یافتن پست: #دوش

soheil
soheil
بار الاها سن بیزه وئر بو شیاطین دن نجات
اینسانین نسلین کسیب ، وئر اینسه بو جین دن نجات
بیزدن آنجاق بیر قالیرسا ، شیطان آرتیب مین دوغوب
هانسی رؤیا ده گؤروم من ، بیر تاپا مین دن نجات
بئش مین ایلدیر بو سلاطینه گرفتار اولموشوق
دین ده گلدی ، تاپمادیق بیز بو سلاطین دن نجات
بیر یالانچی دین ده اولموش شیطانین بیر مهره سی
دوغرو بیر دین وئر بیزه وئر بو یالان دین دن نجات
هر دعا شیطان ائدیر ، دنیا اونا آمین دئییر
قوی دعا قالسین ، بیزه سن وئر بو آمین دن نجات
ارسینی تندیرلرین گوشویلاریندا اویناییر
کیمدی بو گودوشلارا وئرسین بو ارسیندن نجات
یا کرم قیل ، کینلی شیطانین الیندن آل بیزی
یا کی شیطانین اؤزون وئر بیرجه بو کین دن نجات
اؤلدورور خلقی ، سورا ختمین توتوب یاسین اوخور
بار الاها خلقه وئر بو حوققا یاسین دن نجات
دینه قارشی ( بابکی – افشینی ) بیر دکان ائدیب
بارالاها دینه ، بو بابکدن ، افشین دن نجات
( ویس و رامین ) تک بیزی رسوای خاص و عام ائدیب
ویس ده اولساق ، بیزه یارب بو رامین دن نجات
شوروی دن ده نجات اومدوق کی بیر خئیر اولمادی
اولماسا چای صاندیقیندا قوی گله چین دن نجات
من تویوق تک ، اؤز نینیمده دوستاغام ایللر بویو
بیر خوروز یوللا تاپام من بلکی بو نین دن نجات
« شهریارین » دا عزیزیم بیر توتارلی آهی وار
دشمنی اهریمن اولسون ، تاپماز آهین دن نجات
متین (میراثدار مجنون)
zahra
zahra
اقا راسته ک مرتضی پاشایی مرده؟
صوفياجون
صوفياجون

{-109-}
صبحت بخیر عزیزم
با آنکـه گفتـه بودی
دیشـب خـدانگهدار
با آنکه دست سردت
از قـلـب خـستـه تـو
گویـد حدیث بـسـیـار
صــبـحت بـخـیـر عزیزم
بـا آنــکـه در نــگــاهــت
حرفی برای من نیست
بـا آنـکـه لـحـظـه لـحـظـه
می خوانم از دو چشمت
تـن خـسـتـه ای ز تـکـرار
در جان عاشق من شوق جدا شدن نیست
خو کرده قـفـس را مـیـل رهـا شدن نیست
مـن با تـمام جانم پر بسته و اسیرم
باید که با تو باشم در پـای تـو بـمیرم
صبحت بخیر عزیزم
با آنکـه گفتـه بودی
دیشـب خـدانگهدار
با آنکه دست سردت
از قـلـب خـستـه تـو
گویـد حدیث بـسـیـار
صــبـحت بـخـیـر عزیزم
بـا آنــکـه در نــگــاهــت
حرفی برای من نیست
بـا آنـکـه لـحـظـه لـحـظـه
می خوانم از دو چشمت
تـن خـسـتـه ای ز تـکـرار
این بار قصه ها را از دوش خسته بردار
من کوه استوارم به مـن بگـو نـگـه دار
عهدی که با تو بستم هرگز شکستنی نیست
این رشته تا دم مرگ هرگز گسستنی نیست
صبحت بخیر عزیزم
با آنکـه گفتـه بودی
دیشـب خـدانگهدار
با آنکه دست سردت
از قـلـب خـستـه تـو
گویـد حدیث بـسـیـار
صــبـحت بـخـیـر عزیزم
بـا آنــکـه در نــگــاهــت
حرفی برای من نیست
بـا آنـکـه لـحـظـه لـحـظـه
می خوانم از دو چشمت
تـن خـسـتـه ای ز تـکـرار
رضا
84867_850.jpg رضا
حامد@ پسر تنها
4dpv1g8ghpbp5z7t8c2.jpg حامد@ پسر تنها
یکی به من بگه اینادارن دقیقن چی کار میکنن{-16-}
رضا
aaa(4).jpg رضا
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
بعضيا تو كف ما دوش ميگيرن !!
دیدگاه · 1392/12/10 - 10:57 ·
9
رضا
رضا
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت/به قصد جان من زار ناتوان انداخت

