یافتن پست: #حساس

متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
وقتی سرت رو روی شونه های کسی میگذاری که دوستش داری

بزرگترین آرامش دنیا رو توی خودت احساس میکنی و

وقتی کسی که دوستش داری سرش رو روی شانه هات میگذاره

احساس میکنی قوی ترین موجود جهانی
... ادامه
Majid
قهرمان.jpg Majid
"**مجيد خراطها**"
مجيد خراطها سلطان احساس::
در آلبوم جدید قراره قهرمان قصه هام بالاخره پیروز بشه
دیدگاه · 1393/06/19 - 14:57 ·
7
iman
iman
امشب شب تولد عشقمه ...

خدانمیدونم کجاست...

نمیدونم پیش کیه...

نمیدونم داره چیکارمیکنه ...

نمیدونم تو فکرکیه ...

نمیدونم ...

خدانمیدونم بایدالان چه حسی داشته باشم ...

نمیدونم بایدخوشحال باشم یا ناراحت...

فقط میدونم یه چیزی تو گلومه امشب که بدتراز شبای دیگه است ...

نمیذاره نفس بکشم ...

خدا فقط یه چیز ازت میخوام ...

امشب شب تولدشه ...

فرقی نمیکنه کجاباشه و کنار کی ...

فقط میخوام شاد باشه ... هرجاکه هست... لبخند رو لبش باشه ...

کنارهرکی که هست ... احساس خوبی داشته باشه...

تبریک و شادباش عشقم... دوست دارم
... ادامه
bamdad
bamdad
شاید در ظاهر کیلومترها فاصله بین من و توست



اما هر بار دلتنگت می شوم دستانم را که روی قلبم میگذارم



آرام آرام تپیدنت را احساس میکنم؛



چه ساده تمام زندگیم شده ای



و چه زیبا فاصله ها را در هم کوبیده ای و در کنارم هستی.



تا همیشه در من جاری باش ...

{-41-}
شهرزاد
10646711_282843418586105_2407647670705166198_n.jpg شهرزاد
شاید قرار است دوباره آغاز شوی
وقتی می خواهی از خودت آدم دیگری بسازی، اول احساس ویرانی میکنی،
حس تنهاییِ عمیق و درک نشدن ... و فاصله می گیری ؛
این هزینه ای ست که برای ساختن زندگیت پرداخت می کنی ،
و پس از آن خیز بر میداری...
یادت باشد این بار احساس تنهایی ات را جدی بگیر !
شاید قرار است دوباره آغاز شوی ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/14 - 20:42 ·
7
bamdad
bamdad
هیچگاه احساسات کسی رو دست کم نگیرید

چون هرگز نمی دانید

برای اینکه آن را به شما ابراز کند

چقدر شجاعت به خرج داده است

:(
دیدگاه · 1393/06/13 - 19:57 ·
2
negaaaar
negaaaar
گاه و بی گاه به یاد می اورم و میترسم

به یاد می آورم آن عشق شیرینی که زندگیم را شیرین

و وجودم را مبهوت خویش کرده بود

به یاد می آورم روزی را که بچگانه شیرینی و طراوت عشق را

به پنجه طوفانی سهمگین سپردم

میترسم باز رخ دهد این اتفاق

ترس دارم از عاشق شدن دوباره

ترس دارم که او را دیگر نبینم دیگر نشنوم دیگر....احساس نکنم او را

این ترس و خاطره ی تلخ بهای ناچیزیست در برابر

ار دست دادن عشق بهایی با نام پشیمانی برای از دست دادن او
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/13 - 16:52 ·
4
bamdad
bamdad
من به یک احساس خالی دلخوشم

