یافتن پست: #مولانا

رضا
رضا
در طلبت رفت به هر جا دلم
bamdad
bamdad
مولانا جلال الدین خیابانی

ماکه رفتیم روسیه
دیگه ازبکستان میدونه و چین و سوریه
{-7-}{-7-}
bamdad
photo_2016-08-27_23-54-26.jpg bamdad
خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
دیدگاه · 1395/06/6 - 23:55 ·
4
bamdad
bamdad
مولانا هم ک باشی از ی جایی ب بعد میگی:خواهی بیا ببخشا,خواهی برو جفا کن,
یعنی هر جور راحتی!
{-15-}
دیدگاه · 1395/04/15 - 19:28 ·
3
Mohammad
Mohammad
مولانا هم پرسپولیسی بود اینم سندش :

زان موج بیرون از جهت این شش جهت جنبان شود
ای مانده زیر شش جهت هم غم بخور هم غم مخور
{-7-}{-7-}{-7-}
دیدگاه · 1395/01/29 - 13:50 ·
4
Mohammad
ea170ea7fd40d015b49aeb6c7e6ce12a.jpg Mohammad
دلم به مستحبی خوش است
که جوابش واجب است.

السلام علیک یا مولانا یا اباصالح المهدی(ع)
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
bamdad
bamdad
غم دیروز و پریروز و فلان سال و فلان حال و فلان مال که بر باد فنا رفت نخور!!! به خدا حسرت دیروز عذاب است!!
مردم شهر به هوشید؟؟؟

هر چه دارید و ندارید بپوشید و برقصید و بخندید که امروز، سر هر کوچه خدا هست!!!
روی دیوار دل خود بنویسید خدا هست!!!
نه یکبار و نه ده بار که صد بار به ایمان و تواضع بنویسید، خدا هست و خدا هست و خدا هست

{-35-}{-35-} حضرت مولانا {-35-}{-35-}
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم.... . . .
.
.
.
.
.

مثلا من رضا ام دارم پست عاشقانه میذارم.{-105-}
22 دیدگاه · 1393/12/14 - 07:33 توسط Mobile ·
4
bamdad
bamdad
پیغام گیر مولانا :



بهر سماع از خانه ام رفتم برون.. رقصان شوم!

شوری برانگیزم به پا.. خندان شوم شادان شوم !

برگو به من پیغام خود..هم نمره و هم نام خود

فردا تو را پاسخ دهم..جان تو را قربان شوم!

:)
دیدگاه · 1393/08/1 - 21:22 ·
4
Morteza
Morteza
اسلام علیک یا بقیته الله
وقت تکبیر و دعا و صلئات هست
امروز مهدی صاحب زمان در عرفات هست
امروز کاش این عرفات اخر هجران باشد
صبح فردا فرج مهدی زهرا باشد
اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب زمان (عج)
التماس دعا
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/11 - 18:44 ·
7
رضا
b48c5caa270b97eebb29a18949290e5d_500.jpg رضا
اگر حوصله داشته باشن کنیم .

فقط چند تا نکته رو رعایت کنید :
1. فقط یک بیت از شعر رو تو نظرات بنویسید و حتما اسم شاعر هم همراهش باشه در صورت امکان بزنید مثلا و...

2. شعری که می نویسید حرف اولش باید مشابه آخرین حرف شعری باشه که نفر قبلی نوشته .

3. طوری شعرها رو اضافه کنید تا بقیه هم مشارکت کنن یعنی بعد از نوشتن یک بیت شعر صبر کنید نفر بعدی جواب بده .

4. نظرات اضافی حذف میشن .

من یک بیت از حافظ رو میگذارم تا بقیه ادامه بدن .
دل خرابی می‌کند دلدار را آگه کنید/زینهار ای دوستان جان من و جان شما
soheil
soheil
چه خوش گفت مولانا ..
شرح حال امروز ما ..

