یافتن پست: #مبهم

مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
شهرزاد
شهرزاد
متن شعر از :
رضا
رضا
دیدگاه · 1394/03/2 - 15:41 در وبگردی ·
2
bamdad
bamdad
زندگی فاصله ی آمدن و رفتن ماست. شاید آن خنده که امروز دریغش کردیم. آخرین فرصت



خندیدن ماست. زندگی همهمه مبهمی از خاطره هاست. هر کجا خندیدیم ، زندگی هم



آنجاست. زندگی شوق رسیدن به خداست. خنده کن بی پروا ، خنده هایت زیباست .........

{-35-}{-35-}
zahra
zahra
تقدیم به تمام خانم ها

سه چيز- يك زن را مانند ملكه ميسازد




١-وقتي كه لباس سفيد عروسي ميپوشه براي عشقش

٢-وقتي كه براي اولين بار مادر ميشه.

٣-وقتي كه از لحاظ مالي وابسته نباشه

سه چيز-زن را به گريه مياندازد:

١-حرفي كه احساسش روجريحه دار كنه

٢-از دست دادن كسي كه دوستش داره

٣-مرور كردن خاطره هايي كه برايش خوشحال كننده بوده ولي حالا از دستش داده

سه چيز-كه زن به آن احتياج دارد:

١-آغوشي كه گرم و با محبت باشه

٢-تاييد شدن كه انگيزه هاش را بالا ببره

٣-زمان براي رسيدگي به ظاهر خود

سه چيز -زن را ميكشد:

١- همسرش از زن ديگر تعريف و تمجيد كنه

٢-مبهم بودن آيند ه اش

٣-رفتن پدر و مادر و پسرش

سه چيز-زن به آن افتخار ميكند:

١-زيباييش

٢-اصل و نسبش

٣-نجابتش

سه چيز-زن را وادار ميكند كه از زندگي شخصي برود بدون برگشت:

١-خيانت كردن

٢-عيب جويي كردن

٣-عدم وجود امنيت

سه چيز راز يك زن را فاش ميكند:
١-نگاهش....٢-نگاهش ....٣-نگاهش

یک زن،گرانبهاترین اعجاز خداست.....
برای داشتنش باید وضوی باران گرفت؛
و بر محراب رویش سجاده ای از گلبرگ یاس گسترد
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/18 - 09:40 ·
1
bamdad
bamdad
میدونم یکی از از آن روزهای مبهم دور
وقتی جلوی تلویزیون روی کاناپه لم داده ای
و احتمالا بچه هات از سر و کولت بالا می روند
درست همان لحظه که قرار است احساس خوشبختی کنی،
ناگهان …
“یاد و خاطره ی من به سینه ات چنگ می زند”

:(
دیدگاه · 1393/09/21 - 22:27 ·
3
مائده
1885191155165115816.jpg مائده
من از آفتابــــــــ می آیم ،
کجاست سایه ؟
ولی هنوز قدم گیج انشعاب است
و بوی چیدن از دست باد می آید
و حس لامسه پشت غبار حالت نارنج
به حال بیهوشی است .
در این کشاکش رنگین ، کسی چه می داند
که من در کدام نقطه فصل است .
هنوز ، ابعاد بی شمار خودش را
نمی شناسد .
هنوز
سوار حرف اول است .
هنوز انسان چیزی به آب می گوید
و در ضمیر چمن جوی یک مجادله جاری است
و در مدار درخت
طنین بال کبوتر ، رفتار آدمی زاد استــــــ . . .
دیدگاه · 1393/04/25 - 02:09 ·
5
مائده
569159_ymXvDdTQ.jpg مائده
یگانه یادگاریم از عبورتو..
نجوای بی پایان درونم است...
و من در پس عدم حضور تو...
چه تلخ ومبهم
نقش لبنخد بر چهره
می نگارم.....
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/18 - 16:42 ·
7
zoolal
zoolal
میــدانم یکی از آن روزهای مبهم و خیلــی دور

وقتی جـلوی تلویزیون روی کاناپه لم داده ای...

و بــچــه هــایـت از ســر و کولــت می روند بــالا

درست در همان لحظه ای که قرار است احســــاس کنی

خوشبختی یک آن...یــــــــاد من به سینه ات چــنــــگ می زند...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/12 - 08:14 ·
5
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
عشق که تعریف آن برای ما این قدر سخت است، تنها تجربه بشری است که واقعا ماندگار و حقیقی است.

عشق نیروی مخالف ترس است، اساس هر رابطه است، قلب خلاقیت است، و قدرت قدرت هاست.

عشق پیچیده ترین موضوع بین انسان هاست، منبع خوشبختی است، انرژی است که ما را به هم متصل می سازد و درون ما خانه می کند...

در نهایت عشق چیزی است که ما را به راستی میتوانیم هدیه کنیم.

در دنیای مبهم، رویایی و پوچی؛ عشق منیع حقیقت است.

