یافتن پست: #دله

...
...
(شمع وگل وپروانه)
پروانه ای باگل نشست
هیهات!دل شمعی شکست
پروانه یارگل نشد
ازهجراوشمع آب شد
پژمردگل ازهجران یار
پروانه رفت ازآن دیار
رفت سوی گلزاردگر
دنبال یک یاردگر
بنشست هردم باگلی
گشت بهرگلهاسوگلی
میکردهردم یارعوض
ازکارخودمیکردحض
گلهازعشقش بی امان
پژمرده گشتندتوأمان
پروانه بی قیدوبند
دل ازهمه گلهابکند
رفت سوی سقاخانه ای
گفت:این منم پروانه ای
گلهاتمنایم کنند
مابین خودجایم کنند
آنهابرانم من زخویش
دلهای آنها گشته ریش
ازعشق من دیوانه اند
بادیگران بیگانه اند
پروانه آنقدرخودستود
تاکه دل شمعی ربود
گفت:شمع بااومه لقا
خوش آمدی درجمع ما
باشدبیایی دربرم
شانه کنی تکیه سرم
پروانه گفت:شمع وجود
آیم ببالین توزود
آنی ببالینش برفت
یکروزبنشست تابه هفت
برشانه اوسرنهاد
دل به دل شمعی بداد
برچشمهایش چشم بدوخت
بیچاره بال وپربسوخت
پروانه درآغوش شمع
خاموش گشت دربین جمع
شمع قطره قطره آب شد
اوتاابددرخواب شد
پروانه مردازهجرشمع
ازغصه وازفکرشمع
گلهای عالم کوبه کو
پرپرشدندبرقبراو
پروانه درگلزارعشق
گشت تاابددلدارعشق
شمعهابرایش سوختند
گلهابه پایش ریختند
این قصه چون افسانه شد
شمع وگل وپروانه شد
شعراز:نیماراد
{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
LeilA
LeilA
درست است ڪﮧ
بعضے ها بوده اند و بعضے ها هستند!
و خیلے ها هم بعدا مے آیند!
اما من مے خواهم عزیزه ِدله تو باشم
مے دانی...؟؟
این را از همه بیشتر دوست دارم...
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
9d82875a4878ae5a212e695415bc77b1.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
لایک نداره؟؟؟؟؟ {-41-}
iman
iman
چرا؟؟


