یافتن پست: #آشپزخونه

♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
می بینم از تو آشپزخونه صدا میاد .....
رفتم میبینم داداشم داره درو یخجالو باز و بسته میکنه
میگم: چرا همچین میکنی؟ درش کنده شد؟
میگه: دارم رفرش میکنم ببینم چیز جدید پیدا میشه یا نه!!!!!
... ادامه
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
تلویزیون داره میگه: جوونا باید مسیر زندگیشونا مشخص کنن تا موفق بشن..بابام میگه:مسیرشون مشخصه:اینترنت، آشپزخونه،اینترنت،دستشویی،اینترنت،تخت خواب!
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
ملت ساعت ۱ نصف شب یواشکی از خونشون میزنن بیرون میرن پارتی، عشقو حال.... اونوقت من ساعت ۱ نصف شب یواشکی از اتاقم میزنم بیرون میرم . . . تو آشپزخونه واسه خودم نون پنیر درست می‌کنم بر می‌گردم تو اتاقم!!! {-15-}
Reza Babaei
Desktop Wallpaper 1900-1200 [BARFMUSIC] (10).jpg Reza Babaei
چند روزه بدجور سرما خوردم
دیشب مامانم میگه پسرم فردا نرو دانشگاه، عزیزم استراحت کن!
منم نرفتم.
هیچی دیگه از صب ساعت 6 دارم کابینتا رو دستمال میکشم
بعدش باید دیوارای آشپزخونه رو تمیز کنم
الانم داره فرشای پذیرائی رو جمع میکنه که بشورم
.
.
.
آرزوهای من خیلی بی حیان، چون هیچ کدوم جامه ی عمل نمیپوشن…
خیلی بی ادبن!
.
.
.
میدونید چی شده؟؟ یه گندی زده شده….
سرخوش از سر جلسه امتحان اومدم بیرون که
فهمیدم از سر خوشحالی برگه تقلب رو هم لای پاسخ سوالا به استاد تحویل دادم!
.
.
.
مامانم معلمه یه امتحان گرفته از دوم دبستانی ها
توش پرسیده بود پوشش حیوانات زیر را بنویسید
یکى واسه حلزون!!!! نوشته کندو…..!!!
کندو؟؟؟؟؟
پدر و مادرش به چى دلشونو خوش کردن؟
نه واقعا؟؟؟ کندووو؟؟؟؟
.
.
.
ﻓﻘﻂ ﻳﻪ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﻣﻴﺘﻮﻧه ﻣﺎﺷﻴﻨﺸﻮ ﺑﺎ ﺭﻳﻤﻮﺕ ﻗﻔﻞ ﻛﻨﻪ
ﻭﻟی ﺑﻌﺪ 4 ﺩﺭ ﻣﺎﺷﻴﻨﻮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻛﻨﻪ ﺗﺎ ﺑﺒﻴﻨﻪ ﻗﻔﻠﻪ ﻳﺎ ﻧﻪ
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/7 - 15:03 ·
15
Mostafa
Mostafa
بچه که بودم یه آبمیوه گیری داشتیم که وقتی روشنش میکردیم رسما رم میکرد و علاوه بر صدا و ویبره، میرفت یه دوری هم میزد تو آشپزخونه

بعد بابام همش منو مامور میکرد اینو نیگر دارم تا خودش هویجا رو آب بگیره. دقیقن حس اون کارگرایی رو داشتم که آسفالت رو سوراخ میکنن
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/23 - 02:01 ·
3
Mostafa
Mostafa
تلویزیون داره میگه :
جوونا باید مسیر زندگیشونو مشخص کنن تا موفق بشن ...
یهو مامانم برگشته میگه :
مسیرشون مشخصه دیگه ...
اینترنت ..آشپزخونه...
اینترنت...دستشویی...
اینترنت...تخت خواب ...!!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/17 - 00:35 ·
2
LeilA
LeilA
بچه که بودم یه آبمیوه گیری داشتیم که وقتی روشنش میکردیم رسما رم میکرد
و علاوه بر صدا و ویبره،
میرفت یه دوری هم میزد تو آشپزخونه :|

بعد بابام همش منو مامور میکرد اینو نیگر دارم تا خودش هویجا رو آب بگیره..
دقیقن حس اون کارگرایی رو داشتم که آسفالت رو سوراخ میکنن :))))‬
دیدگاه · 1392/02/12 - 13:42 ·
1
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
رفتم تو آشپزخونه يه بسته بيسكوئيت ديدم



اومدم باز كنم بخوروم ديدم قيمت برای مصرف كننده زده :


75000 ريال !


بيسكوئيت رو بوسيدم گذاشتم رو كابينت عقب عقب اومدم بيرون !


