یافتن پست: #لرزه

bamdad
photo_2017-04-05_15-51-09.jpg bamdad
کره ماه هم زلزله دارد! و علتش کشش جاذبه زمین مي باشد. تاکنون ماه لرزه های کوچکی روی دستگاه زلزله نگار ثبت شده است. دانشمندان معتقدند ماه دارای هسته ای مذاب و داغ مثل زمین خودمان است
{-15-}
دیدگاه · 1396/01/16 - 15:51 ·
1
رضا
رضا
زلزله 6 ریشتری تو مشهد اتفاق افتاده امیدوارم مردم آسیب ندیده باشند .
رضا
رضا
اوه اوه بیرون چقدر سرد شده .
شهرزاد
625519_699499950079389_1220882229_n.jpg شهرزاد
با همه رنگهای خیال انگیزش

که بوی پختگی و کمال میدهد

پاییز از راه رسید با بوی ماه مهر

ماه مدرسه و درس و دوستی ها و خاطره ها

پاییز از راه رسید با کلیدی که دروازه ناگشوده قلب مرا گشود

و چشمانم را بروی بی نظیرترین تجربه روح در عالم خاک گشود

پاییز از را رسید با تمام تداعی های روح انگیزش

با همه رنگهایش که هر کدام طیفی از دوست داشتن و ماجرایی از مهر ورزیدن را به صحنه

خیال می آورد

از راه رسید با ترنم بارانهای دوست داشتنی اش

با قاب خیس پنجره هایش

با باد های ملایم و تندش که تن برگ را بر اندام درخت به لرزه می افکند

و فداکاری برگهای خشک و مسین به زیر گامهای عابرانی که عشق گمشده خویش را می جویند

برگ هایی که افتادن و تسلیم و فنا را به یاد تو می اورند . . . سرخ به رنگ خون

پاییز از راه رسید با الهه ی نارنجی پوش خویش

هم او که سالهاست دل کوچک من پرستشگاه او ست . . .
دیدگاه · 1394/06/31 - 23:28 ·
5
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
مرد اون نيست كه از نعره ش ديوار به لرزه بیفته
مرد اونه كه از صداي نفس كشيدنش قلبت بلرزه..
دیدگاه · 1393/10/1 - 18:27 در دوستها ·
6
bamdad
76002845938938483561.jpg bamdad
در انتظار هیچکس نیستم...

اما!!!

هنوزم وقتی نویز موبایل رو اسپیکر می افته...

دلم می لرزه!!!

شاید تــــــــو باشی...

:(
دیدگاه · 1393/09/26 - 22:15 ·
3
هـــــستی جـــون
هـــــستی جـــون
نوشتی که دیگه منو نمی خوای

دیگه نیازی تو به من نداری

نوشتی که لنگه ی من زیاده

واسه همین دیگه دوستم نداری

واست نوشتم که دیونتم من

تورو خدا نگو منو نمی خوای

به من نگو لنگه ی من زیاده

نگو دیگه سراغ من نمیای

نوشتی که همش یه بازی بوده

یه بازی قشنگ بچگونه

خواستی ازم که عاشقت نباشم

من برم از یاد تو بی نشونه

واست نوشتم که چه زود خراب شد

قصر قشنگ عشقو عاشقیمون

به جز یه مشت خاطره ی خیالی

از اون روزای خوب چی موند برامون

نوشتی که دیگه اسمتو نیارم

حتی تورو به یاد خود نیارم

عکسی که از چشات گرفته بودم

دیگه توی قاب دلم نذارم

واست نوشتم که خدا نبخشه

کسی رو که تورو ازم جدا کرد

تموم مهربونیاتو دزدید

با بازی هاش شیطونو آشنات کرد

نوشتی که دوست نداشته باشم

اینم یه جور بازی روزگاره

تا ابدم که منتظر بمونم

این انتظار فایده ای نداره

واست نوشتم برو به سلامت

اما نرو از توی خاطراتم

اینم بگم شاید دلت بلرزه

که تا ابد من خاک زیر پاتم
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/1 - 21:25 ·
5
bamdad
bamdad
داستان باغبان و چیدن سیب(از زبان سیب)