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود/زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

به یک که نرگس به خودفروشی کرد/فریب تو صد فتنه در جهان انداخت

خورده و خوی کرده می‌روی به چمن/که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت

به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم/چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت

بنفشه طره مفتول خود گره می‌زد/صبا حکایت زلف تو در میان انداخت

ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم/سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت

من از ورع می و مطرب ندیدمی زین پیش/هوای مغبچگانم در این و آن انداخت

کنون به آب می لعل خرقه می‌شویم/نصیبه ازل از خود نمی‌توان انداخت

مگر گشایش حافظ در این خرابی بود/که بخشش ازلش در می مغان انداخت

جهان به کام من اکنون شود که دور زمان/مرا به بندگی خواجه جهان انداخت




غزل شماره ۱۶
Noosha
1412989459.gif Noosha
صوفياجون
صوفی جونم سلام.به خاطر زحماتی که کشیدی واقعا ازت ممنونم.{-115-}
خیلی خیلی خیلی خوشگل شده...{-171-}
عالی عالی عالی بود...{-49-}
چطوری جبران کنم این محبتتو عزیزم...{-41-}
عسل
عسل
وقتي خدا زن را آفريد، او تا دير وقت روز ششم
كار مي كرد.

يكي از فرشتگان نزد خدا آمد و عرض كرد: چرا
اينهمه زمان صرف اين مخلوق مي كنيد؟

خداوند فرمود:
آيا از تمام خصوصياتي كه براي شكل دادنش ميخواهم در او بكار ببرم اطلاع داريد؟

و بايد قابل شستشو باشد، اما نه از جنس

پلاستيك، با بيش از دويست قسمت متحرك با

قابليت جايگزيني. او آنها را بايد براي

توليد انواع غذاها بكار ببرد، او بايد قادر

باشد چند كودك را همزمان در بغل بگيرد،

آغوشش را براي التيام بخشيدن به هر چيزي از

يك زانوي زخمي گرفته تا يك قلب شكسته

بگشايد. او بايد تمام اينكارها را با دو دست

خود انجام بدهد.

فرشته تحت تأثير قرار گرفت.

فقط با دو دستش... اين غير ممكن است!

و آيا اين يك مدل استاندارد است؟


اينهمه كار براي يك روز ... تا فردا صبر كن و

آنوقت او را كامل كن.

خدا فرمود: اينكار را نخواهم كرد و خيلي زود

اين موجود را كه محبوب دلم است، كامل خواهم

كرد.

وقتي كه ناخوش است، از خودش مراقبت مي كند.

او مي تواند 18 ساعت در روز كار كند.

فرشته نزديكتر آمد و زن را لمس كرد.

اما اي خدا، او را بسيار لطيف آفريدي.

خداوند فرمود: بله او لطيف است، اما او را

قوي نيز ساخته ام.

نمي تواني تصور كني كه او چه سختيهايي را مي تواند تحمل كند و بر آن فائق شود.

فرشته پرسيد آيا او مي تواند فكر كند؟


خداوند پاسخ داد: نه تنها مي تواند فكر كند،

بلكه مي تواند استدلال و بحث كند.

فرشته گونه هاي زن را لمس كرد.


خدايا، بنظر مي رسد اين موجود چكه مي كند!

شما مسئوليت بسيار زيادي بر دوش او گذاشته اي.

او چكه نمي كند.... اين اشك است .خداوند

گفته ی فرشته را اصلاح كرد.

فرشته پرسيداين اشك به چه كار مي آيد؟

و خداوند فرمود:

اشكها وسيله او براي بيان غم ها و

ترديدهايش، عشق اش و تنهايي اش، تحمل رنجها

و غرور اش است..

اين گفته فرشته را بسيار تحت تأثير قرار داد

و گفت خدايا تو نابغه اي. تو فكر همه چيز را

كرده اي. زن واقعا موجود شگفت انگيزي است.

آري او واقعاًشگفت انگيز است! زن

تواناييهايي دارد كه مرد را شگفت زده مي

كند. او مشكلات را پشت سر مي گذارد و

مسئوليتهاي سنگين را بر دوش مي كشد.

او شادي، عشق و انديشه را با هم دارد. او مي

خندد هنگامي كه احساسي شبيه جيغ كشيدن دارد.

او آواز مي خواند وقتي احساسي شبيه گريه

كردن
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/4 - 14:39 ·
7
soheil
06.jpg soheil
برای کسانی که دندان درد دارند

حافظ نخوانید !

