یافتن پست: #خاص

mostafa AZ
mostafa AZ
دختر همسایمون ۳ سالشه خورده بود زمین گفتم بیا بوسش کنم خوب شه، برگشته میگه :
.
.
.
....
.
.
.
.
.
نمیخوام؛ تو زندگی زخم هایى هست که فقط یه نفر خاص باید بوس کنه تا خوب شه!!! من سن این بودم تو یخچال دنبال اون یارویی میگشتم که وقتی در یخچالو میبندیم لامپشو خاموش میکنه!!!!!
... ادامه
zoolal
zoolal
اشتباه اصلی ما در زندگی هزاران
کار غلطی نیست که انجام میدهیم،
بلکه هزاران کار درستی است که
برای اشخاص غلط انجام میدهیم...
دیدگاه · 1393/02/30 - 19:27 ·
6
mostafa AZ
mostafa AZ
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﺎﺹ ﺑﯿﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ

.....

.....

....











ﭘﺲ ﺗﻮ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻣﻨﯽ

ﺧﺐ ﻋﺸﻘﻢ ﭼﺨﺒﺮ؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/30 - 19:24 ·
9
zoolal
zoolal
چرا اینجااکثرا با کنایه و طعنه حرف میزنن مخاطب خاص رو معرقی کنین
دیدگاه · 1393/02/29 - 23:48 ·
6
zoolal
zoolal
چرا اینجا همه با طعنه حرف میزنن مخاطب خاص رو معرفی کنید
دیدگاه · 1393/02/29 - 23:46 ·
1
کاپیتـان رستمی
کاپیتـان رستمی
میدونستی نوع خاصی از عنکبوتهای ماده بعد جفت گیری نرهای خود را میخورند. اینها تنها موجوداتی هستند که فهمیدن شوهر به درد هیچی نمیخوره‏!‏!! والاه... {-18-}{-18-}{-18-}
Morteza
Morteza
یارو مخاطب خاصش زنگ زده با گریه میگه:
پویا میخوان منو از تو جدا کنن،
داره واسم خواستگار میاد!
پویا نمیدونم قراره چی بشه؟!
وااااای خدای من اگه جوابم مثبت باشه چی؟
هیچوقت خودمو نمیبخشم!
من (baffled)
خواستگار(grin)
اسماعیل فلاح خبرنگار اعزامی صدا و سیما
... ادامه
...
...
کدام راباورکنم؟
استقبال گرمت را
یاکه برخوردسردت را...
زبانت
کدامین واژه راقاصراست
که ازگفتن "دوستت دارم"
چنین عاجزگشته ای!
بامن حرف بزن..
بشکن این مهرسکوت..
دوستت دارم رابرلبانت جاری کن
آری!
ای عشق اساطیری من
این منم نیما
ازتبارعشاق گمنام
که تورامیخوانم!
بزبان عشق
برسم عاشقی..
ومراباکی نیست
ازیاوه سرایان بیهوده گوی..
بگذارهمه بمیرند
بگذارهمه بنالند
مازنده ایم باعشق
تاهستی هست وهستیم...
متن ازنیما
تقدیم به خاصترین مخاطبم
تقدیم به تویی که هرگزنشناختمت
تقدیم به:++++
نیما
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/20 - 22:26 ·
7
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
بعضی مردها شبیه ودکا هستن. با یخ، بدون یخ؛ با نوشابه، با اب پرتقال، با سودا، خلاصه همه جوره جواب میدن. همه چیزشون میزونه، مستی شون میزونه؛ بعد از مستی شون میزونه؛ بدیشون اینه که تقاضا براشون زیاده، اینه که چشمت رو که برگردونی می بینی بطری ت تو دست یکی دیگه س. با اینجور مردها باید یاد بگیری که اجازه بدی بقیه هم گاهی یه لبی تر کنن.( مثل متین )
... ادامه
mohammad
mohammad
یه بار با مخاطب خاصم رفتیم کافی شاپ دوتا نعلبکی قهوه خوردیم شد 25 هزار تومن.... هیچی دیگه به این نتیجه رسیدم که: در جوانی پاک زیستن شیوه ی پیغمبریست.... باش تموم کردم....!!!
... ادامه
Majid
Majid


روز

راستش را بخواهی امروز هیچ اتفاق خاصی رخ نداد

فقط حدود ظهر باران کوتاهی بارید اما زار زار



دیدگاه · 1393/02/15 - 09:05 ·
Majid
e765242afd8968518117029907616bd4.jpeg Majid
روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار

داده بود؛روی تابلو خوانده می شد:

«من کور هستم،لطفا کمک کنید.»


روزنامه نگارخلاقی از کنار او می گذشت،

نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود.