دخترک خندید و
پسرک ماتش برد !که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را
از پسر پس گیرد !غضب آلود به او غیظی کرد !این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندان ِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام !هر دو را بغض ربود…دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
” او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! ”پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
” مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! ”سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت

{-35-}
setareh 22
1407412688248050_thumb.jpg setareh 22
بعضی وقت ها که .. ازت ناراحت میشم یا عصبانی .. بهت میگم برو به زندگیت برس همه بدنم میلرزه نکنه بری .. و وقتی که بهم میگی : زنــــــــــدگی من تـــــویی کجا برم ؟؟ پیش زندگیمم انگار دنیــــــا رو بهم دادند.
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/15 - 11:52 ·
8
Majid
index.jpg Majid
شعر زیبای حمید مصدق

توبه من خنديدي و نمي دانستي

من به چه دلهره از باغچه همسايه

سيب را دزديدم

باغبان از پي من تند دويد

سيب را دست تو ديد

غضب آلوده به من كرد نگاه

سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك

وتو رفتي و هنوز،

سال ها هست كه در گوش من آرام،آرام

خش خش گام تو تكراركنان

مي دهد آزارم

و من انديشه كنان

غرق اين پندارم

كه چرا ، خانه كوچك ما سيب نداشت



جواب بسیار زیبای فروغ فرخ زاد :

من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه


پدر پیر من است
من به تو خندیدم

تا که با خنده خود پا

سخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک

لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت: برو

چون نمی خواست به خاطر بسپارد

گریه تلخ تو را

و من رفتم و هنوز

سالهاست که در ذهن من آرام آرام

حیرت و بغض تو تکرار کنان

می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت...
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/31 - 02:27 ·
1
iman
iman
سلامتي پسري که ...
با چشم هاي خيس وارد ساندويچــــي بغل
"تالارعروسـي" شد و گفت: ...
امشب عروسي " عشقمه " , بنـدري بذاربه سلامتیه لبخندی که کمکت میکنه برا همه توضیح ندی حالت خرابه!!
ﻫﺴﺘﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍﻳﻰ ﻛﻪ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﭘﺎﻙ ﺷﺪﻥ
ﺁﺭﺍﻳﺸﺸﻮﻥ ﻧﻴﺴﺘﻦ ..
ﭼﻮﻥ ﺁﺭﺍﻳﺸﻰ ﻧﺪﺍﺭﻥ ...
ﻫﺴﺘﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍﻳﻰ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﻳﻪ ﭘﺴﺮ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ
ﻣﻴﺒﻴﻨن ﺩﻟﺸﻮﻥ ﻧﻤﻴﻠﺮﺯﻩ !
ﭼﻮﻥ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﺩﻟﻪ ﻧﻪ ﮊﻟﻪ ..!
ﻫﺴﺘﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍﻳﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻥ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﭘﺴﺮﺍ
ﻛﻒ ﻧﻤﻴﻜﻨﻦ !
ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻨﺎ ﺩﺧﺘﺮﻥ ﻧﻪ ﺩﻟﺴﺘﺮ ..!
ﻋﺸﻖ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﻣﻘﺪﺳﻪ،
ﺍﮔﻪ ﺑﻬﺶ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﺸﻦ ﻫﻤﻪ ﻛﺎﺭ ﺑﺮﺍﻯ ﻋﺸﻘﺸﻮﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻴﺪﻥ ........
ﺳﻼﻣﺘﯿﺸﻮﻥ..... ♥♥♥♥♥♥♥♥
روی دست زندانی خالکوبی شده بود:"بسلامتی همه ی فروشنده ها"
پرسیدم:یعنی چه؟ گفت:رفیقم منو فروخت.
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/21 - 17:55 ·
8
iman
iman
به سلامتی کسی که تا اسم عشقش میاد بی اراده دلش میلرزه و بغضش میگیره از دلتنگی ولی نمیتونه به کسی بگه عاشق کیه حتی رفیقش
دیدگاه · 1393/04/16 - 22:33 ·
5
raha
raha
امتحانامون . . . هماهنگه. . .
نگاهامون . . . روی برگه . . .
تنت بیده . . . میلرزه . . .
همون حسی . . . که میخوامش . . .
تو این دنیا . . . واسه درسام . . .
جز گام به گام . . . پناهی نیست . . .
با این حالی . . . ک من دارم . . .
جز شهریور . . . دیگه ماهی نیس . . .
همینجا که . . . درس انباره . . .
نفس تو سینه میگیره . . . دلم واسه نمره میکوبه . . .
من یه خر خونم . . . وقتشه آدم شم . . .
تو ته خنگی . . . منم باید خنگ شم . . .
خودمو کشتم . . . شاگرد ممتاز شم . . .
هیچی نمیفهمم . . . فقط باید پاس شم . . .

