یافتن پست: #گریه

bamdad
Www.Pix98.CoM_crying_004.jpg bamdad
حالا دیگر


یک خط در میان گریه می‌کنم،


حالا دیگر


شانه‌هایم صبورتر شده‌اند


و با هر تلنگری که گریه می‌زند


بی‌جهت نمی‌لرزند
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/26 - 21:11 ·
9
Noosha
اغوش Noosha
دلتنگ آغوشت می شوم...

وقتی که هوای حوصله ام ابریست!!!

دلم یک عصر دلگیر میخواهد

و یک پیاده رو بی انتها...

تا تمام دردهایم را در تن سردش جا گذارم.

آنقدر گلایه کنم...

که آسمان بشکند سد غرورش را...

و رد پایم را از دل سنگفرش های زخمی پاک کند...

تا شاید دل بی قرارم اندکی آرام گیرد...

شاید که لبخند درختان به وقت گریه ی ابر

اجابتی باشد...

و خدا آغوش بگشاید به روی تنهایی هایم....
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/25 - 01:46 ·
6
zoolal
zoolal
شنیدید که میگن :
اونی که گریه می کنه ،
یه درد داره
اما اونی که میخنده هزار تا!
من میگم :
اونی که میخنده هزار تا درد داره
ولی اونی که گریه میکنه
به هزار تا از دردهاش خندیده ,
اما جلوی یکیشون کـــــــــــم آورده !
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/24 - 19:30 ·
3
Majid
Dlovan-Big-06.jpg Majid
خراطها نامه

قصه ی ما شروع میشه از یکی بود یکی نبود / از نت های عشقی که باز بینش سکوت افتاده بود

جوابم کردن دکترا نمی دونم چه مرگمه / اونی که عاشقش بودم الان تو فکر ترکمه

پرنسس قصه ی من بهم میگه مسافره / من غمگینم ولی اون چی؟خیلی آسوده خاطره

وقتی که دلت می گیره از من شکایت می کنی / بگی نگی باز داری به بی مهری عادت می کنی

از دلتنگی حرف می زنم درخواست مهلت می کنی / زنگ میزنم باز اشغاله تو با کی صحبت می کنی؟

من که تو تکیه گاهمو روی چشام نشوندمت / حرف آخر گفتی بهم تو عاشقی پیچوندمت

شکستی بالمو حالا بیا و مرهمم بده / زیاد بال و پرت دادم یه بار بال و پرم بده

اینو زدم تا بدونی که مرد تو دردی داره / باورم کن زدم ولی هنوزم اشکام می باره

زندونی نگاهتم تو دیگه داغونم نکن / اگه میخوای بری برو یه لحظه آرومم نکن

نمی دونی نمی تونی که بمونی واسه قلبم / نمی ذارم که برگردی می مونم به پای حرفم

قبل رفتن بهم بگو دلیل رفتنت چیه؟ / بهم نگو قسمت نبود بگو که همدمت کیه؟

عزیز من بهم بگو کی اومده به جای من؟ / خداییش این همه بدی بدون نبود سزای من

دیگه مجبور نیستی گلم هر جا میری بهم بگی / تک ستاره ی قلب من بی تو چه تلخه زندگی

فردا داره پاییز می یاد کمین کرده واسه گلم / از تنها عشق زندگیم چطور باید دل ببرم؟

قرار تنهایی ما روز جدایی مون رسید / عشق من حواسش نبود چشمای خیسمو ندید

خدانگهدار عزیزم اما بدون دوست دارم / میخوام که قبل رفتنت سر روی شونت بذارم

قلب تو دریاست گل من نگاهت چه دل نشینه / داری میری ولی بدون جای اسمت نقطه چینه

نفرین تو رو نمی کنم الهی که خوشت باشه / دعا می کنم که خدا مواظب خودت باشه

خداحافظ گل نازم برو دیگه نکن دل دل / اگه دوسم داری برگرد بکن رفتنتو کنسل

وای گل من داره میره زود باش خدا کاری بکن / تسلیت قلب صبورم بشین گریه زاری بکن

بیا حالا منو ببین که همدم غم ها شدم / به لطف بی وفایی هات تنهاترین تنها شدم

وقتی که رفتی غرق شدم تو این دریای بی کسی / جز عکس و گل خشک تو ندارم من هم نفسی

از بعد رفتنت شدم یه بی پناه بی نشون / من موندم و مردم پست با یک دنیا زخم زبون

کار من این روزا شده کارتن خوابی و ولگردی / چشم به راهتم با این که می دونم برنمی گردی

همخونه ی سابق تو الان آواره هست دیگه / با این که داره می میره با لحنی دلواپس میگه

خاکم نکنید بذارید که عشقمو صدا ک
... ادامه
zoolal
zoolal
دوست مجازی من سلام


چند وقت است برایت مینویسم


و تو میخوانی


و گاهی تو مینویسی و من میخوانم


دوست مجازی من


" این روزها درد دلهایمان را به زبان نمی آوریم "


تایپ میکنیم مانده ایم که اگر این دنیای مجازی نبود


روی دیوار احساس چه کسی مینوشتیم !؟


نامت زیباست !