اتفاق ِ ديگه ديدی بابام واسه 7 هزار و پونصد تومن زد منو كشت !
... ادامه
رضا
رضا
همه به فکر نیمه پر و خالی لیوان و من به فکر محتویات داخل !
ebrahim
ebrahim
اومدم خونه ، میبینم یه سری کاغذ چسبیده به دیوار ، روش نوشته +18 ، همینطور که مسیر کاغذها رو دنبال میکنم ، میبینم میرسه تو آشپزخونه ، آخرین برگ روش نوشته :
" آشغالا رو بزار دم درب "
مامان خلاقه دارم؟
:|
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
مراحل حمام پسر:

ساعت ۴ بعد از ظهر

۱ـ همون طور كه رو تخت نشسته ٬ لباساشو میكنه. هر كدوم رو پرت میكنه یه گوشه اتاق.


۲ـ نیم وجب حوله رو میگیره دور باسنش و میره به سمت حموم.

۳ـ می ایسته جلوی آیینه. شكمش رو میده تو. بازو میگیره. فیگور چپ٬ فیگور راست٬ نیم ساعت قربون صدقه خودش میره٬ (این قدوبالا رو ببین چه كرده .لای لای لالای لای)مامان جونش هم از تو آشپزخونه تایید میكنه.

۴ـ زیر بغلش رو بو میكنه و رنگ چهره ش بر میگرده. سبز٬ آبی٬ بنفش

۵ـ در كمد شامپو ها رو باز نمیكنه چون اصلا توش چیزی نداره


۶ـ با قالب صابون سبزش زیر بغلهاشو كف مالی میكنه. یه عالمه مو می چسبه به صابون


۷ـ با همون صابون صورت و مو و بدنش رو هم میشوره

۸ـ نرم كننده مو؟؟؟ برو بابا


9ـ از زیر دوش میاد بیرون و یكهو می بینه یادش رفته بوده در حموم رو ببنده. و همه فرش و كف خونه خیس شده.( بیخیال…مامان خشك میكنه


10ـ حوله فسقلیش رو می پیچه دور باسنش و همون طور خیس خیس میره تو اتاق

11ـ حوله خیس رو پرت میكنه رو تخت و ۲ دقیقه ای لباس می پوشه

ساعت ۴:۱۵ بعد از ظهر
... ادامه
Mohammad
Mohammad
دقت کردین بعضی وقتا هیچ کاری تو آشپزخونه نداری!

فقط کارت اینه که:

بری کنترل تلویزیون و اونجا جا بذاری و برگردی..!

بعد جالبه میای دراز میکشی یادت میوفته کنترل و نیاوردی

(انگار جونتو میخوان بگیرن از جات بلند شی)

جالب تر از اون اینه که کانالو نمیخوای عوض کنیا ولی حتمأ باید کنترل کنارت باشه

ینی گونه ی ما کی منقرض میشه نمیدونم {-7-}{-7-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن.مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ شیشه ی نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین
... ادامه
MONA
401329_295138050602739_1470118578_n.jpg MONA
الان ی خیــــــــلی میچسبه.. برم ی سر به آشپزخونه بزنم..
mamadlsd
mamadlsd
میبینم از توی آشپزخونه صدا میاد، رفتم
میبینم خواهرم هی دریخچال رو باز و
بسته می کنه ... میگم چرا همچین میکنی؟ کنده شد! میگه دارم رفرش می کنم
ببینم چیز جدید پیدا می کنم ?ا نه؟
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/4 - 01:00 ·
6
Noosha
Noosha
تلویزیون داره میگه :جوونا باید مسیر زندگیشونُ مشخص کنن تا موفق بشن..
.یهو بابام برگشته میگه : مسیرشون مشخصه دیگه .......................
.
.
.
.
. . . . .اینترنت ... آشپزخونه...اینترنت ... دستشویی...اینترنت ... تخت خواب ...!!! من :|{-18-}
Mostafa
Mostafa
این چند روزه بس که با کامپیوتر کار میکنم قاط زدم

امروز قوری از دستم افتاد کف آشپزخونه کثیف شد

داشتم دنبال ctrl+z میگشتم :) )
دیدگاه · 1391/07/18 - 16:13 ·
5
Mostafa
Mostafa
یه جا رفتیم مهمونی یارو رفت تو آشپزخونه چایی بیاره؛
گفتیم ۲ دقیقه اومدیم خودتونو ببینیم
بی شعور اومد نشست میوه نیاورد دیگه
محمد
محمد
. اومدم یه سوسکو تو آشپزخونه بکشم … رفیقم می گه : می خوای بکشیش ؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ می خوام باهاش وارده مذاکره بشم اجاره خونه رو شریکی بدیم .
... ادامه
دیدگاه · 1390/09/18 - 00:35 ·
4
abbasali
abbasali
به غضنفر ميگن : لپ لپ می خری ؟ ميگه : آره ! ميگن : حالا جايزه هم توش داره ؟ ميگه : فكر نمی كنم ،‌ من لپ لپ رو واسه كيفيتش می خرم ! ---------- ---------- ---------- یارو میره تو آشپزخونه میبینه کتریش نیست ؛ اینورو نگاه میکنه نیست اونورو نگاه میکنه هست ! ---------- ---------- ---------- به غضنفر میگن : وبا اومده . میگه : چیچی آورده ؟!
... ادامه
صفحات: 1 2 3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