عه ؟ اگه پایینی هارو نخوندید حتما بخون !
اصن از درس و مشق و امتحانتون هم واجب تره ، خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/1 - 00:28 ·
6
zoolal
zoolal
باهیچ نگاهی قلبم نمی لرزه
با هیچ صدایی برنمی گردم
تغییر کرده طرز برخوردم این روزها
دیگه با همه سردم...
.
.
.
..
.
سخت گذشت بر من
تا فهمیدم ....
هیچ کس با هیچ کس فرقی ندارد.
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/17 - 23:04 ·
6
Ali
Ali
یه زمانی من جایی به اسم بیفبا عضو بودم ولی انصافا سرعتش ازینجا بالاتر بود :|
Majid
438892_0kI0ArkO.jpg Majid
شخصی به نام پل یک دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت کرده

بود. شب عید هنگامی که پل از ادارهاش بیرون آمد متوجه پسر بچه شیطانی شد که

دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن را تحسین می کرد. پل نزدیک ماشین که

رسید پسر پرسید: " این ماشین مال شماست ، آقا؟"


پل سرش را به علامت تائید تکان داد و گفت: برادرم به عنوان عیدی به من داده است".


پسر متعجب شد و گفت: "منظورتان این است که برادرتان این ماشین را همین جوری،

بدون این که دلاری بابت آن پرداخت کنید، به شما داده است؟ آخ جون، ای کاش..."


البته پل کاملاً واقف بود که پسر چه آرزویی می خواهد بکند. او می خواست آرزو کند. که

ای کاش او هم یک همچو برادری داشت. اما آنچه که پسر گفت سرتا پای وجود پل را به

لرزه درآورد:

" ای کاش من هم یک همچو برادری بودم."


پل مات و مبهوت به پسر نگاه کرد و سپس با یک انگیزه آنی گفت: "دوست داری با هم تو

ماشین یه گشتی بزنیم؟"


"اوه بله، دوست دارم."


تازه راه افتاده بودند که پسر به طرف پل بر گشت و با چشمانی که از خوشحالی برق

می زد، گفت: "آقا، می شه خواهش کنم که بری به طرف خونه ما؟"


پل لبخند زد. او خوب فهمید که پسر چه می خواهد بگوید. او می خواست به

همسایگانش نشان دهد که توی چه ماشین بزرگ و شیکی به خانه برگشته است. اما

پل باز در اشتباه بود.. پسر گفت: " بی زحمت اونجایی که دو تا پله داره، نگهدارید."


پسر از پله ها بالا دوید. چیزی نگذشت که پل صدای برگشتن او را شنید، اما او دیگر تند و

تیـز بر نمی گشت. او برادر کوچک فلج و زمین گیر خود را بر پشت حمل کرده بود.


سپس او را روی پله پائینی نشاند و به طرف ماشین اشاره کرد :" اوناهاش، جیمی،

می بینی؟ درست همون طوریه که طبقه بالا برات تعریف کردم. برادرش عیدی بهش داده

و او دلاری بابت آن پرداخت نکرده. یه روزی من هم یه همچو ماشینی به تو هدیه خواهم

داد ... اونوقت می تونی برای خودت بگردی و چیزهای قشنگ ویترین مغازه های شب

عید رو، همان طوری که همیشه برات شرح می دم، ببینی."