ای قـوم بــه حج رفتـه کجایید کجایید
معشــوق همیــن جـاست بیایید بیایید

معشــوق تــو همسـایه و دیــوار به دیوار
در بادیه ســـرگشته شمـــا در چــه هوایید

گــر صـــورت بی‌صـــورت معشـــوق ببینیــد
هــم خـــواجه و هــم خانه و هم کعبه شمایید

ده بـــــار از آن راه بـــدان خـــانه بـــرفتیــــد
یــک بـــار از ایـــن خانــه بــر این بام برآیید

آن خانــــه لطیفست نشان‌هـــاش بگفتیــد
از خــواجــــه آن خــــانـــــه نشانـــی بنماییـــد

یک دستـــه گــل کــو اگـــر آن بـــــاغ بدیدیت
یک گـــوهر جــــان کـــو اگـــر از بحر خدایید

با ایــــن همـه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
مولانا

چراغى كه به خانه رواست به مسجد حرام است ..
از زيادى مال خود به هموطنان خود انفاق كنيد نيكو تر است ..
قبله اى ما در كنار ما واطراف ما است نه در بت كده اى دشت هاى حجاز ..
چشم بصيرت ميخواهد كمى چشمانمان را باز تر كنيم ..
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/28 - 11:10 ·
4
صوفياجون
صوفياجون
دیدگاه · 1393/04/13 - 01:55 در ویدئو ·
6
Mohammad
99739308895953832096.png Mohammad
عشق درآمد از دَرَم
دست نهاد بر سرم
دید مرا که بی تواَم
گفت مرا که وایِ تو

MONA
10154457_654018701331306_16954913749663680_n.jpg MONA
جز من اگرت عاشق و شیداست ، بگو ور میل دلت به جانب ماست ، بگو ور هیچ مرا در دل توجاست ، بگو گر هست بگو ، نیست بگو ، راست بگو ! مولانای بلخ
3 دیدگاه · 1393/01/19 - 12:48 توسط Mobile ·
13
bamdad
bamdad
نه پیامم نه کلامم



نه سلامم نه علیکم

نه سپیدم نه سیاهم...


نه چنانم که تو گویی

نه چنینم که تو خوانی

و نه آنگونه که گفتند و شنیدی

نه سمائم نه زمینم

نه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینم

نه سرابم

نه برای دل تنهایی تو جام شرابم

نه گرفتار و اسیرم

نه حقیرم

نه فرستادۀ پیرم

نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم

نه جهنم نه بهشتم

چُنین است سرشتم

این سخن را من از امروز نه گفتم، نه نوشتم

بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم ...

گر به این نقطه رسیدی

به تو سر بسته و در پرده بگویــم

تا کســی نشنـود این راز گهــربـار جـهان را

آنچـه گفتند و سُرودنـد تو آنـی

خودِ تو جان جهانی

گر نهانـی و عیانـی

تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی

تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی

تو خود اسرار نهانی

تو خود باغ بهشتی

تو بخود آمده از فلسفۀ چون و چرایی

به تو سوگند

که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی

نه که جُزئی

نه که چون آب در اندام سَبوئی

تو خود اویی بخود آی

تا در خانه متروکۀ هرکس ننشـــینی و

بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی

و گلِ وصل بـچیـنی....

...مولانا...
... ادامه
MONA
MONA
شب رفت و نرفت ای بت سیمین برمن
سودای مناجات غمت از سر من

خواب شب من توئی و نور روزم
نه روز و نه شب چون تو نباشی بر من

hastii
hastii
خویــش را صافی کن از اوصاف خود
تا ببینی ذات پاک صاف خـــود
مولانا
دیدگاه · 1392/09/25 - 20:40 ·
4
Morteza
Morteza
میشود فرصت دیدار مهیا حتما/بد به دل راه مده میرسد اقا حتما
ای که دنبال غم هجران هستی/میشود درد نهان تو مداواحتما
دوری غیبت طولانی تاخیر ظهور/امتحانی هست برای ما حتما
زره شیر خدا بر تن وشمشیر بر دست/میرسدمنقتم حضرت زهراحتما
کار ما منتظران چیست؟امید تقوا/غم نخور میشود گره ها وا حتما
الهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/22 - 12:28 ·
5
رضا
رضا
ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها/ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه‌ها

امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی/بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا

خورشید را حاجب تویی اومید را واجب تویی/مطلب تویی طالب تویی هم منتها هم مبتدا

در سینه‌ها برخاسته اندیشه را آراسته/هم خویش حاجت خواسته هم خویشتن کرده روا

ای روح بخش بی‌بدل وی لذت علم و عمل/باقی بهانه‌ست و دغل کاین علت آمد وان دوا

ما زان دغل کژبین شده با بی‌گنه در کین شده/گه مست حورالعین شده گه مست نان و شوربا

این سکر بین هل عقل را وین نقل بین هل نقل را/کز بهر نان و بقل را چندین نشاید ماجرا

