شراب در كامش

دارم آن سينه را كه او مي گفت

تكيه گاهيست بهر آلامش



زانچه دادم به او مرا غم نيست

حسرت و اضطراب و ماتم نيست

غير از آن دل كه پر نشد جايش

به خدا چيز ديگرم كم نيست



كو دلم كو دلي كه برد و نداد

غارتم كرده، داد مي خواهم

دل خونين مرا چكار آيد

دلي آزاد و شاد مي خواهم



دگرم آرزوي عشقي نيست

بي دلان را چه آرزو باشد

دل اگر بود باز مي ناليد

كه هنوزم نظر به او باشد



او كه از من بريد و تركم كرد

پس چرا پس نداد آن دل را

واي بر من كه مفت بخشيدم

دل آشفته حال غافل را
فروغ فرخزاد
متین (میراثدار مجنون)
دیدگاه · 1393/10/7 - 11:55 ·
1
zahra
zahra
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت

روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه‌شان را نمی‌بندند
قفل افسانه‌ایست
و قلب
برای زندگی بس است

روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی که آهنگ هر حرف، زندگی‌ست
تا من به خاطر آخرین شعر، رنج جستجوی قافیه نبرم
روزی که هر حرف ترانه‌ایست
تا کمترین سرود بوسه باشد

روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم …

و من آنروز را انتظار می‌کشم
حتی روزی
که دیگر
نباشم
احمد شاملو
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/3 - 22:25 ·
3
bamdad
bamdad
بگذار باران بیاید

و تو بیایی و بمانی

تا تمام خاطره را

زیر باران

تا یک نگاه عمیق تا یک تبسم عاشقانه
تا لبخند تا بوسه
تا یک آغوش گرم
پیش ببریم

{-41-}
دیدگاه · 1393/09/26 - 22:08 ·
2
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
با هر انسانی
نخستین برف
نخستین بوسه
وَ نخستین دعوا هم می میرند؛
ها نمی میرند
در آنها می میرند ...
bamdad
bamdad
پای هر خداحافظی محکم باش ...

کم کم ياد خواهی گرفت
تفاوت ظريف ميان نگهداشتن يک دست
و زنجير کردن يک روح را
اينکه عشق تکيه کردن نيست
و رفاقت، اطمينان خاطر
و ياد مي‌گيری که بوسه‌ها قرارداد نيستند
و هديه‌ها، معني عهد و پيمان نمي‌دهند ...
کم کم ياد مي گيری
که حتي نور خورشيد هم مي‌سوزاند
اگر زياد آفتاب بگيري
بايد باغ ِ خودت را پرورش دهی
به جای اينکه منتظر کسي باشی
تا برايت گل بياورد ...
ياد ميگيری که ميتواني تحمل کني
که محکم باشی پای هر خداحافظی
ياد می گيری که خيلی می ارزی ...

... خورخه لوییس بورخس ...

{-35-}
دیدگاه · 1393/08/7 - 20:18 ·
5
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
مراکه داغ شهوتم
به بوسه میهمان نکن
اگرچه غرق آتشم
توموی خودعیان نکن

بترس ازآن که ناگهان
بگیرمت به بازوان
نگوکه دوست دارمت!!
تواین چنین بیان نکن

ببخش تلخی مرا
به دل نگیرنازنین
اگرکه گویمت گهی
چنین نکن،چنان نکن
از
دیدگاه · 1393/08/4 - 11:22 ·
3
setareh 22
image.jpg setareh 22
در ذهـن زنانه ی من ، مرد یعنی تکیه گـاهی امـن.
یعنی بوسه ای از روی دوست داشتن ، بدون اندکی شَرم.
در ذهن زنانه ی مـن…
مــرد یعنی کوه بودن
پر از سخـاوت بودن
پر از حیای مـردانه.
در کنارِ ایـن ابـهت ، لوس شدن های کودکـانه.
در ذهـن زنانه ی خوش بین من
مـرد یعنی دوست می دارمـت
تو هـر لـحظه بـا منـی.
تو ” مـــردی “….
مـن بی تو بــا تمام آفرینش بیگـانه ام .
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/7 - 12:37 ·
4
شهرزاد
10702076_969485163078237_6739456787657733355_n (1).jpg شهرزاد
باید معجزه ای بی آفرینم
مثلا وقتی تو دارد اخمت می آید
قبل از آنکه بنشیند رویِ صورتت
من بوسه بارانت کنم
که اصلا یادت برود اخم داشته ای
یا اینکه وقتی من می خواهم با تو قهر کنم
قبل از فکرش مرا در آغوش بگیری
و من یادم برود اصلا برایِ چه می خواستم لوس شوم
قهر کنم .. و مهربانی هایم را
نثارِ بودنت نکنم ؟
باید معجزه ای بی آفرینم
که خنده هایمان به گوشِ دنیا برسد
تا همه بخندد
پیش از آنکه اشک بر چشمانشان سرازیر شود ...


عادل دانتیسم
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/22 - 11:38 ·
5
حمید
1343121245225228_large.jpg حمید
تو زن شدی......نه برای در حسرت ماندن یک بوسه !

برای ...خلق بوسه ای از جنس آرامش....

تو زن نشدی..که همخواب.....آدم های بیخواب شوی!

زن شدی...که برای خواب کسی رویا شوی!

تو زن نشدی.. که در تنهایت.. حسرت آغوشی عاشقانه را
داشته باشی..

زن شدی تا...تا آغوشی در تنهایی عشقت باشی
... ادامه
Morteza
fu2941.jpg Morteza
امروز با شاخه گلی سرخ ودستانی لرزان به دیدارت می آیم
این اشک های من از سردلتنگی است
دلتنگی برای بوسه زدن بر دستهای مهربانت
کاش بودی...
امروز دلم آتش گرفت ودوباره جای خالیت را حس کردم
می دانم جای تو خوب است
وفرشته های آسمان امروز را برایت جشن می گیرند
آخر میدانم که بهشت زیر پای توست....
کاش فقط امروز نگاهت را داشتم
خدایا کاش فقط یک بار دیگر
آغوشش را داشتم
... ادامه
Majid
images.jpg Majid
حکم اعدام بود . . .

بوسه ای بر طناب زد

دادستان پرسید:

آقای زندانی این چه کاریست . . . ؟

گفت:

به سلامتی طناب که نمیزاره بیفتم

آدما بد زمینم زدند . . .
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/12 - 11:30 ·
6
صوفياجون
صوفياجون
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه ای است
و قلب
برای زندگی بس است...
{-35-}{-35-}
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