پیاده از کنارت گذشتم گفتی "قیمتت چنده خوشگله؟؟
سواره از کنارت گذشتم .گفتی"برو پشت ماشین لباسشویی بشین "
در صف نان نوبتم را گرفتی چون صدایت بلند تر بود.
در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلند تر بود.
زیر باران منتظر تاکسی بودم .مرا هل دادی و خودت سوار شدی
در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من
در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی
در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من فریاد کشیدی "زهرمار"
در خیابان دعوایت شد تمام نا سزایت فحش خواهر مادر بود
در پارک بخاطر حضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم
نتوانستم به استادیوم بیایم چون تو شعار های آب نکشیده میدادی
من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی
مرا ارشاد میکنند تا تو ارشاد شوی
تو ازدواج نکردی و گفتی زن گرفتن حماقت است
من ازدواج نکردم و تو گفتی که من ترشیده ام
سلام مفسر بزرگ سینما و تلویزیون .
1392/11/10 - 00:46سلام مصطفی
1392/11/10 - 00:47سلام گل پسر...
1392/11/10 - 00:48ششششششششششششششلام مصطفی خان
1392/11/10 - 00:54سلوووو خووووش اوووومدی
1392/11/10 - 00:59