اما افسوس مجازی هستی !!!


پشت هر یک از این حرفها یک نفر نشسته است


میخواند فکر میکند


گاهی هم گریه میکند یا میخندد


ولی میدانم


قدر تمام لبخندهایش تنهاست ...


اگر همدمی بود که مجازی نمیشد


دوست مجازی من بودنت را قدر میدانم .
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/23 - 11:17 ·
3
bamdad
bamdad
یه وقتایی هست ...

نه "گریه كردن" آرومت میكنه
...
نه "نفس عمیق" ...

نه "یه لیوان آب سرد"...

نه "داد زدن" ...

یه وقتایی هست كه

فقط

نیاز داری ،

بـــــــــمــــــــــیــــــــــــرِی ...

همین ..!

{-118-}
bamdad
bamdad
برای عشق تمنا كن ولی خار نشو

برای عشق قبول كن ولی غرورتت را از دست نده

برای عشق گریه كن ولی به كسی نگو

برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه

برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشكن

برای عشق جون خودتو بده ولی جون كسی رو نگیر

برای عشق وصال كن ولی فرار نكن

برای عشق زندگی كن ولی عاشقونه زندگی كن

برای عشق بمیر ولی كسی رو نكش

برای عشق خودت باش ولی خوب باش
... ادامه
bamdad
bamdad
خدایــــــــــــا

دلــــم معجزه میخــواهد

از آن معجزه هایی که

به هنگامه ی وقــوعش

خدایا دوستت دارم..

خدایا شکرت ..

میانِ هق هق گریه هـــایِ شوقم

گــــم شود...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/22 - 21:32 ·
9
zoolal
zoolal
از انسان های احساساتی بیشتر بترسید؛
آن ها قادرند ناگهانی،
دیگر گریه نکنند؛
دوست نداشته باشند؛
و قیدِ همه چیز را بزنند،
حتی زندگی...!
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/22 - 13:39 ·
2
zoolal
zoolal
باتو هستم ای غریبه
آشنایم میشوی؟
آشنای گریه های بی ریایم میشوی؟
من تمام درد باران را خودم فهمیده ام ...
مثل باران آشنای بی صدایم میشوی ؟
روزگار
این روزگار بی خدا تا زنده است
ای غریب آشنا
آشنا با این خدایم میشوی ؟
من که شاعر نیستم
شکل غزل را میکشم
رنگ سبز دلنشین صفحه هایم میشوی ؟
ای غریبه با شکوه و دلخوشی
همسرای خنده های باصفایم میشوی ؟
بوی غربت میدهد این لحظه های بی کسی
با تو هستم ای غریبه آشنایم میشوی؟؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/22 - 13:20 ·
2
bamdad
bamdad
ﻣﻦ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ !

ﮐﻤﯽ ﺩﻟﻢ ﺷﮑﺴﺖ ، ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ
ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻫﺮﺷﺒﻢ ﺷﺪ .
ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ فاصله ﮔﺮﻓﺘﻢ .
ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ !
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻣﻦ ، ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ . . .
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/21 - 23:12 ·
8
bamdad
bamdad
همه چیز را یاد گرفتم..... یاد گرفتم که چگونه بی صدا بگریم..... یاد گرفتم که هق هق گریه هایم را با بالشم بی صدا کنم.... تو نگران نشو.... همه چیز را یاد گرفتم..... یاد گرفتم چگونه با تو باشم بی آن که تو باشی..................................
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/21 - 22:40 ·
6
bamdad
bamdad
بی تو مهتاب شبی... نه ..... شب بارانی بود

رشت، آبستن یک گریه ی طو لانی بود

راه می رفتم و هی خون جگر میخوردم

در سرم فکر و خیالی که نمیدانی بود

لشکر چادر تو خانه خرابی ها کرد

چادرت چشمه ای از دوره ی ساسانی بود

آه در یاب مرا دلبر بارانی من

ای که معماری ابروی تو گیلانی بود

توبه ها کردم و افسوس نمیدانستم

آخرین مرحله ی کفر، مسلمانی بود

همه ی مصر به دنبال زلیخا بودند

حیف، دیوانه ی یک برده ی کنعانی بود

"مرتضی عابدپورلنگرودی"
... ادامه
bamdad
bamdad
خسته ام...
از صبوري خسته ام...
از فريادهايي كه در گلويم خفه ماند...
از اشك هايي كه قاه قاه خنده شد...
و از حرف هايي كه زنده به گور گشت در گورستان دلم
آسان نیست در پس خنده های مصنوعی گریه های دلت را ،
در بی پناهیت در پشت هزاران دروغ پنهان کنی . . .
این روزها معنی را از زندگی حذف کرده ام ...
برایم فرق نمی کند روزهایم را چگونه قربانی کنم
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/20 - 21:01 ·
9
bamdad
bamdad
باران این روز ها دامن میزند به دلتنگی هایم...

