یافتن پست: #سرود

bamdad
bamdad
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
هفته حسابداری و روز حسابدار رو تبریک میگم {-21-}{-21-}
رضا
download.png رضا
وقتی اینترنت ندارید رو باز کنید با تصویر روبرو شدید قبل از زدن اسپیس چند لحظه بهش نگاه کنید بهتون چشمک میزنه {-7-}
رضا
رضا
صداوسیما خودش رو خفه کرد با برد تیم ملی والیبال جلوی آمریکا .
zahra
zahra
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت

روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه‌شان را نمی‌بندند
قفل افسانه‌ایست
و قلب
برای زندگی بس است

روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی که آهنگ هر حرف، زندگی‌ست
تا من به خاطر آخرین شعر، رنج جستجوی قافیه نبرم
روزی که هر حرف ترانه‌ایست
تا کمترین سرود بوسه باشد

روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم …

و من آنروز را انتظار می‌کشم
حتی روزی
که دیگر
نباشم
احمد شاملو
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/3 - 22:25 ·
3
رضا
13-11-3-1051504.jpg رضا
bamdad
bamdad
داستان باغبان و چیدن سیب(از زبان سیب)

دخترک خندید و
پسرک ماتش برد !که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را
از پسر پس گیرد !غضب آلود به او غیظی کرد !این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندان ِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام !هر دو را بغض ربود…دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
” او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! ”پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
” مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! ”سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت

{-35-}
صوفياجون
46ad41626e01.jpg صوفياجون

{-41-}{-35-}{-35-}
که شوق بال و پر دارد

ولی از بس که پُر شور است

دو صد بیم از سفر دارد

زنی را می شناسم من

که در یک گوشه ی خانه

میان شستن و پختن

درون آشپزخانه

سرود عشق می خواند

نگاهش ساده و تنهاست

صدایش خسته و محزون

امیدش در ته فرداست

زنی را می شناسم من

که می گوید پشیمان است

چرا دل را به او بسته

کجا او لایق آنست؟

زنی هم زیر لب گوید

گریزانم از این خانه

ولی از خود چنین پرسد

چه کس موهای طفلم را

پس از من می زند شانه؟

زنی آبستن درد است

زنی نوزاد غم دارد

زنی می گرید و گوید

به سینه شیر کم دارد

زنی با تار تنهایی

لباس تور می بافد

زنی در کنج تاریکی

نماز نور می خواند

زنی خو کرده با زنجیر

زنی مانوس با زندان

تمام سهم او اینست:

نگاه سرد زندانبان!

زنی را می شناسم من

که می میرد ز یک تحقیر

ولی آواز می خواند

که این است بازی تقدیر

زنی با فقر می سازد

زنی با اشک می خوابد

زنی با حسرت و حیرت

گناهش را نمی داند

زنی واریس پایش را

زنی درد نهانش را

ز مردم می کند مخفی

که یک باره نگویندش

چه بد بختی چه بد بختی!

زنی را می شناسم من

که شعرش بوی غم دارد

ولی می خندد و گوید

که دنیا پیچ و خم دارد

زنی را می شناسم من

که هر شب کودکانش را

به شعر و قصه می خواند

اگر چه درد جانکاهی

درون سینه اش دارد

زنی می ترسد از رفتن

که او شمعی ست در خانه

اگر بیرون رود از در

چه تاریک است این خانه!

زنی شرمنده از کودک

کنار سفره ی خالی

که ای طفلم بخواب امشب

بخواب آری

و من تکرار خواهم کرد

سرود لایی لالایی

زنی را می شناسم من

که رنگ دامنش زرد است

شب و روزش شده گریه

که او نازای پردرد است!

زنی را می شناسم من

که نای رفتنش رفته

قدم هایش همه خسته

دلش در زیر پاهایش

زند فریاد که: بسه

زنی را می شناسم من

که با شیطان نفس خود

هزاران بار جنگیده

و چون فاتح شده آخر

به بدنامی بد کاران

تمسخر وار خندیده!

زنی آواز می خواند

زنی خاموش می ماند

زنی حتی شبانگاهان

میان کوچه می ماند

زنی در کار چون مرد است

به دستش تاول درد است

ز بس که رنج و غم دارد

فراموشش شده دیگر

جنینی در شکم دارد

زنی در بستر مرگ است

زنی نزدیکی مرگ است

سراغش را که می گیرد؟

نمی دانم، نمی دانم...



