چرا شیعیان به هنگام ذکر نام امام زمان (عج) دستان خود را بر روی سر خود گذاشته و از جای بلند می شوند؟
آیا حدیثی در این زمینه وارد شده است؟
در روایت معروف دعبل خزاعى شاعر اهل بیت (ع)، آمده است که وقتى قصیده مشهوری را خدمت امام على بن موسى الرضا (ع) مى خواند، هنگامى که به این بیت رسید:
خروج امام لامحالة خارج
یقوم على اسم اللّه والبرکات
ظهور امام (عج) قطعی است که ظهورش با نام خداوند و همراه با خیر و برکات است.
امام رضا (ع) دست بر سر نهاد و به عنوان احترام برخاست و از خداوند متعال فرج حضرت ولى عصر (عج) را در خواست نمود.[1]
2. درباره فلسفه برخاستن و دست در سر گذاشتن، روایتی ذکر شده است که علت آن را هم بیان می کند، (البته خود این روایت دلیل و منبع برای اصل این کار هم می تواند باشد):
از امام صادق (ع) سؤال شد که چرا به هنگام شنیدن نام «قائم» لازم است برخیزیم؟
فرمود: براى آن حضرت غیبت طولانى است و این لقب یادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت او است. لذا آن حضرت از شدّت محبت و مرحمتى که به دوستانش دارد، به هر کسى که حضرتش را با این لقب یاد کند، نگاه محبت آمیز مىکند. از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بنده خاضعى در مقابل صاحب (عصر) خود، هنگامى که مولاى بزرگوارش به سوى او بنگرد از جاى برخیزد، پس باید برخیزد و تعجیل در امر فرج مولایش را از خداوند منان مسئلت بنماید.[2]
________________________________________
[1] . امینی نجفی، عبدالحسین احمد، الغدیر، ج 2، ص361، دارالکتب الاسلامیة، تهران؛ قمی، شیخ عباس، منتهى الآمال، باب چهاردهم، فصل ششم، ص1127، چاپخانه احمدی، چاپ نهم، 1377.
[2] . صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص 640، مؤسسة السیدة المعصومة، 1419 قمری.
* اللهم عجل لولیک الفرج * خیلی ممنون بابت مطالب خوبت
1393/03/9 - 05:39این عکسو میبینم اعصابم بهم میریزه.
1392/10/18 - 16:39منم همين طور
چه صورت پاك و معصومی داره ...
زندگي شايد اشك منو تو باشد از نگاه تر صبح نميدانم شايدم لبخند تو به فردا باشد
1392/10/20 - 01:12واقعا تاسف باره
1392/10/20 - 01:12خدا خفت نكنه
1392/10/20 - 01:13باور کنید دو دل بودم که دیدگاه رو باز کنم یا نه
1392/10/23 - 23:50اوه اوه ...
مرسی یلداجان
عالی بود
عالی بود یلدایی.دست گلت درد نکنه خانومی
1392/09/4 - 20:20همه آهنگارو دانلود میکنم تشکرم نمی کنم
1392/09/5 - 17:18مصطفی
1392/09/6 - 02:22خواهش نيما جان
1392/09/6 - 09:09قابلي نداشت ندا جون
1392/09/6 - 09:11تشكر ميكنم از ديدگاهاي خوب از ديدگاهاي بد هم تشكر نميكنم... (مصطفي)
1392/09/7 - 09:10شما هم بفرماااااااااااااااااااا شقايق جون
1392/09/2 - 14:43مسی یلدا جونم
1392/09/2 - 14:44خواهش
لايك ديدگاه هم اختراع شد
فعلا نبودم یه مدت یکم عقبم از پیشرفت سایت
1392/09/2 - 14:52آفرين ببين ياد گرفتي
1392/09/2 - 15:18خواهر محرمه بساط جمع کن...صلوات
1392/09/2 - 15:25 ممنون یلدااااااااااا جوووووووووووووووووووووونم
آجی صوفیام پس کو؟؟ چرا نیومد؟؟
صوفیا جوووووووووون ی کوچولو میخورم واسه تو هم میزارم
فداااااااای یلداااااام
نميدونم چرا نيومد صوفيا
قربونت عزيزم عاشقتم اصن
امضاااااااااااااااااااا برا عشقم #مهناز_جون
سلام خوش اومدي دوست عزيز به نميدونم
1392/08/27 - 08:56سلام خووووووش اوووومدی به جمع ما #نمیدونمیها
1392/08/27 - 10:36سلام خوش اومدی
1392/08/27 - 11:52سلام خوش اومدی