این هوا به اوج دیوانگی میکشاندم ....

هرچه تلاش برای از یاد بردنت میکنم ...

هوا به باد میسپارتش ...

دلم هوای گریه داره , هوای بودنت..

کاشکی دلتنگی هام پایان یابدکاشکی میتوانستم به اوج بیخیالی برسم ..

کاشکی نبودنت به جای بودنت ارزو بود کاشکی....
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/20 - 20:42 ·
8
Noosha
بچه خیابانی Noosha
باران می بارید
كودك نگاهی به سوراخ چكمه اش انداخت!
لبخندی زد
سرش را رو به آسمان كرد وگفت:

” خدایا گریه نكن “

” امشب می دوزمش…!
... ادامه
sam
sam
خواهشا بخوانید:پسر:ضعیفه دلمون برات تنگ شده بود...اومدیم زیارتت کنیم
دختر:تو باز گفتی ضعیفه؟؟؟؟؟؟
پسر:خب...منزل بگم چطوره؟؟؟؟؟
دختر:واااااااای .... از دست تو...
پسر:باشه...باشه...ویکتوریا خوبه؟؟؟؟
دختر:اه اصن باهات قهرم...
پسر:باشه بابا...تو عزیز منی....خوب شد؟؟؟...آشتی؟؟؟؟؟
دختر:آشتی...راستی گفتی دلت چی شده؟؟؟
پسر:دلَم؟!...آها از دیشب تا حالا یکم پیچ میده...
دختر:واقعا که...
پسر:خب چیه...نمیگم...مریضم اصن...خوبه؟؟؟؟؟؟؟
دختر:لوووووووووووس...
پسر:ای بابا...ضعیفه...اگه اینبار قهر کنی ناز کش نداری ها؟!
دختر:بازم گفت این کلمه رو...
پسر:خب تقصیر خودته...میدونی اونایی که دوست دارم اذیت میکنم...
هی نقطه ضعف دستم میدی...
دختر:من از دست تو چیکار کنم؟؟؟؟؟
پسر:شکر خدا........!دلم پیچ میخورد چون تو تب و تاپ ملاقات تو بودم...
لیلی قرن 21 من...
دختر:چه دل قشنگی داری...چه قدر به سادگی دلت حسودیم میشه...
پسر:صفای وجودت خانوم...
دختر:میدونی...دلم تنگه...برای اون همه پیاده روی هامون...برای سَرک
کشیدن تو مغازه کتاب فروشی و ورق زدن کتابها...برای بوی کاغذ...برای
شونه به شونه باهات راه رفتن و دیدن نگاه حسرت بار بقیه...
آخه هیچ زنی...
مردی مثل من نداره...!!!
پسر:میدونم...میدونم...منم دلم تنگه...برای دیدن اسمون تو چشمای تو...
برای بستنیهای شاتوتی که با هم میخوردیم...برای خونه ای که تو خیال
ساخته بودیم و من مَردش بودم...؟؟؟؟!!!!
دختر:یادته همش بهم میگفتی خاتون؟؟؟
پسر:آره یادمه...آخه تو منو باد دخترای ابرو کمون قجری مینداختی...
دختر:ولی من که بور بودم...
پسر:باشه فرقی نمیکنه...
دختر:آخ چه روزایی بود...دلم برای دستای مردونت که تو دستام گره میخورد
تنگ شده...مجنون من...
پسر:....
دختر:چت شده؟چرا چیزی نمیگی؟
پسر:...
دختر:نگاه کن ببینم...!منو نگاه کن...
پسر:...
دختر:الهی من بمیرم...چرا چشات نمناک شده؟الهی من فدات شم...
پسر:خدا ن...(هق هق گریه)
دختر:چرا گریه میکنی؟
پسر:چرا نکنم؟هان؟
دختر:من دوست ندارم مرد من گریه کنه...جلوی این همه آدم..
بخند دیگه...
بخند زودباش...
پسر:وقتی دستاتو کم دارم چطور بخندم؟...کی اشکامو کنار بزنه که
گریه نکنم؟؟؟
دختر:اگه گریه کنی منم گریه میکنما...
پسر:باشه...باشه...تسلیم...ولی نمیتونم بخندما...
دختر:آفرین حالا بگو کادو ولنتاین برام چی خریدی؟؟؟
پسر:تو که میدونی...من از این
... ادامه
ariya
ariya
همیشه ابرها میبارند ،اما انسانها ستاره ها را دوست دارند. چه موجودات عجیبی این همه گریه را به چشمکی میفروشند ......
دیدگاه · 1393/01/19 - 22:56 ·
7
zoolal
zoolal
یه دوس پسرم نداریم ک چشامون قرمز باشه بیاد بگه عزیزم واسه من گریه کردی؟
بعد مابگیم نه جونم استخر بودم! هیچی دیگه,ضایع بشه!!!
دیدگاه · 1393/01/19 - 21:39 ·
5
صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