پل در حالی که اشکهای گوشه چشمش را پاک می کرد از ماشین پیاده شد و پسربچه

را در صندلی جلوئی ماشین نشاند. برادر بزرگتر، با چشمانی براق و درخشان، کنار او

نشست و سه تائی رهسپار گردشی فراموش ناشدنی شدند.
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:05 ·
zahra
zahra
ıllı YAŁĐA ıllı
ی.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
ـ فقط میخوام ک بدونِ..

کلاغا اطرافِ منُ گرفتن..

از دور مزرعه هنوز نرفتن..

لیلا دارن نقلُ نبات میپاشن..

تا خون دوباره هم صدا شن..

لیلا.. چقد دلم برات تنگ شده بود..

نیستی ببینی ک سرت جنگ شده بود...

نیستی ولی همیشِ هم صدایی..

لیلایِ من دریایِ من کجایی..

این نامه رو باید بخونی..

ببخش اگ پاره و غرقِ ..

این نامه ی عزیزم..

عزیزم..

براش 1 ی کوچیک خریدم..

الان اونُ ..

لیلا ب بگو ک باباش رفتش ک اون بخواب ..

رفتش ک اون 1 وخ دلش نلرزه..

نپرِ از خوابِ خوشش 1 لحظه..

اگ 1 روز این نامه رُ بخونی..

دلم میخواد از تهِ دل بدونی..

الان دیگ ب رسیدم..

باور نمیکنی دیدم...!

{-35-}{-35-}{-35-}
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
مجنون که می شوی لیلی شدن را کم می آورم…
آوای دلت را با کدامین ساز عاشقی می شود نواخت…؟
بند بند وجودم تار می شود… دلم به لرزه می افتد…
لیلی شده ام…؟؟
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
ﺩﺧﺘــــــــــﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﮕﻪ :
ﺩﻭﺳﺘـــــــــــــــــــــﺖ ﺩﺍﺭﻡ !
ﺑـﺎﺯﻡ ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ :
ﺩﻭﺳـــــــــــــــﻢ ﺩﺍﺭﯼ ؟
ﻭ ﺗﻪ ﺩﻟﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯿﻠﺮﺯﻩ !
ﺩﺧﺘــــــــــﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭﻡ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺎﺷﯽ ، ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﯿﺸﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﻣﯿﺸﻦ !
ﻫــﺮ ﻭﻗﺖ ﮐــﻪ ﺻﺪﺍﺕ ﻣﯿﮑﻨﻪ :
ﺧﻮﺷـــــــــﮕﻞﻡ
ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﺯﯾﺒﺎﯾــﯽ !
ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ
ﺩﺧﺘــــــــــﺮ ﮐــﻪ ﺑـﺎﺷــﯽ
ﻫﻤـــﻪ ﯼ ﺩﯾﻮﺍﻧــــــــﮕﯽ ﻫــﺎﯼ ﻋﺎﻟــﻢ ﺭﻭ ﺑـــــــــﻠﺪﯼ .
... ادامه
bamdad
bamdad
متین (میراثدار مجنون)
نفس باد صبا آفت جان خواهد شد / عید می‌آید و اجناس گران خواهد شد
همسرت چند ورق لیست به تو خواهد داد / کل اعضای وجودت نگران خواهد شد
میزنی ساز مخالف دو سه روزی ، اما / عاقبت هرچه که او گفت ، همان خواهد شد
پول را با علف خرس یکی میداند / فکر کردید که منطق سرشان خواهد شد !؟
کل عیدی و حقوق به شبی خواهد رفت / بر سر جیب بغل ، فاتحه خوان باید شد !
نوروز به سختی مبارک !
{-105-}
ıllı YAŁĐA ıllı
17315_hd0gfuPp.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
مواظب باش!!!مواظب نگاهت !!!!مواظب دلت !!!

مواظب محتویات گوشیت!!!مواظب رفت و آمدت!!!!

نکنه دلت بلرزه ،نگاهت خطا بره !!!!مواظب باش !!!

تو بچه هیئتی !!! (هیئت فاطمیون )

نزدیکه مواظب باشیم شرمنده بی بی نشویم! {-35-}
صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