شوخ طبعي يک رزمنده ايراني تا لحظه آخر !!!
مصاحبه گر :
ترکش خمپاره پيشونيش رو چاک داده بود روي زمين افتاد و زمزمه ميکرد دوربين رو برداشتم و رفتم بالاي سرش داشت اخرين نفساشو ميزد
ازش پرسيدم اين لحظات اخر چه حرفي براي مردم داري ؟
با لبخند گفت :
از مردم کشورم ميخوام وقتي براي خط کمپوت ميفرستن،عکس روي کمپوت ها رو نکنن!!
گفتم داره ضبط ميشه برادر ؛ يه حرف بهتري بگو
با همون طنازي گفت :
اخه نميدوني سه بار بهم رب گوجه افتاده
شوخ طبعي يک رزمنده ايراني تا لحظه آخر !!!
1392/07/21 - 15:58مصاحبه گر :
ترکش خمپاره پيشونيش رو چاک داده بود روي زمين افتاد و زمزمه ميکرد دوربين رو برداشتم و رفتم بالاي سرش داشت اخرين نفساشو ميزد
ازش پرسيدم اين لحظات اخر چه حرفي براي مردم داري ؟
با لبخند گفت :
از مردم کشورم ميخوام وقتي براي خط کمپوت ميفرستن،عکس روي کمپوت ها رو نکنن!!
گفتم داره ضبط ميشه برادر ؛ يه حرف بهتري بگو
با همون طنازي گفت :
اخه نميدوني سه بار بهم رب گوجه افتاده
همیشه تو قلب ما هستن چون الان زندگیمون رو مدیون اوناییم
1392/07/21 - 16:06یلدایی ممنون... عالی بود... کاش ب حرف نه ب عمل همیشه ب یادشون باشیم....
1392/07/21 - 23:50مصطفی #لاااااااااایک
دلم سوخت براش. روحش شاد
1392/07/22 - 01:29#طلايه_جون
1392/07/22 - 06:18#مصطفي_جان آره
#مهناز_جون ايشالا , ممنون
#رضا_بابايي آره منم , مرسي