#نمیدونم از کجا شروع کنم قصه ی تلخ سادگیمو
نمیدونم چرا قسمت میکنم روزای خوب زندگیمو
نمیدونم چرا تو اول قصه همه دوسم دارن ولی وسط قصه که میشه همه تنهمام میذارن
منم میتونم دو رنگ باشم دل نبازم
میتونم واسه همه یه عشق حبابی بسازم
که با یه زخم زبون بترکه و خراب بشه
تا بیان جمعش کنن حباب دل سراب بشه
میتونم بازی کنم با عشقو احساس کسی
میتونم درست کنم ترس دلو دلواپسی
اما باز با همه ی این حرفا منم مثله اونام
یه دروغگو میشم
همیشه ورد زبونام
یکی پیدا بشه بهم بگه چیکار کنم
چجوری اونی که دوسش دارم پیدا کنم؟
از کجا بفهمم که کسی دوسم داره؟
اصلا تو این دنیا عشق واقعی وجود داره؟
... ادامه
بامداد
1393/03/12 - 19:51بامداد
1393/03/12 - 20:09آفرین ندا بزن حالش جا بیاد میخوای بیام کمکت
1393/03/12 - 20:11نه عزیزم خودم میدونم چه بلایی سرش بیارم.
1393/03/12 - 20:20بله؟
1393/03/15 - 20:25چیه الهام؟
اشکامو هدیه میکنم
1393/03/15 - 20:45به قاب عکس روبروم
قطره به قطره میچکم
تا بشکنه بغض تو گلوم
سلام میکنم بی اختیار
این همه عکس و یادگار
حریف رفتنت نشن
میری به رسم روزگار
اشکامو هدیه میکنم
به این ترانه، این صدا
به این که تو اول راه
قصه رسید به انتها
حس میکنم بی اختیار
این همه عکس و یادگار
حریف رفتنت نشن
میری میری به رسم روزگار
شعر زیبایی بود لایکککککککککککککککککککک
1393/03/15 - 21:12