او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت

آن رو برگرداند و اعلان دیگری را روی آن نوشت

و تابلو را کنار پای او انداخت و آن جا را ترک کرد.


عصر آن روز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و

اسکناس شده است.مرد کور از صدای قدم های او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او

همان کسی است که آن تابلو را نوشته،بگوید بر روی آن چه نوشته است؟


روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری

نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد...


مرد کور هیچ وقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:






امروز بهار است ولی من نمیتوانم آن را ببینم!!


نتیجه:


وقتی کارتان را نمی توانید پیش ببرید،استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید

دید بهترین ها ممکن خواهد شد.


باور داشته باشید هرتغییر،بهترین چیز برای زندگی است.


«حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت

است...لبخند بزنید!»لبخند
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:06 ·
bamdad
bamdad
آدم‌ها با دلایلِ خاصِ خودشان به زندگی‌ ما وارد میشوند
و با دلایلِ خاصِ خودشان از زندگی‌ِ ما می‌‌روند
نه از آمدن‌ها زیاد خوشحال باش ،
نه از رفتن‌ها زیاد غمگین
تا هستند دوستشان داشته باش
به هر دلیلی‌ که آمده اند
به هر دلیلی‌ که هستند
بودنشان را دوست داشته باش ...
بی‌ هیچ دلیلی‌
شادمانی‌های بی‌ سبب،
همین دوست داشتن‌هایِ بی‌ چون و چراست !
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/14 - 23:11 ·
8
zoolal
zoolal
راستش را بخواهی امروز هیچ اتفاق خاصی رخ نداد
فقط حدود ظهر باران کوتاهی بارید اما زار زار
دیدگاه · 1393/02/14 - 20:12 ·
4
bamdad
bamdad
من نه نابـَـــــــم نه خاص

کاملاً عادی ام

شاید " آرزوی" کسی نباشَـم

اما آویزون" کسی هم نیستـم
atefe
atefe
ﭼﻨﺪ ﺩﺭﻭﻍ ﺭﺍﯾﺞ توی جوامع ما ایرانیها هست که عبارتند از:

۱: ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﻋﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ!
۲: ﻫﻤﻪ ﺍﺩﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺧﺎﺹ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻥ!
۳: ﭘﻮﻝ ﮐﻪ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻧﻤﯿﺎﺭﻩ!
۴: ﻋﻠﻢ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺛﺮﻭﺗﻪ!
۵: ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ چی، ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ!
۶: ﺗﻦ ﺁﺩﻣﯽ ﺷﺮﯾﻔﺴﺖ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺁﺩﻣﯿﺖ, ﻧﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﻧﺸﺎﻥ ﺁﺩﻣﯿﺖ!
۷: ﺗﻼﺵ ﮐﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﺮﭼﯽ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﻣﯿﺮﺳﯽ!
۸: ﭘﻮﻝ ﭼﺮﮎ ﮐﻒ ﺩﺳﺘﻪ!
۹: ﭘﺪﺭ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ یک ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ!
۱۰: ﺧﺪﺍ ﺍﺩﻡ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ!
۱۱: ﺑﭽﻪ ﺩﺧﺘﺮ ، ﭘﺴﺮﺵ ﻓﺮﻕ ﻧﺪﺍﺭ
.و اما 12: دروغگو دشمن خداست
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/13 - 11:02 ·
4
zoolal
zoolal
به مخاطب خاصم ﻣﯿﮕﻢ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﻩ ﯾﻪ پسرهﻣﺰﺍﺣﻤﻢ ﻣﯿﺸﻪ ، چیکار کنم ؟ ﻣﯿﮕﻪ ﻋﮑﺴﺘﻮ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯿﮕﻪ ! :|
دیدگاه · 1393/02/13 - 07:54 ·
4
sam
sam
بازم عشق اول امیرتتلو با اهنگ فوق العادش:
مرسی ، وقتی که نداشتم به خیلیا حسّی ، انرژیا رسید
مرسی ، حتی از گِلِگیا مرسی ، ممنون
مرسی ، وقتی که نداشتم به خیلیا حسّی ، انرژیا رسید
مرسی ، حتی از گِلِگیا مرسی ، هرچی از دلت میاد بده بیاد انرژیات رسید