چرا باید واسه


آدمی که رفته شعرهای دلتنگی گذاشت؟



اون اگه احساس و دوست داشتن رو درک میکرد



که نمیرفت



اون اگه مرد بود



میفهمید دله پاک و تنهام به وجودش عادت کرده



اون اگه فقط ی ذره مردونگی داشت



منو تو این انبوه تنهایی تنها نمیگذاشت



تا قلبه تنهام از اینم تنها تر شه



و منو شرمنده ی دلم کنه



اصن اون اگه آدم بود



نباید با پای خودش میومد تو زندگیم



منو وابسته خودش کنه



بعدم با رفتنش داغونم کنه



من که داشتم زندگی خودمو میکردم




این آدما لیاقت هیچی رو ندارن



حتی یه جمله ساده...
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/10 - 15:46 ·
6
صوفياجون
صوفياجون
ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﻳﻦ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺯﻧﺪﮔﻴﻢ ﺍﻳﻨﻪ ﻛﻪ توی ﻣﻬﻤﻮﻧﻴﺎ وقتی ﺩﺍﺭﻥ #ﺗه_ﺩﻳﮕﻮ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻴﭽﺮﺧﻮﻧﻦ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺮﺳﻪ …{-7-}{-7-} .
دیدگاه · 1392/06/8 - 14:53 ·
6
...
...
عشق یعنی باجهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تاسحر
عشق یعنی سربه دارآویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی درجهان رسواشدن
عشق یعنی سوختن یاساختن
عشق یعنی زندگی راباختن
عشق یعنی رازقی٫یعنی نسیم
عشق یعنی آفتاب بی غروب
عشق یعنی آسمان٫یعنی فروغ
عشق یعنی آرزو٫یعنی امید
عشق یعنی روشنی٫یعنی سپید
عشق یعنی غوطه خوردن بین موج
عشق یعنی ردشدن ازمرزاوج
عشق یعنی ازسپیده تاسحر
عشق یعنی پانهادن درخطر
عشق یعنی لحظه دیداریار
عشق یعنی عقل شدمدهوش تو
عشق یعنی لحظه های بیقرار
عشق یعنی صبر٫یعنی انتظار
عشق یعنی اشتیاق واظطراب
عشق یعنی دلهره ٫یعنی شتاب
عشق یعنی اشک٫یعنی عاطفه
عشق یعنی یادگاری٫خاطره
عشق یعنی تشنگی٫یعنی سراب
عشق یعنی خواستن٫له له زدن
عشق یعنی سوختن٫پرپرزدن
عشق یعنی سالهای عمرسخت
عشق یعنی زهرشیرین٫بخت تلخ
عشق یعنی چون همیشه باختن
عشق یعنی خاطرات بی غبار
دفتری ازشعروازعطربهار
عشق یعنی یک تمنا٫یک نیاز
زمزمه ازعاشقی باسوزوساز
عشق یعنی خون دل٫یعنی جفا
عشق یعنی دردودل٫یعنی صفا
عشق یعنی یک شهاب ویک سراب
عشق یعنی یک سلام ویک جواب
عشق یعنی یک نگاه ویک نیاز
عشق یعنی عالمی رازونیاز
عشق یعنی همچولیلاخون شدن
یاچومجنون راهی صحراشدن
عشق یعنی تیشه فرهادها
عشق یعنی عالم فریادها
عشقدیعنی زخم کوه بیستون
عشق یعنی ناله های دردوخون
عشق یعنی درجهان رسواشدن
عشق یعنی یکه وتنهاشدن
عشق یعنی انتظاروانتظار
عشق یعنی هرچه بینی عکس یار
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی حسرت شبهای گرم
عشق یعنی یادیک رویای نرم
عشق یعنی تاابدبی سرنوشت
عشق یعنی آخرخط بهشت
عشق یعنی گم شدن درلحظه ها
عشق یعنی آبی بی انتها
عشق یعنی شاعری دلسوخته
عشق یعنی آتشی افروخته
عشق یعنی باگلی گفتن سخن
عشق یعنی خون لاله برچمن
عشق یعنی شعله برخرمن زدن
عشق یعنی رسم دل برهم زدن
عشق یعنی عالمی رازونیاز
عشق یعنی باپرستوپرزدن
عشق یعنی آب برآذرزدن
عشق یعنی همچویوسف قعرچاه
عشق یعنی بیستون کندن به دست
عشق یعنی زاهدامابت پرست
عشق یعنی همچومن شیداشدن
عشق یکشب چنان یلداشدن
عشق یعنی یک شقایق غرق خون
عشق یعنی دردومحنت دردرون
عشق یعنی دیده بردردوختن
عشق یعنی درفراقش سوختن
عشق یعنی قطعه شعرناتمام
عشق یعنی بهترین حسن ختام
عشق یعنی مهربی چون وچرا
عشق یعنی کوشش بی ادعا
عشق یعنی مهربی امااگر
عشق یعنی رفتن باپای سر
... ادامه
Majid
haMed-No1-Big-04.jpg Majid
وقتی خدا در دلهای شکسته جای دارد چرا به دستان کسی که بارها دلم را شکست بوسه نزنم
دیدگاه · 1392/06/5 - 16:32 ·
3
مائده
LOVE16.jpg مائده
گر کسي تو را با تمام مهربانيت دوست نداشت ...
دلگير مباش که نه تو گناهکاري نه او !!!
آنگاه که مهر می ‌ورزی مهربانيت تو را زيباترين
معصوم دنيا مي‌کند ...
پس خود را گناهکار مبين !!!
من عيسي نامي را ميشناسم که ده بيمار را در يک
روز شفا داد ...
و تنها يکي سپاسش گفت !!!
من خدايي ميشناسم كه ابر رحمتش به زمين و زمان
باريده ...
يکي سپاسش مي گويد و هزاران نفر کفر !!!
پس مپندار بهتر از آنچه عيسي و خدايش را سپاس گفتند ...
از تو براي مهربانيت قدرداني ميکنند !!!
پس از ناسپاسي هايشان مرنج و در شاد کردن دلهايشان بکوش ...
که اين روح توست كه با مهرباني آرام ميگيرد !!
تو با مهر ورزيدنت بال و پر ميگيري ...
خوبي دليل جاودانگي تو خواهد شد ... پس به راهت
ادامه بده !!!
دوست بدار نه براي آنکه دوستت بدارند ...
تو به پاس زيبايي عشق ،
عشق بورز و جاودانه باش...
... ادامه
NILOOFAR
NILOOFAR
خدایا
امروز را مهمان قلبم باش
امروز پای سفره ی درد دلهای من باش
میدانم که فردا وم فرداها مرا مهمان لطف و رحمت خود خواهی کرد
همچون گذشته . . .
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/31 - 12:50 ·
8
iman
iman
ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻓﺴﺖ ﻓﻮﺩ

ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻱ ﮐﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﻏﺬﺍﺷﻮ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﯾﮏ ﮔﺎﺯ ﺍﺯ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭽﺶ ﺧﻮﺭﺩ , ﺭﻓﺖ
ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻏﺬﺍﯼ ﻃﺮﻑ
ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺑﻠﻌﯿﺪﻥ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ
ﻧﮕﻮ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺸﻮ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻩ
هیچی دیه عین خر تو گل مونده بودیم
دله هم خودتی
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
پرندگان به برکه های آرام پناه میبرند

و انسانها به دلهای پاک...

زیرا دلهای پاک همچون برکه های آرام اند ...

دیگران بدون هیچ وحشتی به آنها اعتماد می کنند...
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/30 - 10:49 ·
8
ıllı YAŁĐA ıllı
839.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
Mostafa
Mostafa
دلهره اور ترین و ترسناک ترین موسیقی تاریخ موسیقی ایران:
باز آمد بوی ماه مدرسه
بوی بازیای راه مدرسه
مائده
40a02d0786a4.jpg مائده
نگاه ها به ابراهیم و آتش بود. در این میان گنجشکی به آتش نزدیک می شد
و بر می گشت از او پرسیدند: ای پرنده چه کار می کنی؟
پاسخ داد با نوک خود آب روی آتش میریزم
گفتند: حجم آتش زیاد است
من نمتوانم آتش را خاموش کنم اما آب را می آورم تا آن هنگام که
خداوند از من پرسید وقتی که بنده ام را بدون گناه در آتش انداختند تو چه کردی؟
پاسخ دهم: هر آن چه را که از توانم بر می آمد... .
ابراهیم زمان در چاه غیبت گرفتار است
اما بزودی یوسف زمان خواهد آمد.....
و مرا خواهند پرسید : و تو چه کردی ؟
زلال میشوم اما...
تو را
نمی بینم
iman
iman
به تاوان دلم که شکسته شد

دلها را می شکنم

گناهش پای دلی که دلم را شکست...
دیدگاه · 1392/05/22 - 15:35 ·
6
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
گرفته دلم ، کجایی که آرامم کنی ، کجایی که این غم یخ زده را در دلم آب کنی

گرفته دلم ، کجایی که به درد دلهایم گوش کنی ، کجایی که مرا با بوسه هایت گرم کنی...

نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام ، نیستی و من بیشتر از همیشه خسته ام

در لا به لای برگهای زندگی ، نیست برگی که از تو ننوشته باشم ،

نیست روزی که از تو نگفته باشم

امروز آمد و از تو گفتم ،نبودی و اشک از چشمانم ریخت و در همان گوشه نشستم ،

دلم خالی نشد و گرفته دلم ، کجایی که دلم به سراغت بیاید گلم؟

نیستی و حتی سراغی از دلم نمیگیری ، یک روز نباشم که تو مثل من نمیمیری....

نمیبینی چشمهایم را ، نمیمانی تا دلم را ، به نقطه خوشبختی برسانی ،

مرا به جایی آرام بکشانی تا خیالم راحت باشد از اینکه همیشه تو را خواهم داشت

نمیخواهی دلم را ، نمیدانی راز درونم را ، نمیگذاری تا مثل گذشته دلم تنها به تو خوش باشد ،
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/21 - 23:44 ·
3
Mohammad
Mohammad
ســــــــلام به همه :)
شهرزاد
4-A4A08978-252947-800.jpg شهرزاد
خدایا دلم بارون میخواد...خدایا دیگه طاقت تابستونتو ندارم...

خدایا دارم میمیرم بی بارون...دلم یه بارون میخواد....یه بارون شدید...

خدایا دلم پاییز میخواد...دلم بارون میخواد...بارون.......

چقدر سخته این تابستونا...چقدر سخته دیدن این آسمون صاف...

کارم از اول تابستون روز شماریه واسه پاییز...کی گفته پاییز دلگیره؟؟؟

من دلم ازین هوای گرم،ازین آسمون بدون ابر،گرفته...

