امروز

صبحانه ی من تو بودی

نان گرم و شیر و عسل

روزنامه و خبر

صبحانه ی امروزم

برشی از تو بود

سیرم از این جهان

اشتهای تو دارم ....


شمس لنگرودی

تندیس #شمس_لنگرودی ؛ شاعر و پژوهشگر شعر معاصر توسط #حمیدرضا_صادق‌زاده ساخته خواهد شد و قالب‌گیری ابتدایی آن به تازگی انجام شده است

#شمس_لنگرودی

سر بر زانوی كوير می گذارم
سوگندش می دهم بس كند
با اين همه آب
كه از آسمان مجروح می بارد
از گل و لای بی حاصل
سنگينم می كند.

#شمس_لنگرودی

تمام خنده هایم را نذر کرده ام تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا عطر دستهایت ، دلتنگی ام را به باد می سپارد #شمس_لنگرودی

تمام خنده هایم را نذر کرده ام تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا عطر دستهایت ، دلتنگی ام را به باد می سپارد #شمس_لنگرودی

سر به هوا نیستــــم امــــا همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم حال عجیبـــی‌ست دیدن همان آسمانی که شاید تو دقایقی پیش به آن نگاه کـــرده باشی #شمس_لنگرودی

عــاشقــانه هــایی که برایت مینویسم مثل آن چــای هایی هستند کــه خــورده نمی‌ شونـد یــخ می کنند و بــاید دور ریخت! فنجانت را بده دوبـــاره پر کنم من زیاد اهل چای نیستم "مرا به یک آغوش گـــــرم میهمان کن" #شمس_لنگرودی

پائيز
جنون ادواری سال است
پيرهنش را ريز ريز می كند
در ملافه ای به سفيدی برف
خواب می رود
با انگشتانی كه از لبه تخت بيرون است.

#شمس_لنگرودی/ شب نقاب عمومی است