1392/08/27 - 12:36سلام خوش اومدی
1392/08/27 - 20:24مهناز مهمونو ننداز بالا شايد خوشش نياد
1392/08/27 - 20:30یلدا جدیدا وکالت خوندی بزا خودش بیاد شاید خوشش اومد
این شکلک مگه چشه خیلی هم دلش بخواد
سلام خوش اومدی
1392/08/27 - 20:46برو ديدگاهارو بخون متوجه ميشي تا بعد باي
1392/08/27 - 20:49دیدگاه کجا یلدایی... یعنی شکلکم انقد بده
1392/08/27 - 20:55عیـدت مبارک عزیزم
1392/07/24 - 10:06#اميد_جان مرسي
#سارا_جان ممنون
#منا_جان همچنين
#مهناز_جونم مرسي عزيز دلم
#آقا_رضا خيلي متشكرم
#علي_جان سلام همچنين
#ندا_جان ممنون عزيزم
#نيما_جان ممنون شعر زيبايي بود آره اون ديدگاهه اولتو ديدم بعد ديگه نبودش همچنين عيد بر شما وخونواده محترمتون مبارك باشه
#يكتا_جان همچنين گلم
عید شما هم مبارک
ممنون عزیزم عید تو هم مبالک
1392/07/25 - 23:30عیدتون مبارک با تاخیر
1392/07/26 - 13:22#محمد_جان داداش خيلي ممنون====>
#غزل_جون مبارك باشه بر شما هم
#طلايه_جونم متشكر گلم
#صوفيا_جون خيلي ممنون
مرسی یلدا جونم
1392/07/27 - 16:05شهرزادي تاخير داريا عيدت ك گذشت مبارك
1392/07/28 - 12:59عید تو هم با تاخیر مبارک عزیزممم...
1392/07/29 - 09:38ممنون شما نيز ديگه بايد گفت عيد غديرت مبارك
1392/07/29 - 14:03#بـا_مــن_قــدم_بــزن_تـو_ایــن_پــیاده_رو
البته زیادن
نه
1392/07/3 - 18:31آب طلب نکرده #همای
از باغ می برند چراغانیت کنند
تا کاج جشن های زمستانیت کنند
پوشانده اند صبح تو را با ابر های تار
تنها به این بهانه که بارانیت کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانیت کنند
ای گل گمان نکن به شب جشن می روی
شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانیت کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند.
لحظه ها رو با تو بودن در نگاه تو شگفتن
حس عشقو در تو ديدن #معين ................
Someone Like You از Adele.....
I heard that your settled down
شنیدم که یه جایی رو واسه موندن پیدا کردی
That you found a girl and your married now
اینکه با دختری آشنا شدی و حالا دیگه با هم ازدواج کردین
I heard that your dreams came true
شنیدم رویاهات به حقیقت پیوستن
Guess she gave you things I didn’t give to you
حدس میزنم چیزایی رو بهت داده که من هیچوقت بهت ندادم
Old friend, why are you so shy
دوست قدیمی، چرا انقدر خجالت میکشی؟
It ain’t like you to hold back or hide from the lie
اصلا بهت نمیاد بخوای عقب بکشی یا از دروغ مخفی شی
I hate to turn up out of the blue uninvited
متنفرم از اینکه بخوام به میل خودم، سرزده و ناگهانی وارد بشم
But I couldn’t stay away, I couldn’t fight it
اما نمیتونستم دور وایستم،و حتی نمیتونستم خودمو درگیرکنم
I hoped you’d see my face & that you’d be reminded
امیدوارم چهرمو دیده باشی و این رو به یادت آورده باشه که…
That for me, it isn’t over
این پایان کاره من نیست
Nevermind, I’ll find someone like you
اشکالی نداره ، یکی مثله تورو پیدا میکنم
I wish nothing but the best for you too
من هیچ ارزویی ندارم فقط بهترین هارو برای تو میخوام
Don’t forget me, I beg, I remember you said
منو از یاد نبر، التماس میکنم ، یادمه که گفتی:
Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead”
یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه
Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead, yeah.
یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه.آره
You’d know how the time flies.
باید میدونستی زمان چطور میگذره
Only yesterday was the time of our lives.
همین دیروز بود که شروع به زندگی کردیم
We were born and raised in a summery haze.
پا به این دنیا گذاشتیم و در یک غبار تابستانی رشد کردیم
Bound by the surprise of our glory days.
که با شکوه و حیرت روزهای زندگیمونه آمیخته شده
I hate to turn up out of the blue uninvited,
متنفرم از اینکه بخوام به میل خودم، سرزده و ناگهانی وارد بشم
But I couldn’t stay away, I couldn’t fight it.
اما نمیتونستم دور وایستم،و حتی نمیتونستم خودمو درگیر هم کنم
I hoped you’d see my face & that you’d be reminded,
امیدوارم چهرمو دیده باشی و این رو به یادت آورده باشه که…
That for me, it isn’t over yet.
این پایان کاره من نیست
Nevermind, I’ll find someone like you
اشکالی نداره ، یکی مثله تورو پیدا میکنم
I wish nothing but the best for you too
من هیچ ارزویی ندارم فقط بهترین هارو برای تو میخوام
Don’t forget me, I beg, I remember you said
منو از یاد نبر، التماس میکنم ، یادمه که گفتی:
Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead”, yay
یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه.آره
Nothing compares, no worries or cares.
هیچ چیز قابل قیاسی،.نگران کننده ای یا چیزی که بخوای مراقبش باشی دیگه نیست
Regret’s and mistakes they’re memories made.
اشتباهات و پشیمونی ها، اینا ساخته های ذهنن
؟Who would have known how bittersweet this would taste
کی میتونست بفهمه که چطور میتونه انقدر تلخ و شیرین(ترکیبی از شادی و غم) باشه
Nevermind, I’ll find someone like you
اشکالی نداره ، یکی مثله تورو پیدا میکنم
I wish nothing but the best for you too
من هیچ ارزویی ندارم فقط بهترین هارو برای تو میخوام
Don’t forget me, I beg, I remember you said
منو از یاد نبر، التماس میکنم ، یادمه که گفتی:
Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead”, yay
یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه.آره
Nevermind, I’ll find someone like you
اشکالی نداره ، یکی مثله تورو پیدا میکنم
I wish nothing but the best for you too
من هیچ ارزویی ندارم فقط بهترین هارو برای تو میخوام
Don’t forget me, I beg, I remember you said
منو از یاد نبر، التماس میکنم ، یادمه که گفتی:
Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead”
یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه
Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead, yeah
یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه.آره
ممنون رضا
1392/06/29 - 14:56خواهش . باز ببینین جایی مشکل داره بگین درستش کنم .
1392/06/29 - 14:58خسته نباشي
1392/06/29 - 15:19ممنون
1392/06/29 - 15:20خيلي زحمت كشيديد ايشالا دوماديتون جبران كنيم با تچكر مديريت بانوان نميدونم
1392/06/29 - 21:49یلدا ممنون
1392/06/29 - 23:56آقا رضا وقتي يكي مارو خطاب ميكنه تو پستش ما ميفهميم اما اگر همين خطابو تو ديدگاهه پستش انجام بده ما نميفهميم اين مشكل از كجاس؟ عايا حل ميشه؟
1392/06/30 - 16:58تو نظرات نشون میده . شاید من حواسم نوبدبوده چک میکنم .