دلم تنگه واسه آسمون ابری...واسه بارون.......
... ادامه
...
...
نیماغم دل گوکه غریبانه بگرییم
سرپیش هم آریم ودودیوانه بگرییم
من ازدل این غاروتوازقله ی آن قاف
ازدل به هم افتیم وبه جانانه بگرییم
دودی ست دراین خانه که کوریم زدیدن
چشمی به کف آریم وبه این خانه بگرییم
آخرنه چراغیم که خندیم به ایوان
شمعیم که درگوشه کاشانه بگرییم
این شانه پریشان کن کاشانه ی دلهاست
یک شب به پریشانی ازاین شانه بگرییم
من نیزچوتوشاعرافسانه خویشم
بازآبه هم ای شاعرافسانه بگرییم
پیمان خط جام یکی جرعه به ماداد
کزدورحریفان دوسه پیمانه بگرییم
برگشتن ازآیین خرابات نه مردی ست
می٫مرده بیادرصف میخانه بگرییم
ازجوش وخروش خم وخمخانه خبرنیست
باجوش وخروش خم وخمخاه بگرییم
باوحشت دیوانه بخندیم ونهانی
درفاجعه ی حکمت فرزانه بگرییم
باچشم صدف خیزکه برگردن ایام
خرمهره ببینیم وبه دردانه بگرییم
آئین عروسی وچک وچانه زدن نیست
بستندهمه چشم وچک وچانه بگرییم
بلبل که نبودیم بخوانیم به گلزار
جغدی شده شبگیربه ویرانه بگرییم
پروانه نبودیم دراین مشعله باری
شمعی شده درماتم پروانه بگرییم
بیگانه کنددرغم ماخنده ولی ما
باچشم خودی درغم بیگانه بگرییم
بگذاربه هذیان توطفلانه بخندند
ماهم به تب طفل طبیبانه بگرییم
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/19 - 04:12 ·
3
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
خاصیت دنیاست
در اوج داشتن و خوشبختی
دلهره ی ” از دست دادن ” پر رنگ تر است . . .
دیدگاه · 1392/05/15 - 00:24 ·
3
Nushin
Nushin
می شود شاعر بی حوصله عاشق باشد
مرد در دورترین فاصله عاشق باشد
درد تلخی است غزل گفتن و شاعربودن
کاشکی عشق فقط مشکل عاشق باشد
قدریک درصد از این قوم نباید ترسید
وقتی ادم نود و نه دله عاشق باشد
واذا زلزلت الارض نگو می ترسم
به خدا زیر زمین زلزله عاشق باشد
ودلم باز به دلشوره می افتد این بار
نکند شاعر بی حوصله عاشق باشد
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/14 - 00:55 ·
9
iman
jup37wbhcqsn753hpc7s.jpg iman
ببين اين اسمش دله




اگه قرار بود بفهمه كه فاصله يعني چي




اگه قرار بود بفهمه كه نميشه




ميشد مغز




دله




نميفهمه




ميفهمي؟
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/13 - 22:33 ·
5
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
به چه بهایی؟؟

بعد از گذشت از تمدنه به این پر باری و رسیدن به دین باز هم می بینم که در این دین مردی به بزرگی علی مرد جهاد ٬مرد رحمت ٬مرد مهربانی و .... امیر دلها از ستمی که به زنی یهودی شده بود به خشم میاد و از اعماق وجودش فریاد می کشه که اگر کسی از این ننگ بمیرد بجاست.پس چرا؟ تا به این حد دین و مذهب ما حقیر شده ؟که برای تثبیت و ثابت کردن باید به قبور و استخوانهای پوسیده حمله ور باشیم؟دینی که علی الگوی جهاد و مبارزه در راه احیاء حقه.کسی که در جنگ هیچ گار زره بر پشت نداشت چون همیشه در مقابل دشمن بود و نه پشت به دشمن و مردانه مبارزه می کرد.حالا اگر قرار هم بر مبارزه با دیگر ادیان برای برای برای احیاء حق باشد باز هم این راه و رسمش نیست.والا دیگه نمی دونم چی بگم. چندتا عکس منو برزخی کرده بود عکسهایی که گفته می شه مربوط به قبرستان بهائیان در یزد ه که دوسال پیش توسط عده ای ناشناس تخریب شده.این موضوع خیلی برام درد آور بود و مجبورم کرد چیزی بنویسم که لااقر خودمو خالی کرده باشم....
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:34 ·
3
صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