تدبیر صدرنگ افکنی بر روم و بر زنگ افکنی/و اندر میان جنگ افکنی فی اصطناع لا یری

می‌مال پنهان گوش جان می‌نه بهانه بر کسان/جان رب خلصنی زنان والله که لاغست ای کیا

خامش که بس مستعجلم رفتم سوی پای علم/کاغذ بنه بشکن قلم ساقی درآمد الصلا




غزل شماره ۱
Mohammad
oOef1OpySS.jpg Mohammad
مولانا میگه

آب کم جو تشنگی آور بدست – تا بجوشد آب از بـالا و پـست.

بـه جای ایـنکه در بـه در دنبال خوشبختی بـاشـی، ارزش درونـت رو اونـقـدر بالا بـبــر که خوشبختی خودش بـه سمت تو دوان دوان بـیـاد، منظور از خوشبختی فقط پول نیست، بن لادن هم پولدار، اما بدبخت بود درجات خوشبختی: لذت، آرامش خاطر، سلامتی، آبرو، پول، همسر و فرزند خوب و . . . . ضمنا این گفته خدا : خداوند از آسمان آبی نازل کرد که در هر رودی بقدر وسعتش جاری شد. – براحتی از معنی و پیامـش نـگـذر البته شاید آب در اینجا بیشتر معنی حکمت بده.

” شایـد هم مـنـظورش ایـنـه که هرکی خوش قلب تـره، خوشبخت تـره ”
... ادامه
Mostafa
Mostafa


مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا

زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم

گفت که دیوانه نه‌ای لایق این خانه نه‌ای

رفتم دیوانه شدم سلسله بندنده شدم

گفت که سرمست نه‌ای رو که از این دست نه‌ای

رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم

گفت که تو کشته نه‌ای در طرب آغشته نه‌ای

پیش رخ زنده کنش کشته و افکنده شدم

گفت که تو زیرککی مست خیالی و شکی

گول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم

گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی

جمع نیم شمع نیم دود پراکنده شدم

گفت که شیخی و سری پیش رو و راهبری

شیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدم

گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم

در هوس بال و پرش بی‌پر و پرکنده شدم

گفت مرا دولت نو راه مرو رنجه مشو

زانک من از لطف و کرم سوی تو آینده شدم

گفت مرا عشق کهن از بر ما نقل مکن

گفتم آری نکنم ساکن و باشنده شدم

چشمه خورشید تویی سایه گه بید منم

چونک زدی بر سر من پست و گدازنده شدم

تابش جان یافت دلم وا شد و بشکافت دلم

اطلس نو بافت دلم دشمن این ژنده شدم

صورت جان وقت سحر لاف همی‌زد ز بطر

بنده و خربنده بدم شاه و خداونده شدم

شکر کند کاغذ تو از شکر بی‌حد تو

کآمد او در بر من با وی ماننده شدم

شکر کند خاک دژم از فلک و چرخ به خم

کز نظر وگردش او نورپذیرنده شدم

شکر کند چرخ فلک از ملک و ملک و ملک

کز کرم و بخشش او روشن بخشنده شدم

شکر کند عارف حق کز همه بردیم سبق

بر زبر هفت طبق اختر رخشنده شدم

زهره بدم ماه شدم چرخ دو صد تاه شدم

یوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم

از توام ای شهره قمر در من و در خود بنگر

کز اثر خنده تو گلشن خندنده شدم

باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان

کز رخ آن شاه جهان فرخ و فرخنده شدم
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
در این ، در این
در این ی
به جز ، به جز
دگر ...

" "
دیدگاه · 1392/06/16 - 02:03 ·
6
...
...
یک بوسه زلبهای تودرخواب گرفتم
گویی که لب ازچشمه مهتاب گرفتم
نامت زقلبم نتوانی کنی پاک
چون دردل خودنام توراقاب گرفتم
{-49-}{-49-}{-49-}{-49-}
MONA
MONA
ای خــــــداوند، یکــی یارِ جـَـفاکارش دِه،
دلـبری عـشـوهِ دِهُ ســرکشُ خون خـوارش، ده

تا بداند که شبِ ما بهِ چه سان، می‌گذرد
غمِ عشقش دِه و عشقش دِه و بسیارش، دِه {-137-}
صفحات: 1 2 3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