آنها به راحتی خواهند گفت : خفه !

او چه میداند من چه میکشم

و او یعنی حافظ !

او با تاج زرینش زیر دوش می رفت !

پس تکلیف این همه نکبت چه خواهد شد ؟

شعر حافظ را در مجهزترین ماشین لباسشویی شست و شو داده اند

به بی شعوری تحقیرمان نکنید
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/3 - 12:21 ·
4
bamdad
bamdad
هیچ چیز دوبار اتفاق نمی افتد

و اتفاق نخواهد افتاد. به همین دلیل

ناشی به دنیا آمده ایم

و خام خواهیم رفت.

هیچ روزی تکرار نمی شود

دوشب شبیه ِ هم نیست

دوبوسه یکی نیستند

نگاه قبلی مثل نگاه بعدی نیست...
... ادامه
حامد@ پسر تنها
حامد@ پسر تنها
نعره های بی امونم گوش آسمون و کر کرد
مگه فریادم و نشنید که داره دیر میشه برگرد
آی به گوشش برسونید کسی جز من نمی تونه
کوله بار غصه هاش و روی دوشش بکشونه
اینهمه پیغوم و پسغوم می فرستم که بدونه
داره دلواپسی دنیام و به آتیش می کشونه
اینهمه راه و نمیشه با غریبه ها سفر کرد
آی به گوشش برسونید داره دیر میشه برگرد
من که جاشو پر نکردم شاید اصلا نمی دونه
آی به گوشش برسونید یکی اینجا نگرونه
نمی تونم بی تفاوت رو گذشته پا بزارم
اون که پاره تنم بود چه جوری تنها بزارم
... ادامه
mostafa AZ
mostafa AZ
ﺩﺧﺘــﺮﻩ ﻫﯿﮑﻠِﺶ ﻣﺜﻠﻪ ﭘﺎﻧﺪﺍﯼ ﮐﻮﻧﮓﻓﻮ ﮐﺎﺭﻩ ،
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ :
"ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻇﺮﯾﻔﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ ﺳـــﺮﺩ ﻣﯽﺷﮑﻨﻢ !"...
ﯾﮑﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻪ :
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺗﺒـــﺮ ﻧﺎﺩﺭﺷﺎﻩ ﺍﻓﺸﺎر که هیچی با تیر دوشکا ﻫﻢ ﻧﻤﯽﺷﮑﻨﯽ !
ﺑﺮﻭ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺑﺮﺱ :))))
MahnaZ
MahnaZ
دخدر:سلا عجيجم خوفي؟
پسر:سلام خوشگلم خوبم تو خوبي؟
دخدر :عاره خوفم,كجايي؟
پسر: خونه تنهام
دخدر:منم با دوستام اومدم كافي شاپ
پسر:اااا منم خونه تنهام

دخدر:جات خالي عسيسم...

پسر:واغـــن منم كه خونه تنهام...

دخدر: كاش ميتونستي بياي

پسر:عاره ولي حيف كه خونه تنهام

دخدر:باوجه عسيسم مزاحمت نميشم

پسر:نه فدات شم مراحمي تنها تو خونه نيشستم

دخدر:مواظب خودت باش,دوشت دالم باي هاني:*

پسر: من خونه تنهام :|
nafas
nafas
خدایا … دیگر زمینت بوی زندگی نمیدهد…

خدایا... کودکان گل فروش را می بینی؟

مردان خانه به دوش...

دخترکان تن فروش...

مادران سیاه پوش...

واعظان دین فروش...

محرابهای فرش پوش...

پسران کلیه فروش ...

زبانهای عشق فروش...

انسانهای آدم فروش...

همه را می بینی....

میخواهم یک تکه از آسمانت را بخرم دیگر زمینت بوی زندگی نمي دهد
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/12 - 22:24 ·
8
MahnaZ
MahnaZ
در روزهاي
شنبه:برف مي بارد
يکشنبه:به علت بارش برف، تعطيل!
دوشنبه:به علت يخبندان، تعطيل!
سه شنبه:به علت کمبود گاز، تعطيل!
چهارشنبه:بيشتر مردم سرما خورده اند،تعطيل!
پنجشنبه:بين التعطيلين است،تعطيل!
... ادامه
Mohammad
Mohammad
ســـــــــــــــــلام به همه :)
رضا
رضا
سلام شب همگی بخیر
...
...
فنجان قهوه رابرداشتم
گفت :نشکنی
افتادوشکست!
گفتم:به درک
دل من که نبود
دیدگاه · 1392/11/8 - 20:50 ·
9
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