هه ، باورم نمیشه همه باهام خوبن ، منی که یه سربار واسه بابام بودم
باورم نمیشه باهام عکس میندازن هی ، همه جا آهنگا که من میسازمه
من ، همیشه تنها بودم ، همیشه استرس داشتم همه جا حتی اونور
همیشه ، نگرانِ کارا و حرفامونم ، همیشه ، به دور از همه جمعا موندم
دعوا اونقد داشتیم اونقد بد راه اومد این روزِگار با ما ، ما موندیم سرپا اونوقت
همیشه چشا قرمز دستامون یخ ، اَه ، وقتامون کم میومد درسامون سخت
همیشه حواسم به خرج کردنم بوده امید دارم حتی وقتی فقط چند برگ ازم مونده
همیشه گفتم واسه برگشتنم زوده ما تا تَش هستیم دستِ حق هم بدرقم بوده ، با اینکه مسیرامون بد بدرقم بوده
همیشه آماده ، نگران مضطرب ، حواس جمع ، با همه راه اومدم
اما بازم اونا که دوسَم داشتن ، آخرش واسه گنده شدن تو محل ، منو با چاقو زدن ، آدما چه بد بار اومدن
همیشه آماده بودم ، که هرچی دارم و آنن یه جا باهم بدم ، من یه عالَم گِلَم ، یه عالم حرفم بذا بازم بگم
همیشه تَشو دیدم ، نمونده هیچ چیزی که بخوان یادم بدن ، نمونده حتی واسم دلم ، دیگه نمیشه گفت آدم به من

اما مرسی ، وقتی که نداشتم به خیلیا حسّی ، انرژیا رسید
مرسی ، حتی از گِلِگیا مرسی ، حتی از گِلِگیات مرسی به من انرژیات رسید

یادمه که انقدِ بد بودش همه چی ، مادرم هَمَش عینه یه مَرد کار میکرد
جُفت چشامم تا حدِ مرگ خار دیدن که میشینم اینجوری شعرای درددار میگم
از بچگی میگفتم که حالا چی تو راهته ، میفهمیدم بابام ۲ ساعت واس چی توالته
میدونستم رویاهام بعیدن با این پول ، بچه بودم ، ولی بد حالیم بود
پدرم اما خدایی مَرد بود ، واسه ما بد بود ، ولی تو محل بهترین آدم بود
بینِ همسایه ها محبوب ، یه مَردِ واقعاً خوب
هرچند نذاشته واسم پول و نمونده هیچ چیزِ خاص از اون ، ولی خُب بازم بود
میزد از خوراکِ خودمون از شیکم میکم و راحت ، از خیلی از چیزای دیگَم میکَند
خودمون نون نداشتیم نگرانِ این و اون بود ، اون موقع ما نمیفهمیدیم داشت چی جمع میکرد
خلاصه نه پولِ کسی رو خورد نه ، سَرِ سفره نفرین و نحسی آورد
هرچیَم داشت حال به این و اون میداد ، آخ
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/12 - 18:40 ·
3
zoolal
zoolal
احمقانه ترين خاصيت گذر زمان اينه كه
يه روزي ميشيني از روزايي كه ميخواستي فقط تموم شه تعريف ميكني و ميگي:
يادش به خير
دیدگاه · 1393/02/10 - 13:56 ·
5
zoolal
zoolal
اعتراف میکنم مادخترا گاهی خودمونم نمیدونیم واسه چی قهرکردیم!
فقط حس میکنیم الان لازمه که قهرکنیم :|
ی همچین موجودات خاصی هستیم ما
اعترافات یک دختر
دیدگاه · 1393/02/9 - 00:25 ·
5
Noosha
thumb_HM-20135179714066316581398609662.5567.jpg Noosha
روزهای مهم روزهایی نیستند که در آنها اتفاقات خاصی روی دهد .

بلکه روزهایی هستند که لذت های کوچک یکی بعد از دیگری رخ می دهند .



درست مانند دانه های مرواریدی که روی رشته نخ باریکی کنار هم می لغزند..
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/8 - 02:27 ·
8
hamed
meli123.png hamed
ميگن اون لحظه ای که برای اولین بار

عشقت انگشتری رو که نشونه ی عشقتونه دستت میکنه...

لحظه ای که دیگه میدونید تا ابد مال هم شدید...

لذت بخش ترین حس دنیاست..

انشالله اين لحظه لذت بخش قسمت هر عاشقي بشه....!!!!
... ادامه
Morteza
1512345_270290529787973_1916356472_n.jpg Morteza
این شعر به دل نمینشیند .

در این شعر قرار بود

تو بیایی

قرار بود شمع ها را با دست های تو روشن کنم

در این شعر یکدیگر را قرار بود ببوسیم

قرار بود جوری خاص نگاهم کنی

فکر میکردم در این شعر قرار است

آسمان از چشمانت جاری شود

بنشیند روی بغض های باران نخورده ام اما ...

اما دوباره تکرار نبودنت شد

تکرار تنهاییم .
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/6 - 14:09 ·
10
ParNiyA
ParNiyA
را زیر همان گلدان همیشگی گذاشتم..
خیالت وقتی آمد پشت در نمیماند...

... ادامه
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