بنابراین در مورد عشق خود نسبت به یکدیگر خسیس نباشیم و سال جدید را با عشق شروع کنیم.
... ادامه
zoolal
zoolal
ندگی فاصله امدن و رفتن ماست

شاید ان خنده ای که روزی دریغش کردیم

اخرین فرصت خندیدن ماست

زندگی همهمه مبهمی از رد شدن خاطره هاست

هرکجاخندیدیم

زندگانی انجاست...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/28 - 21:24 ·
6
مائده
مائده
خطوط دستهایت مبهمند
می خواهم فال بگیرم
کولی پیر هم نتوانسته گره انگشتانت را بخواند
صاف بایست
بین دو راهی آیینه و تاریکی مانده ای
می خواهی بپیچی به سمت خورشید اما،
باز هم که کج شدی
هلال زیر شستت هم که دنباله ندارد، به تعبیری: عشقت می رود
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/19 - 13:39 ·
8
حمید
حمید
بیزارم از آن هایی که عشق را به گند کشیدند

و همه را به کیش خویش می پندارند!!!

یکی باش برای یک نفر

نه تصویری مبهم در خاطرات صد نفر!!!


سُخنـے از یـہ پسر عـاشـق

مـטּ فقط از تـو خوشـمـ میـآد عـَـزیـزمـ

فـــقــط از تـو

→تـو↑تـو↗تـو↓تـو ↘
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/16 - 23:05 ·
8
bamdad
bamdad
امکان هجرت تو


تراوش می کند،از خطوط مبهم نگاهت


من پیشتر،دیده بودم


جرقه محال ماندنت را


در سایش دستانمان به رفتنت ایمان دارم،


چون ماهی آزاد به جریان آب


نبودنت،


مرا در سطح بزرگ اشکهایم پر از عطش میکند


چقدر سنگین شده اند شانه هایم!


آخر بعد از تو ترازوی تنهایی ام شده اند...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/27 - 19:50 ·
7
مائده
مائده
گاهی باید انکار کرد

که سکوت مبهم است و گنگ.

من از حقیقت بی روح بیشتر می ترسم!

تا سکوتی عاشقانه...

چیزی شبیه طوفان.

که یا باید به دلش زد و رد شد...

یا سکوت کرد و درگیرش شد.

می خواهم درگیر تو باشم!

سال ها طوفانی بودن،

بهتر است...

تا داشتن آرامشی بدون عشق.

حتی لحظه ای مردن با طوفان تو،

می ارزد به زیستنی آرام،

اما بی تو..
... ادامه
mostafa AZ
mostafa AZ
میگما ی سوال جدی :

حالا که تحویل سال هشت و خورده ای شبه

شامو امسال بخوریم یا سال دیگه؟!

اصن مبهم وضیِ :|
دیدگاه · 1392/12/26 - 01:37 ·
4
bamdad
bamdad
خسته ام
از روزهایی که گذشت و از آینده ی مبهمی که پیش رو دارم
ولی دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم
وقتی محبت کردم و تنها شدم
وقتی دوست داشتم و تنها ماندم
دانستم باید تنها شد و تنها ماند
تا خدا را فهمید...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/20 - 14:48 ·
6
bamdad
bamdad
هر بار که زیر برف قدم میزنیم..

دروغ چرا....

سرشار از گرمای تب داری میشوم

که این انجماد سر سخت وجودم را ذره ذره آب میکند

روزهای برفی...

کنار..همراهی ساده ...بی پیرایش..._چون "تو"

و تلاقی نگاه ها..

ومن چه مستانه باورت دارم

و افسون افسونگری چشمانت شده ام

_خاطراتی مبهم_

همه شان را دوست دارم

_توهم شیرین_

زین پس قدر خلوتهایمان را خواهم دانست

دوست دارم دستانت را

دور گردن احساسم بپیچی...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/17 - 20:54 ·
7
bamdad
bamdad
بعضی وقتا هست که دلت خیلی گرفته

یه احساس مبهم...کلی فکر تو مغزته...

خیره به یه نقطه...یه آهنگ غمگین...

میخوای از همه آدما دور باشی

نمیدونی دقیقا میخوای چه غلطی بکنی

خسته از تکرار روز هات

این موقعست که دلت فقط یه چیز میخواد

یه آغوش...

یه آغوش از جنس خدا

و بازهم کسی صداتو نمی شنوه

خدایا...کجایی؟

من بهت احتیاج دارم

می شنوی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عیب نداره جواب نده...

من بازم به وجودت ایمان دارم:)
دیدگاه · 1392/12/16 - 20:32 ·
9
صوفياجون
AksTubeCom_2cd1fc91ad9b13855706cc07734b9189da24caac.jpg صوفياجون
...
...
قافیه هاردیف
ابیات به صف
واژگان درکنارهم
میخواهم
غزل خداحافظیش رابسرایم
پس کجاست
این احساس لعنتی!
اشک چراجاری شد..
غزل رفتنت
را
پیش ازمن
توسروده بودی
آری
اینگونه شد
که من
قافیه راباختم!
نیما{-38-}
صفحات: 1 2 3 4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