خوش بحال کسانی که ماه محرم زنجیرنمیزنند،اما زنجیری از پای گرفتاری باز میکنند..سینه نمی زنند،اما سینه دردمندی را از اندوه وغم نجات می دهند..اشکی نمیریزنداما اشک از چهره انسانی پاک میکنند..آن وقت با افتخار می گویند : #یـــاحسیــــن ..
دلم را می گذارم جایی حسابی تاب بخورد
تاب بیاورد لحظه هایی را که سخت است
لحظه هایی که عذابی دردناک تمام وجودش را فرا می گیرد
بگذار دلم یاد بگیرد که از تمام سختی ها بگذرد
بگذار عبور کند از راههایی که بی عبورست
مجيد خراطها براي دل داغدار مردم اصفهان در سي سه پل خواند
مجید خراطها با حضور در جمع مردم شریف اصفهان و اجرای خیابانی در
سی و سه پل ، ضمن ابراز انزجار از پدیده اسید پاشی، و ابراز همدردی با قربانیان این حوادث گفت: چنین نیست که از درد و رنج شما عزیزان دور باشم، بلکه در این روزهای سخت من و یاران و عزیزانم در کنار شما خواهیم بود
مخابرات مسخره است اصن جدیدا که اپراتورش انگیلیسی شده همش باید منتظر بمونی اخرم عین ادم جواب نمیدن. ازشون سوال داری یه جور بی حوصله جواب میدن . خیلی عصبی ان. ولی بجاش شاتل اینقد پشتیبانیش باعزت و احترام و سریع جواب میدن
فکر کنم 11.5 بود درس ریاضی کاربردی دوره لیسانس که اصلا دوس نداشتم بخونمش انقدر ازش بدم میومد....
تا الانم که ارشد می خونم دیگه ریاضی برنداشتم یه درس جبرانی بود که تاثیر تو معدل نداشت
اما کمترین نمره تودوران ارشد 17 بوده...
لا حول و لا قوّة الاّ بالله العلی العظیم
--------------------------------------------------
در فضیلت این ذکر آمده است که آن از گنجهای بهشت است. و شفای از نود و نه بیماری و درد است که کمترین آنها همّ و گرفتاری است.
امام صادق علیه السّلام فرمودند: اگر غمها پیوسته به تو روی آورد، پس بگو (لا حول و لا قوّة الاّ بالله). و نیز روایت شده است فرزند یکی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به اسارت دشمن در آمد. وی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از این غم شکایت نمود. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او امر کردند که زیاد و در همه حال ذکر (لا حول و لا قوّة الاّ بالله) بگوید او نیز اطاعت کرد و پس از مدّتی پسرش به همراه صد شتر در هنگامی که مشرکان از وی غافل شده بودند، بازگشت
یه پلاک ، که بیرون زده از دل خاک
روی اون ، اسمیه از یه جوون
یه پلاک ، از دل خاک
یه پوتین ، فقط مونده از یه جوون که خوابید روی مین
استخون ، یه کلاه با یه عکس وصیت نامه ی غرق خون
یه جوون ، که پدر شد و پر زد و دخترکش رو ندید
دختری ، که پدر رو ندید و آغوش پدر نچشید
یه پدر ، بیست و چند ساله و چند ماهه چشماشو دوخته به در
مادری ، منتظر واسه دیدن قامت و روی پسر
یه پلاک ، از دل خاک…
عشق یعنی یه پلاک ، که زده بیرون از دل خاک
عشق یعنی یه شهید ، با لبای تشنه سینه چاک
عشق یعنی یه جوون ، یه جوونه بی نام و نشون
عشق یعنی یه نماز ، با وضو گرفتن توی خون
عشق یعنی انتظار، تو دل یه مادر بیقرار
چشم تر مونده به راه ، واسه نشون یه مزار
عشق یعنی یه پدر ، که شبها بیداره تا سحر
عشق یعنی یه خبر ، خبر یه مفقود الاثر
یه پلاک ، که بیرون زده از دل خاک
روی اون ، اسمیه از یه جوون
یه پلاک ، از دل خاک
یه پلاک،که بیرون زده از دل خاک،روی اون،اسمیه از یه جوون…
یه پلاک از دل خاک…
یه پوتین،فقط مونده از یه جوون که خوابید روی مین…
استخون،یه کلاه با یه عکس، وصیت نامه ی غرق خون…
یه جوون،که پدر شد و پر زد و دخترکش رو ندید،دختری که پدر رو ندید و آغوش پدر نچشید…
یه پدر،بیست و چند سال و چند ماهه چشماشو دوخته به در،مادری منتظر واسه دیدن قامت و روی پسر
اول میگی ای دل به داد ما رس بعد بیت بعدی از تپش صحبت میکنی پس منظورت قلب هستش ولی بیت 3 میگی روشن نکن دوباره این آتش درون را عاشق نکن دوباره این قلب پر ز خون را یعنی به قلبت داری میگی که دوباره خودش رو اذیت نکنه ؟
خوبه
و البته جالب
جالب ترین قسمت این شعر برای من دو بیت آخرشه:
پس رو به سوی او باش
هرجا که او بخواهد
شاید که با تو بودن
از درد او بکاهد
نظرت در مورد این دو بیت چیه؟
سوالی بود حرفم
هنوز تو تشخیص مخاطبت مشکل دارم
اگه همون دلت باشه منظورت باید این باشه که به هر قیمتی که هست دنبالش باشه که شاید از این درد فراقش کم بشه (امید دیدار یار)
خب نزدیک شدی ولی اگه دقیقش رو بخوای منظورم دقیقا این نیست
ولی من دوست ندارم منظورم رو شفاف بگم ، دوست دارم مخاطب شعرم خودش برداشت خودش رو داشته باشه...