4076 تومن شد

امروز کار تعطیله، فقط داری قیمت دلار رو میبینی ، معلومه که لحظه به لحظه هم دنبال میکنی

فردا میدم بفروشن

دلار 41270 تومن

دیروز گفتن شرکتهای پتروشیمی ارز حاصل از فروش رو به بازار وارد نکردن که قیمت دلار اینجوری بالا رفته .

من الان فروختم 4103 تومن

به سلامتی .

ولی وضع اقتصاد بهم ریخته کسی با این نرخ خرید نمیکنه فقط می فروشه

مشخص نیست که نرخ کمتر بشه یا نه بهتره فعلا چیزی نخری .

نمیدونم اصلا چی شده.
آره وضع شرکتمون ریخته بهم تا ماه دیکه فروخته میشه مگه اتفاق خلصیذبس

زیاد خودتو درگیر نکن شرکت فروخته بشه ممکنه شما رو نگه دارن .

والا هیچی معلوم نیس همه کارمندا ناراحتیم ازهمه بیشتر من

کاری هم از دستم بر نمیاد.
کل مملکت مون رو عربا دارن می خرن هیچکس فکر چاره نیست.
اینا همونایی هستن ک شرکت روغن لادن یا همون صافولا رو خریدن.
عرب وهابی هستن ;(

تجارت همینه ممکنه شرکت ادغام یا تعطیل بشه .

متاسفانه

مرجان چیزی رو که گفتم بامداد متوجه شد دوزاری شماها کج است

ما دوزاری کج نداریم، فقط صراط مستقیم

تو و صراط مستقیم ؟ ترا عیبه

رضا دیگه زمان و دوره ی دوزاری گذشته ما تراول چک تا نخورده داریم

صراط مستقیم مرا عیب نیست

مرجان شماره حساب میدم تراول رو واریز کن .

محمد ترا عیبه

مرا عیب نیست خیلی هم خوبه

محمد #آنسو باید بررسی کنیم

آقا تو پست مذهبی هم ول کن نیستین ))

خخخخخ
ما ب یاد توییم اشکال داره؟؟؟

تو زمینه انار آره

محمد پس دیگه من همش انار میذارم خود مصطفی بطور معکوس گفت بذارید

از دست تو

ناراحت نباش داش

موندم چه جوری تخصص به این مهمی اونم تو بهترین دانشگاه ایران ، دانشگاه تهران قبول شده!

از مزایای دانشگاه آزاد اینه آدم تیز بار میاد تیییییییز!

از مزایای دانشگاه آزاد اینه آدم تیز بار میاد تیییییییز!

مرجان از دست تو

من متعلق به همتونم....

خب چه فرقی داره
اونم الکی مثلا هست دیگه

ما با موزیلاییم

شما لطف دارین به موزیلا

ای کسانی که ازدواجتان را از ما مخفی میکنید ما طی حرکتی خودجوش به جشن عروسیتان می آییم

محمد

میخند

شمع و چراغا رو روشن کنین امشب عروسی داریم

امشب عروسی داریم

چه خبر بود اینجا من چرااا نبودم عروسی بووود پس من چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

صوفیا جونم بقیه مراسم آقا مدیر موند واسه بعد محرم صفر....
اونوخ براشون مى ترکونیم باهم....!

نامرت دارم آنلاین می بینم

منم میخواستم بگم چه عجب امکان نداره

صوفیا اول خواستم نبینم پشیمون شدم نمیشه نبینم . الان حامد پیداش نیست داره نود میبینه .

منکه خیلی وقته دیگه نگاه نمیکنم
حوصله ندارم اصلا

من می بینم کار دیگه که ندارم .

حامدم پای تلویزیون نشسته داره نود مبینه و باگوشیش واتس آپ و وایبر و لاینشو چک میکنه فقط ناراحت بود لب تاپش دست خواهرش بوده تازه در همون حالا گفت غذا هم میتونه بخوره سلامم میرسونه

دقیقا