1392/06/30 - 17:00الان من خطاب كردم شمارو اومد ؟
1392/06/30 - 17:02انگار تو دیگاه کار نمیکنه .
1392/06/30 - 17:09ههه دمت گرم نگيرنت ببرنت ب جرم مردم آزاري شارژ 10 تومني كمتر بگيري مديوني خخخخخ
1392/06/28 - 17:54دیشب نصفه شب بود یه 2تومنی الان یه10تومنی دارم وسوسش میکنم یه 10 دیگه بخره
پسرای مملکت ما چقدر تو کف دخترنو ابله
ببين بتيغونش اساسي آدماي ابلهو بي عقل رو بايد يه همچين بلاهايي سرشون آورد تا حاليشون بشه ك ديگه غلط بكنن دنبال اين كارا باشن اخمخا
1392/06/28 - 18:02دقیقا نمیدونی چ حالی میده
وقتی باشون باغ قرار بذارمو منو ببینن و ادامش سانسوررر.......
یلدا شد 22تومن یکی منو بگیره
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
هههه خخخخخ دمت گرم #ايمان تركوندي
1392/06/28 - 18:33ایمان دهنت سرویس
والا من تو جشن نمی خورم اونجوری از جشن هیچی نمیفهمم ولی جایه دیگه آره
بعد الان مخاطبتون من بودم
نه مصطفي اوني ك دروغ ميگه خودش ميدونه
1392/06/28 - 19:24منظورتون چیه؟یعنی دروغ میگم؟؟
1392/06/28 - 23:54مرسي ديدگاه ميزاري ...
1392/05/31 - 12:25پستات قشنگه همشون
1392/05/31 - 12:41ممنونم گلم
1392/05/31 - 12:46خواهش
1392/05/31 - 12:53قربونت نیلوفر...من هر پستی خوشم بیاد و قبولش داشته باشم دیدگاه میزارم...
1392/05/31 - 13:16فداااااااااات گلم
1392/06/1 - 16:47نام خواننده : محسن یگانه
نام آلبوم: نفس های بی هدف
سال انتشار: 1387
آهنگ نفس های بی هدف
آی خدا دلگیرم ازت
آی زندگی سیرم ازت
آی زندگی میمیرمو
عمرمو میگیرم ازت...
این غصه های لعنتی
از خنده دورم میکنن
این نفسهای بی هدف
زنده به گورم می کنن
چه لحظه های خوبیه
ثانیه های آخره
فرشته ی مردن من
منو از اینجا میبره
آی خدا دلگیرم ازت
آی زندگی سیرم ازت
آی زندگی میمیرمو
عمرمو میگیرم ازت
چه اعتراف تلخیه
انگار رسیدم ته خط
وقت خلاصی از هوس
آی دنیا بیزارم ازت
ازت..
ازت...
ازت......
شریک ضجه های من!
بگو که گوشت بامنه
ببین که زخمای تنم
شاهد حرفای من
آی خدا دلگیرم ولی
احساس غم نمی کنم
چون با توام پیش کسی
سرم رو خم نمی کنم!
آی خدا دلگیرم ازت
آی زندگی سیرم ازت
آی زندگی میمیرمو
عمرمو میگیرم ازت
چه اعتراف تلخیه
انگار رسیدم ته خط
وقت خلاصی از هوس
آی دنیا بیزارم ازت
آی خدا دلگیرم ولی
احساس غم نمی کنم
چون با توام پیش کسی
سرم رو خم نمی کنم!