شاعر : - از مجموعه شعر شبانه{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-41-}
صوفياجون
صوفياجون
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه ای است
و قلب
برای زندگی بس است...
{-35-}{-35-}
bamdad
bamdad
از همان آغاز
راه ما کمی از هم جدا بود
تو مثل یک شاعر
عاشق بودی
و من مثل یک عاشق
شعر می سرودم

هر دو گم شدیم
من در پایان یک رویا
تو در یک شعر بی پایان
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/30 - 21:15 ·
7
صوفياجون
rbqsx9yqz1nuerm1mq5.jpg صوفياجون
روز 6 مرداد 1354 در بیمارستان مهر شهرستان ارومیه متولد شد . مادرش نسرین آقاخانی ، پدرش هوشنگ گلرویی و خواهری بزرگ تر از خود به نام یلدا داشت . وقتی که یک ساله بود ، خانواده به تهران نقل مکان کرد . دوران دبستان را در دبستان محمد باقر صدر و دوره‌ی راهنمایی را در مدرسه طالقانی گذراند . دوران دبیرستان را در مدرسه مطهری گذراند . سال دوم دبیرستان به خاطر درگیری با ناظم مدرسه دو سال از تحصیل محروم شد . از آن سال ها شعر و شاعری را آغاز کرد و در یک دبیرستان شبانه شروع به تحصیل کرد . در آن سال ها بدلیل دیوارنویسی به مدت چند هفته دستگیر شد و تا شش ماه اجازه خروج از تهران را نداشت . در سال 1375 نخستین مجموعه شعر خود را به نام بمان ! نماند منتشر کرد . نخستین ترانه های خود را با خوانندگی حمید طالب زاده ضبط کرد . سال 1378 دومین مجموعه شعر خود را با نام مگر تو با ما بودی را منتشر کرد . در این سال شعر بلند قصه باغ پسته را سرود . او در حال حاضر به فعالیت های خود در عرصه شاعری ، ترانه نویسی و مترجمی ادامه می دهد .
... ادامه
zoolal
zoolal
من تمام شعرهایم را در وصف نیامدنت سروده ام..
اگر یک روز ناگهان ناباورانه سر برسی ..
دست خالی ..
حیرت زده..
از شاعر بودن استعفا خواهم کرد
نقاش میشوم!!
تا ابدیت.. نقش پرواز را بر میله های تمام قفس های دنیا خواهم کشید..
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/28 - 16:18 ·
4
...
1389544225_1388756448_9186100.jpg ...
Noosha
ندای عزیز...
مراتب تألم وتأثراین حقیراراکه ازدرگذشت نابهنگام برادرگرامیتان ابرازمیکنم راپذیرفته و
مرانیزدرغم خویش شریک بدانید...
مرگ پایان کبوترنیست
نداجان
چه بسی سعادت نصیب این عزیزازدست رفته
گشت که مصادف بامولودیگانه منجی عالم بشریت مهدی موعود(ع)پروازبه ملکوت را
آغازیده واوج گرفته وبسان پرندگان سبکبال
برقاف قله عدم آرام گرفت...
نیما
نداجان تسلیت...
من که واژه هارابرای سرودن اشعارازپی هم قطارمیکردم کنون ازغم این داغ بزرگ واژه ای برای بیان نمی یابم!
غلونکرده ام اگرگویم
که زبان ازبیان وصف این حادثه بی عظیم قاصراست وپربیراهه نگفته ام ارکه گویم:
غزل خداحافظی این بزرگوارتلخ ترین شعری بودکه سرودم...
ندای عزیز..
خدایش بیامرزد
برادرگرامتان را
وخدابقای عمرپدرمهربان ودوست داشتنیتان را
برای شمابانوی بااحساس ودلسوزومهربان میسرسازد...
تسلیت ندای عزیز
تسلیت
وتسلیت
......
...
.{-35-}
دیدگاه · 1393/03/27 - 00:33 ·
6
zoolal
zoolal
راستی هيچ می‌دانی من در غيبت پُر سوالِ تو
چقدر ترانه سرودم
چقدر ستاره نشاندم
چقدر نامه نوشتم که حتی يکی خط ساده هم به مقصد نرسيد؟!
رسيد، اما وقتی
که ديگر هيچ کسی در خاموشیِ خانه
خوابِ بازآمدنِ مسافرِ خويش را نمی‌ديد...
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/21 - 21:02 ·
4
ıllı YAŁĐA ıllı
283769_172134992917603_642189766_n.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/14 - 06:27 در ترول ·
11
صوفياجون
0.125222001386327535_taknaz.jpg صوفياجون
zoolal
zoolal
کاش میشد بچگی را زنده کرد
کودکی شد، کودکانه گریه کرد
شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود
آن قیامت، که دمی بیش نبود
فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟
کاش میشد ، بچگانه خنده کرد .
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/27 - 20:52 ·
6
...
...
تمام غزلهایم راسرودم
که خداحافظی ات رانبینم!
افسوس!
بی خداحافظی رفتی...
دیدگاه · 1393/02/18 - 13:44 ·
2
bamdad
attach_4172.jpg bamdad
دلم تنگه...
برای دعا کردن واسه نیومدن معلم
برای خوندن قرآن اول صبحو سرود ایران اول هفته
برای خط کشی کنار دفتر مشق با خودکار آبی و قرمز
برای تخته پاکنو گچ های رنگی کنار تخته سیاه
برای ترس از سوال معلم
برای لیوان آبی که فلوت داشت
دلم برای همه ی دلــــــــــخوشی های کــــــــودکانه تــــنگ شده

