یافتن پست: #گریه

bamdad
bamdad
مادرم میگفت شنیدم پسر همسایه خیلی مومن است. نمازش ترک نمی شود. زیارت
عاشورا می خواند. روزه میگرد. مسجد میرود ... خیلی پسر با خداییست ...لحظه ای دلم گرفت ... در دل فریاد زدم باور کنید من هم
ایمان دارم ... نماز نمیخوانم ولی لبخند روی لبهای مادرم خدا را به یادم میاورد
... دستهای پینه بسته پدرم را دستهای خدا میبینم ... زیارت عاشورا نمیخوانم ولی
گریه یتیمی در دلم عاشورا برپا میکند ...نه من روزه نمیگیرم ولی هر روز از آن دخترک فال فروش فالی را میخرم که هیچوقت نمیخوانم ...

مسجد من خانه مادربزرگ پیر و تنهایم است که با دیدن من کلی
دلش شاد میشود ... خدای من نگاه مهربان دوستی است که در غمها تنهایم نمیگذارد ...
برای من تولد هر نوزادی تولد خداست و هر بوسه عاشقانه ای تجلی او ...مادرم ... خدای من و خدای پسر همسایه یکیست ... فقط من
جور دیگری او را میشناسم و به او ایمان دارم ... خدای من دوست انسانهاست نه پادشاه آنها ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/1 - 14:12 ·
5
zahra
thumb_HM-20135412620323496611391947136.9496.jpg zahra
حرف دل با خدا



دوسش داری ؟

حس خوبیه همیشه کنارته ؟

با کدوم اسم قشنگ صداش میکنی ؟

تا حالا سرتو گذاشتی رو شونش و گریه کنی ؟

تا حالا ازین که "همیشه" کنارت بوده تشکر کردی ؟

چندبار ناراحتش کردی ؟

داد زدی بگی دوست درام ؟

تا حالا بدی تورو خواسته ؟

داری بهش فکر میکنی ؟؟؟

"خـــــدا " رو میگما !!!
... ادامه
bamdad
bamdad
@Taraneh-376
از آدمــا نپرسید " چـــرا " ناراحتن ...!

برای اشکـــ ـهــآ و

بغض ـهــآیشان ...

" دلیــل " نخواهید !

بغض ـهــآی ناخواستهـ ...

گریهـ ــهآی بی اراده

دلیل نمیخواهد !!

بهــآنه نمیشناسد ...!

یک" دل پـــُر"میخواهد ...

و

یکــــ "حس عجیبــــــ"!

که نه " او" میتواند توضیح دهد

و نه " تو " میتوانی درک کنی ...

پس "بدون" سوال کنارش بــاش!

هـمین!
... ادامه
bamdad
bamdad
ıllı YAŁĐA ıllı
ﺩﻝ ﺗﮑﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﮑﻮﻧﯽ ﻭﺍﺟﺐ ﺗﺮِﻩ
ﺩﻟﺖ ﺭﻭ ﺑﺘﮑﻮﻥ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﺎ
ﺩﻟﺘﻮ ﺑﺘﮑﻮﻥ ﺍﺯ ﻫﺮﭼﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﯾﺎﺩﺵ ﺩﻟﺘﻮ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ
ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﺵ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﺵ ﺑﻮﺩ
ﺍﺯ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻥِ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﯾﺸﻮﻥ
ﺩﻟﺘﻮ ﺑﺘﮑﻮﻥ ﺍﺯ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﮔﻪ ﺑﺎ ﯾﻪ " ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ! ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣﻘﺼﺮ ﺑﻮﺩﻡ "
ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺁﺭﻭﻣﺶ ﮐﻦ
ﺩﻟﺘﻮ ﺑﺘﮑﻮﻥ..

ﯾﻪ ﻧﻔﺲِ ﻋﻤﯿﻖ ﺑﮑﺶ

ﺳﻼﻡ ﺑﺪﻩ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﺭ
ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﯼ ﺧﻮﺏ
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻩ ﺗﻮ ﺳﺎﻝِ ﺟﺪﯾﺪ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﻨﺪﯼ ......
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
@bamy گاهی نه گریه آرامم میکند ونه خنده



نه فریاد آرامم میکند و نه سکوت



آنجاست که با چشمانی خیس



رو به آسمان میکنم و میگویم



خدایا تنها تو را دارم



تنهایم مگذار
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/26 - 21:15 ·
6
صوفياجون
صوفياجون

{-41-}{-41-}{-41-}{-23-}
من اونیم که سایه ام نداشت

دلش رو توی کوچه جا گذاشت

همون که تو دلش غمارو کاشت

غیر از این سکوت چیزی برنداشت


من اونیم که گریه می کنه

همون که بغض و ول نمی کنه

همون که هیچکی باورش نکرد

اشک و عاشق گونه می کنه

صدام که سر به آسمون کشید، دلای عاشق و به این جنون کشید

خدا ببخشه اونو که نموند

که قلب سادمو اون به خون کشید

عشق ادعا سرش نشد، آخرش نشد

که یاد من بره

آسمونو باورش نشد ، کبوترش نشد

دوباره بپره

من اونیم که خیره رو دره، خوشیشو میده غصه می خره

که حالش از همیشه بدتره

دل نمیده و دل نمی بره

کسی که با کسی قدم نزد

تو خونه عکسی غیر غم نزد

سری به قلب عاشقم نزد

اونکه رو دلم زخم کم نزد

{-60-}{-6-}{-109-}{-35-}{-35-}{-35-}
حمید
چشم.jpg حمید
این روزها


اگر خون هم گریه کنی


عمق همدردی دیگران با تو


یک کلمه است :


" آخـــــــی "
دیدگاه · 1392/12/25 - 21:43 ·
4
✔♥Дℓɨ♥✔
thumb_HM-2013345034637270151385886916.7755.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
باهر کس میشه خندید....
ولی !!!
فقط در آغوش یک نفرمیشه گریه کرد...
bamdad
bamdad
اخبار غمگینم می کند:

زلزله ای در چشم چپ دنیا و جنگی اصابت کرده به قلب جهان

اخبار و حسادت، نفرت و بدخواهی آدم ها به گریه ام می اندازند

اخبار غمگینم می کند

درست مثل چشمان تو که در آن هیچ خبری نیست
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/24 - 23:07 ·
9
sam
sam
سلام عشقم خوبی!؟
مرسی از اینکه اومدی دیدنم
عشقم قول بده زود به زود بیای دیدنم باشه!؟
وایسا ببینم چرا چشمات خیسه!؟
داری گریه میکنی!؟
تو چند وقتی که با هم بودیم گریت رو ندیده بودم
عشقم نکنه دلت واسه من تنگ شده نه!؟
راستش منم دلم واست خیلی تنگ شده
چرا داری گریه میکنی!؟
بس کن دیگه
اگه واسه کم محلی هات اگه واسه بد حرف زدن هات اگه واسه بی مرامی هات داری گریه میکنی گریه نکن من قبل مرگم بخشیدمت ولی هرچی زنگ زدم بهت بگم تو جواب نمیدادی و گوشیت رو خاموش کردی
راستی سنگ قبرم قشنگه!؟
دستت رو بکش رو سنگه قبرم..
... ادامه
حمید
حمید
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست...؟
چه بگویم با تو ؟
دلم از سنگ که نیست
گریه در خلوت دل ، ننگ که نیست
چه بگویم با تو ؟
که سحرگه دل من باز از دست تو ای رفته ز دست
سخت در سینه به تنگ آمده بود
... ادامه
صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