آی خدا دلگیرم ازت
آی زندگی سیرم ازت
آی زندگی میمیرمو
عمرمو میگیرم ازت
چه اعتراف تلخیه
انگار رسیدم ته خط
وقت خلاصی از هوس
آی دنیا بیزارم ازت
** متن اصلی آهنگ **
" شعر اصلی نفس های بی هدف "
آی خدا دلگیرم ازت
آی زندگی سیرم ازت
آی زندگی می میرمو
عمرمو می گیرم ازت
آخه خدا خسته شدم ؛
از بازی های روزگار
عزرائيل خنجرتو ؛
رو جسم شاكيم بذار
جونمـو بگير ولی ؛
نذار كه با زجر بميرم
دلم می خواد بميرمو
تو گورم آروم بگيرم
خدا منو زجرم نده
می دونی كه دلم پاكه
به داد من خودت برس
وقتی تنم زير خاكه
درسته كه قضا و قدر
خيلی سخته ولی بازم
نمی رسه به عذابی
كه تو اين دنيا من كشيدم
خدا خودت شاهد می
تو اين بيابون سگی
فرياد من فقط اينه
كی می رسه به داد كی ؟
عزرائيل شيپورو بزن
مرده هاتم زنده می شه
آخی خدا بسه ديگه
آدمكهاتم نمی شه
آی خدا دلگیرم ولی
احساس غم نمی کنم
چون با توام پیش کسی
سرم رو خم نمی کنم
آی خدا دلگیرم ازت
آی زندگی سیرم ازت
آی زندگی می میرمو
عمرمو می گیرم ازت
این غصه های لعنتی
از خنده دورم می کنن
این نفس های بی هدف
زنده به گورم می کنن
چه لحظه های خوبیه
ثانیه های آخره
فرشته ی مردن من
منو از اینجا می بره
آی خدا دلگیرم ازت
آی زندگی سیرم ازت
آی زندگی می میرمو
عمرمو می گیرم ازت
چه اعتراف تلخیه
انگار رسیدم ته خط
وقت خلاصی از هوس
آی دنیا بیزارم ازت
شریک ضجه های من !
بگو که گوشت با منه
ببین که زخمای تنم
شاهد حرفای منه
آی خدا دلگیرم ولی
احساس غم نمی کنم
چون با توام پیش کسی
سرم رو خم نمی کنم !
آی خدا دلگیرم ازت
آی زندگی سیرم ازت
آی زندگی می میرمو
عمرمو می گیرم ازت
چه اعتراف تلخیه
انگار رسیدم ته خط
وقت خلاصی از همه ست
آی دنیا بیزارم ازت ...
آفرین
این سایت کاربرای عزیزی مثل تو رو نیاز داره شدید
داداش شرمندمون نكن ...
ما هنوز بايد در جوار شما شاگردي كنيم ...
لطف داری داداش
این چه حرفیه داداش بزرگواری شما
نوكرتيم
شادمهر خیلی عالیه دستت درد نکنه برای تنوع خوبه .
1392/05/11 - 12:28.:: ما خعلي چاكريم ::.
عذر خواهي ميكنم شايد بعضي جا ها به لهجه ي يزدي نوشتم ، شايدم از كلمات تكراري هم استفاده كرده باشم
#شرمنده ...
يادم نيست تاريخ روزي كه نتايج اعلام شد
همچنان منتظر نتايج و همراه با استرسي بسيار وحشت ناك
حدود ساعت 5 بعد از ظهر يهو رفيقم زنگ زد كه بچه نتايج اومد
منم اون زمان اينترنت نداشتم زنگ مشرف زدم هماهنگ كرديم رفتيم خونشون
حالا اينقدر عجله داشتم يادم رفته بود اين كلمه ي عبور و رمز رو بردارم
بلاَخره گفتم اول تو مشرف بزن ببينيم تو چي كار كردي تا من
زنگ بزنم بپرسم ، 5 نفري جمع شده بوديم خونشون
آقا / مشرف داوطلب شد و اطلاعاتش رو وارد سيستم كرد
ديدم اردكان قبول شده يكي از شهرستان هاي يزد
ناراحت و گريه / پيش خودم گفتم اوه اوه
اين كه از ما درسش بهتر بود نتيجه اش اين شد ديگه واي به حال ما
دلسرد شده بودم گفتم پس من ديگه قبول نشدم
به اصرار دوستان منم اطلاعاتم رو زدم و
آقا همين طور كه سايت اومد بالا يهو تيتر وار داشتم ميرفتم جلو
ديدم نوشته دانشگاه پسران يزد
اصن وقتي ديدم ذوق مرگ شدم ، باورم نميشد / هي دو سه باري ميرفتم پايين سايت
بالاي سايت كه نكنه اشتباه شده باشه
حالا زيادم نميشد شادي كرد رفيقم مشرف ناراحت شده بود گريه ميكرد خب ما هم ديگه
زياد شادي نميكرديم
4تاي باقي كه خونه ي مشرف بوديم خدافظي كرديم و داشتيم ميومديم سمت خونه
كه سر راه مغازه ي بابا هم يه سر رفتم
بابام مكانيك خودرو هست
اومدم توي مغازه در حالتي كه اشك شوق ميرختم پريدم بغل بابام و داد ميزدم
ميگفتم بابا قبول شدم ، بابام هم با دستاي روغنيش صورتم رو گرفته بود
از خوشحالي در پوست خودش نميگنجيد
يه چيزم بگم اولش كه اومده بودم توي مغزه با حالت گريه فكر كرده بودم
يه كسي مرده ، آخه با بغض توي گلوم ميگفتم بابا ...
