یافتن پست: #مَردُم

shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
وصیت میکنم اگه مُردَم روی سنگ قبرم بنویسن . . . . . . الکی "پیس پیس " نکن فاتحه بفرست خودم زیاد تجربش رو داشتم دیــــــــــــــــــــــــــــــــــوث{-15-}{-11-}
✔♥Дℓɨ♥✔
260068_wAQlmTav.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔


هیچ چیزی بَرای از دَست دادَن نَدارَم ،

میدهم و به بَدبَختیهایَم میزَنم...

فِکر میکُنَند هیچ نَدارم ، اما بِدون مُشکل فَقَط یِک است...

هَم نمی تواند هَمیشه بِخوابد!
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/1 - 19:37 در Lawless ·
7
bamdad
bamdad
می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!...گفتم: چرا؟... گفت:مردم چه می گویند؟!...

می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند و...

می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

...مُردَم...

برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!...

از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!... خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند.

حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای زندگی ابدی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟!...

مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم،
اکنون لحظه ای به یاد من نیستند.

و چه نيكو فرموده قرآن كريم:

«وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ»

و از[حرف] مردم مي‌ترسيدى و حال آنكه خداوند سزاوارتر است اينكه از مخالفت امر او بترسى‏...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/29 - 21:36 ·
3
ParNiyA
13700615203.jpg ParNiyA
اگر نشانی‌اَم‌ را بپُرسند،
می‌گویم‌:
تمام‌ پیاده‌روهای‌ جهان
اگر گُذرنامه‌ بخواهند،
چشمان‌ تو را نشانشان‌ می‌دهم‌
می‌دانم‌ که‌ سفر کردن‌ به‌ دیارِ چشمانت‌،
حق‌ طبیعی‌ تمام‌ مَردُم‌ دُنیاست‌ ...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/24 - 14:51 ·
9
bamdad
bamdad
مَردُمـــــــــ من


مَردُمی هستند


که منتظرند


سر یکی از عزیزانشان


به سنگــــــ بخورد


و به او بگویند:


"بهت نگفته بودم ایجوری میشه؟؟"


و از این جمله


لذت ببرند...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/8 - 22:20 ·
7
صوفياجون
1384277658775430.png.jpg صوفياجون

دگر خواهد
که از دلم کاهد
نه انیکه هی بیافزاید
و من را او
{-35-}{-35-}
دلم دیگر نیست
به راست میگویم
تو کن خسته
خودش ،میدونم
{-35-}{-35-}
باعث شد
به یادش سرکردم
اگر او این چنین باشد
به من که بر گردم
{-35-}{-35-}
به دیگران من را
میکند هر دم
اگر مردی کرد
به من چه؟ چون که من مَردَم؟؟!
{-35-}{-35-}
مگر از من چه دیدی تو
که اینگونه ؟
به غیر از من
که آگاهی و میدانی
{-35-}{-35-}
اگر من آنچنان بودم
با نمیخواندم
در این بحبوحه ی
به پای تو نمیماندم
{-35-}{-35-}
چه با من کرده ای انگار؟؟!
خودت هم خوب بیاندیش
به غیر از و
و شکهای از
{-35-}{-35-}
ولی من بودم
همینگونه که تو هستی
همینجوری برای من
تو بودی کل این
{-35-}{-35-}
به پایان امد این دفتر
من اینجا بستم
نه من نه
فقط شدم ، ام...
شاعر:{-35-}{-35-}بامداد{-35-}{-35-}
{-35-}{-35-}
رضا
رضا
کسی مثل تو نمیشه ...
shahin(غیرت_السلطان)
shahin(غیرت_السلطان)
رفیق!!!
اگه یه روز مُردم
دیدی تابوتَم رو شونه های مَردُمه...
ولی نمیام پائین نوکریتو کنم به دل نگیریا!!!
حلال کن...
قول میدم همین یه بار ازت بالاتر باشم
بعدش دیگه همیشه خاک پاتم..
... ادامه
♥هـــُدا♥
جــدایی (1208).jpg ♥هـــُدا♥
یِکرَنگ بِمآن...حَتی اگَر دَر دُنیایی زِندگی می کُنی کِه...
مَردُمَش بَرای پُررَنگ شُدن حاضِرَند هِزار رَنگ بآشَند
دیدگاه · 1392/08/2 - 18:54 ·
12
LeilA
LeilA
من نمی‌فهمم چرا هیچ کس نمینویسد از مردهــا

از چشم‌ها و شــانه‌ها و دستهایشــان

… … از آغوششان

از عطر تنشـان،

از صدایشــان…

پررو می‌شوند؟

خب بشوند….

مگر خود ما با هر دوستت دارمی تا آسمـان نرفته‌ایم؟

مگر ما به اتکــاء همین دست‌ها

همین نگاه‌ها

همین آغوشهـا، در بزنگاههای زندگی

سرِپا نمانده‌ایم؟…

من بلد نیستم در سـایه، دوست داشته باشم

من می‌خواهم خواستنم گوش فلک را کر کند

من می‌خواهم

مَردَم بداند دوستش دارم….(تقدیم ب شیرین ترین اتفاق زندگیم){-35-}

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