من به گل های خیالی دلخوشم

در کنار سفره اسطوره ها

من به یک ظرف سفالی دلخوشم

مثل اندوه کویر و بغض خاک

با خیال آبسالی دلخوشم

سر نهم بر بالش اندوه خویش

با همین افسرده حالی دل خوشم

در هجوم رنگ در فصل صدا

با بهار نقش قالی دلخوشم

آسمانم حجم سرد یک قفس

با غم آسوده بالی دلخوشم

گرچه اهل این خیابان نیستم

با هوای این حوالی دلخوشم

{-35-}
bamdad
bamdad
شبی از پشت يك تنهايي نمناك و باراني
تو را با لهجه گلهاي نيلوفر صدا كردم
تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ ارزوهايت دعا كردم
پس از يك جستجوي نقره اي در كوچه هاي ابي احساس
تو را از بين گلهايي كه در تنهايي ام روييد جدا كردم.
و تو در پاسخ ابي ترين موج تمناي دلم گفتي :"
دلم حيران و سرگردان چشماني است رويايي.
و من تنها براي ديدن ان چشمها تو را در دشتي از تنهايي و حسرت رها كردم"
همين بود اخرين حرفت
و من بعد از عبور تلخ و غمگينت ، حريم چشمهايم را به روي اشكي از
جنس غروب ساكت و نارنجي خورشيد وا كردم.
نمي دانم چرا رفتي؟
نمي دانم چرا،شايد خطا كردم
و تو بي انكه فكر غربت چشمان من باشي
نمي دانم كجا ،تا كي،براي چه
ولي رفتي و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد
و بعد رفتنت رسم نوازش
در غم خاكستري گم شد
و گنجشكي كه هر روز از كنار پنجره با مهرباني
دانه بر مي داشت
تمام بالهايش در غرق در اندوه و غربت شد.
و بعد از رفتنت آسمان چشمهايم خيس باران بود.
و بعد از رفتن تو انگار كسي حس كرد من بي تو
تمام هستي ام از دست خواهد رفت.
كسي حس كرد من بي تو هزاران بار در لحظه خواهم مرد.
و بعد از رفتنت درياچه بغضي كرد.
كسي فهميد تو نام مرا از ياد خواهي برد.
و من با انكه مي دانم تو هرگز ياد من را
با عبور خود نخواهي برد
هنوز اشفته چشمان زياي تو ام ...برگرد!
پس از اين سر نوشت انتظار من چه خواهد شد؟
و بعد از اين همه طوفان وهم و پرسش و ترديد
كسي از پشت قاب پنجره ارام و زيبا گفت:"
تو هم در پاسخ اين بي وفايي ها بگو
در راه عشق و انتخاب ان خطا كردم."
و من در حالتي ما بين اشك و حسرت و ترديد
كنار انتظاري كه بدون پاسخ و سرد است
و من در اوج پاييزي ترين ويراني يك دل
ميان غصه اي از جنس بغض كوچك يك ابر
نمي دانم چرا شايد به رسم عادت و دلدادگي هامان
براي شادي و خوشبختي باغ قشنگ ارزوهايت دعا كردم....

{-35-}{-35-}{-35-}
bamdad
bamdad
اگر درد را احساس کردي ، زنده اي ...
اما اگر درد و محنت ديگران را احساس کردي ، انساني .
دیدگاه · 1393/06/8 - 21:57 ·
2
Majid
ddcpdqks83n.jpg Majid
قانون احساس
♥♥ساده و بی ریا بیا♥♥
بیا تو... خوش اومدی...
اینجا قلب منه
همه چی بارونیه!!!
حسش،حال و هواش، صداش...
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
هر جا یه قانونی داره اما اینجا هیچ قانونی نداره!
خاکی باش اما خاکم نکن!
راحت باش اما پاتو دراز نکن!
کلا باش اما...نامرد نباش!
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/8 - 12:27 ·
5
صوفياجون
Alissa1.jpg صوفياجون
رضا
IMG08501799.jpg رضا
دیدگاه · 1393/05/28 - 18:14 در گیلک ·
7
رضا
رضا
احساس خستگی میکنم {-60-}
رضا
رضا
احساس غربت میکنم اومدم کسی نیست .
Majid
44716362845151241806.gif Majid
شاید فردا احساسی باشد اما !!!!
عزیزی نباشد....
bamdad
bamdad
یکی از رمزهای شاد بودن شاد کردن دیگران است

شادمانی واحساس خوشبختی را به "اگرهایمان" مربوط نکنیم

زندگی یک سفراست هدف نیست
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/20 - 21:22 ·
6
niushaaaaaaa&pouriaaaaaaaa
niushaaaaaaa&pouriaaaaaaaa
نمی خوام تو توهم جون بگیره یه احساسی که شیرینو قشنگه
اونی که حاضره برات بمیره همون آدم یه روز مثله یه سنگه
میگن عشق آرامش نداره
من ازوابسته بودن ترس دارم
یا اینکه اون منو تنها بذاره
یا من یه روز تنهاش بذارم
{-31-}{-31-}
bamdad
bamdad
من آنچه را احساس باید کرد
یا از نگاه دوست باید خواند
هرگز نمی پرسم
هرگز نمی پرسم که : آیا دوستم داری ؟
قلب من و چشم تو می گوید به من : آری
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/19 - 22:10 ·
8
رضا
رضا
واقعا پررویی هم خوبه .
bamdad
bamdad
ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﯼ ﺑﺎﻻﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ

ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻓﻘﺮ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ...

ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻼﻑ ﺟﻬﺖ ﺗﻮﺍﯾﺴﺘﺎﺩ

ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻏﺼﻪ ﺍﺕ ﮐﺎﻫﯿﺪ ...ﺗﻮﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻣﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﮐﺸﻨﺪﻩ ﺍﯾﯽ !

:(
دیدگاه · 1393/05/17 - 17:41 ·
5
soheil
soheil
با دیدنت قصد عبادت کرده ام ٬ با خنده ات احساس سعادت کرده ام

بگذار همیشه بنگرم در چشمت ٬ حالا که به چشمان تو عادت کرده ام ..
دیدگاه · 1393/05/17 - 12:01 ·
8
soheil
soheil
ﻣﻦ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻼﻏﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ، ﮐﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺑﺎﻏﻤﺎﻥ ﺗﺒﺮ ﺍﺳﺖ !
.
.
رسیده ام به حس برگی که میداند باد از هر طرف بیاید سرانجامش افتادن است !
.
.
سرسوزنی اگر مرا میخواست ، زمین و زمان را به هم میدوختم !
.
.
ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﺭﻓﺘﻲ ﻭ ﻣﻦ ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺷﻜﺴﺘﻢ

.
ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺩﻟﻢ ﺭﻳﺨﺖ ﺑﻪ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺳﻜﻮﺗﻢ
.
.
این روزها احساس میکنم چقدر شبیه سکوتم ، با کوچکترین حرفی میشکنم !
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/16 - 22:06 ·
7
رضا
chocolate 2.gif رضا
روش دادن در مایع {-7-}

صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