: )
يادش بخير
از بابا خدافظي كردم و اومدم خونه صورت شدم
حالت گرفته مامان من قبول نشدم !!!
مامانم هم اون شب داشت سبزي پاك ميكرد سبزي رو انداخت رو زمين و چيزي نگفت
دوباره بعد چند دقيقه گفتم شوخي كردم بابا قبول شدم
حالا مگه باورش ميشد ديگه گفتم بيا زنگ بزن به بابا ببين چي ميگه
خبر رو كه فهميد ميگه مادر الهي ذليل نشي ، مسخره ي لوس
: |
ديگه همون شب هم سريع فاميل دور هم جمع شدن و يه چايي ، شيريني مختصر
و تمام ...
سمبوليسم در لغت به معناي رمز گرايي و نمادگرايي است. سمبوليسم، جنبشي نامحسوس در هنر بود که در دهه هاي 1880و 1890 در ارتباطي نزديک با جنبش ادبي سمبوليستي در شعر فرانسه ظهور و شکل گرفت. اين جنبش واکنشي بود به اهداف طبيعت گرايانه ي مکتب امپرسيونيسم و نيز به اصول رئاليسمي که توسط کوربه وضع شد." نقاشي اساسا هنري عيني است و فقط مي تواند شامل بازنمايي چيزهايي شود که واقعي و موجودند... شيء انتزاعي به قلمرو نقاشي تعلق ندارد" موريه شاعر، در تضاد مستقيم با اين ايده، مرامنامه ي سمبوليستي را در فيگارو در18 سپتامبر1886 انتشار داد و در آن اظهار داشت: اصل اساسي هنر" جامه پوشاندن به ايده به شکل حسي است" و کلمه اي بود که اولين بار براي نقاشيهاي "ونگوگ" و " گوگن" به کار رفت. سمبوليسم واقعيت محض را مبتذل و ناچيز مي شمرد و مدعي بود که بايد واقعيت را به شکل سمبول(نماد) شناخت دروني هنرمند از آن واقعيت ارائه کرد. در سمبوليسم ذهنيت رمانتيسيسم شکل افراطي به خود گرفت. علاوه بر ذهنيت افراطي، سمبوليستها اصرار داشتند که هنر را از هرگونه کيفيت سودمند بزدايند و شعار" هنر براي هنر" (پارناسين)را ترويج دهند. هدف سمبوليسم حل مناقشه بين دنياي مادي و معنوي است. به همان ترتيب که شاعر سمبوليست زبان شعري را پيش از همه به عنوان بيان نمادين زندگي دروني مورد توجه قرار داد، آنها نيز از نقاشان مي خواستند تا بياني بصري براي رمز و راز بيابند. نمادگرايان بر اين باور بودند که تجسم عيني، کمال مطلوبي در هنر نيست، بلکه بايد انگارها را به مدد نمادها القا کرد. بر اين اساس آنان عينيت را مردود شمردند و بر ذهنيت تأکيد کردند. همچنين کوشيدند رازباوري را با گرايش به انحطاط و شهوانيت در هم آميزند. نقاشان سمبوليست تصور مي کردند رنگ و خط در ماهيت خود قادر به بيان ايده هستند. منتقدين سمبوليست بسيار تلاش داشتند تا بين هنرها و نقاشي هاي رودن که با اشعار بودلر و ادگار آلن پو قابل قياس بود و با موسيقي کلود دبوسي توازي هايي برقرار سازند. از اين رو سمبوليست ها بر ارجح بودن ذهنيت وانگيزش بر توصيف( يا