:(
Noosha
امیر عاملی Noosha

خبرگزاری فارس، سروده امیرعاملی علیه محمدرضا شجریان را منتشر کرد...
در مقدمه این شعر آمده است:
« در پاسخ به منافقانی که می‌خواهند با صدای سوخته‌ شجریان ، مردم ایران را تحقیر ‌کنند؛ مردمی که سرافراز و عاشقند مردمی که از جنس شقایقند.»
گم شدی آوازه خوان پیر ما
گم شدی آخر به زیر دست و پا
کرد بیگانه تو را ابزار خویش
خود شدی تا نور حق دیوار خویش
ربنایت چون خودت از یاد رفت
خیل شاگردان، هلا! استاد رفت
رفته‌ای از پیش ماها دور حیف
در سر پیری شدی مغرور حیف
مطرب عهد شبابم بوده‌ای
مزه نان و کبابم بوده‌ای
خوب می‌خواندی صدایت خوب بود
بعد تاج اصفهان مطلوب بود
میزدی چه چه برای شیخ و شاب
با نوای تار و تنبور و رباب
هستساز اینک ولی آواز نیست
یک در گوشی به سویت باز نیست
تا نپیوندی عزیزم بر زوال
کاشکی بودی مرید اعتدال
مکر آمریکا تو را منفور کرد
زرق و برق غرب چشمت کور کرد
چونکه پیراهن دو تا شد بد شدی
مثل آن مطرب که بد می‌زد شدی
«سایه»ات فرموده بود آوازه‌خوان
که مرید پیردل باش و بمان
لیک ‌ای مطرب دریغا که غرور
کرد از مردم تو را صد سال دور
وقت پیری ناز کردی با همه
ناز را آغاز کردی با همه
ناز کم کن سوی ملت باز گرد
کم بگو از یأس ای استاد زرد»
ادامه در دیدگاه...
... ادامه
حمید
حمید
بده سوزی كه ازهجرت بسوزم بده اشكی كه در پایت بریزم

بده رنجی كه رنجور تو باشیم سرودی ده كه مسرورتوباشم

بده عقلی كه مجنون تو باشد همه حیران و مفقون تو باشد
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/23 - 12:26 ·
9
صوفياجون
صوفياجون


دنبال یه حرف تازه توی رویای تو بودم
واسه ابراز علاقه ام این ترانه رو سرودم
تو عبور واژه ها که پشت هم پیش میگشتم
آخرش رسید به این حرف دوست دارمو نوشتم
دوست دارم رو نوشتم
من دوست دارم قدر آسمون پر ستاره
جوری که سمت تو میام بی اراده بی اشاره
بی اراده بی اشاره
من دوست دارم قدر ، قدری که تو نمیدونی
قدری که بگم تا ابد توی خاطرم میمونی
توی خاطرم می مونی
سمت من نشونه رفته تیر عشق تو عزیزم
دخل من اومده انگار بسته شد راه گریزم
عشق من یکی یه دونه است اصلا هم همتا نداره
تا همیشه مثل بارون روی دل تو می باره
من دوست دارم قدر آسمون پر ستاره
جوری که سمت تو میام بی اراده بی اشاره
بی اراده بی اشاره
من دوست دارم قدر ، قدری که تو نمیدونی
قدری که بگم تا ابد توی خاطرم میمونی
توی خاطرم می مونی
{-203-}{-168-}{-130-} {-203-}
{-130-}{-203-}{-74-}
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
کاش می شد تا افق پرواز کرد
حل مشکل را به عشق آغاز کرد
کاش می شد شعرماندن را سرود
با ظهورت یک غزل اعجاز کرد
کاش می شد لحظه های عشق را
بی ریا و با نگاه ابراز کرد …
... ادامه
bamdad
bamdad
چه شبی است!

چه لحظه‌های سبک و مهربان و لطیفی،

گویی در زیر باران نرم فرشتگان نشسته‌ام.

می‌بارد و می‌بارد و هر لحظه بیش‌تر نیرو می‌گیرد.

هر قطره‌اش فرشته‌ای است که از آسمان بر سرم فرود می‌آید.

چه می‌دانم؟

خداست که دارد یک ریز، غزل می‌سراید؛

غزل‌های عاشقانه‌ی مهربان و پر از نوازش.

هر قطره‌ی این باران،

کلمه‌ای از آن سرودهاست.
... ادامه
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
سرود جدید دختران دم بخت


سَر زَد از اُفُق

یدونه شوهر

فروغِ دیدهٔ حق با خواهرااااان

شوووووووهر! حق مسلم ماست

پیامت ای مامان

شوهرو، آزادی

نقش جان ماست

پاینده من و سه تا از خواهرام{-18-}{-18-}
دیدگاه · 1393/01/16 - 00:47 ·
3
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