نمايش) مستقيم و صريح تشبيهات تأکيد مي ورزيدند. هنرمندان سمبوليست از نظر سبک و روش کار بسيار متنوع بودند. بسياري از هنرمندان سمبوليست از نوع خاصي تصوير پردازي مشابه به نويسندگان سمبوليست، الهام مي گرفتند. اما گوگن و پيروان او از موضوعات متظاهرانه و افراطي کمتر استفاده مي کردند و غالبا صحنه هاي روستايي را بر مي گزيدند. با وجود آن که نوعي حس مذهبي شديد و پر رمز و راز، مشخصه ي اين جنبش بود، ولي همين حس شديد شهواني و انحرافي، مرگ، بيماري و گناه از جمله موضوعات مورد علاقه جنبش بود.اگر چه سمبوليسم عمدتا در هنر فرانسه بحث مي شود اما تاثير فراگير و گسترده تري داشت و هنرمندان مختلفي چون "مونش" به عنوان بخشي از جنبش در مفهوم گسترده ي آن مورد توجه هستند. در مجموع از ديدگاه سمبوليست ها واقعيت آرمان دروني، رويا يا نماد فقط مي توانست به صورت غير مستقيم با واسطه بيان شود، يعني با استفاده از کليد ها يا تمثيل هايي که نمايانگر واقعيت دروني بودند. پل گوگن که زندگي اجتماعي خود را با کار دلالي سهام در پاريس آغاز کرد از روي ذوق شخصي به نقاشي و جمع آوري آثار هنرمندان معاصر پرداخت. در سال 1889 وي در مقام شخصيت اصلي هنر نوظهور سمبوليسم خوانده شد. پيروان رمزگراي گوگن خود را "نبي ها" ( کلمه عبري به معناي پيغمبر) مي ناميدند. نقاش انزواجوي ديگري که توسط رمزگرايان کشف شد: "اوديلن رودون" بود که تخيلي انباشته از اوهام داشت. وي استاد حکاکي روي سنگ و مس براي چاپ تصاوير سياه قلم بود از روياهاي عجيب و غريب و تخيلات کابوس آساي ادبيات رمانتيک الهام مي گرفت. اثر معروفش" چشم بالوني" را به ادگار آلن پو تقديم کرد. در واقع حکاکي هاي رودون اشعاري مرئي هستند که عالم وهم انگيز و ميت آساي پو را به تصوير کشيده اند. در اين اثر چشمي واحد رمزگونه براي به نمايش در آوردن عقل بصير خداوند است. رودون تمام کاسه ي چشمي را که از حفره اش بيرون آمده به صورت بالوني سرگردان در آسمان نقش کرده است.
منبع: پرشین وی
">مرجان بانو
1395/05/21 - 18:49قشنگ بود بامداد . کمی از اون فضا فاصله بگیر .
1395/05/23 - 14:44من چرا اين خطاب رو نديدم؟!
1395/05/23 - 23:05 توسط Mobileديدگاه ميذارم ثبت نميشه
1395/05/23 - 23:08 توسط Mobile١٢٣
١٢٣
چرا ثبت نمیشه؟!
1395/05/23 - 23:26خوندی شعر رو؟
بامداد خیلی جالب بود
1395/05/24 - 11:08ندیده بودم ی شاعر با اسم خودش همچین ابتکاری کنه و تو شعر اینطوری بنویسه
آفرین
میسی
1395/05/24 - 17:32البته اين هم بگم يه كم شادتر باش آفرين
1395/05/24 - 21:57 توسط Mobileحيف اون آب و هوا نيس
من عاشق شمالم