شديم
باز آ كه برويد باز دل گل بهارش را بازا كه ببويد باز عشق جاودانش را
بازا كه بگويد باز دل درد نهانش را بازا كه بجويد باز دل جا و مكانش را
خرسند شديم از اين كه امروز رنگي دگر است نه رنگ ديروز
تا شب نشده رنگ دگر شو گفتند از اين نكته هزار نكته بياموز
فرياد زديم كه چرخ گردون ليلا تو نداده اي به مجنون
فرياد بر آمد آنكه خاموش كم داد اگر نگيرد افزون
خاموش شديم و در خموشي رفتيم سراغ مي فروشي
فرياد زديم دواي ما كو گويند دواست باده نوشي
هشيار نشد مگر كه مدهوش اين بار گران بگيرم از دوش
آرام كنار گوش ما گفت اين بار گران تو مفت مفروش
از خود به كجا شوي تو پنهان از خود به كجا شوي گريزان
سخت آمده است مبخش آسان
هشيار شديم از اين كه هستيم رفتيم و در ميكده بستيم
با خود به سخن چنين نشستيم ما باده نخورده ايم و مستيم
مسجد سر راه از آن گذشتيم بر روي درش چنين نوشتيم
در ميكده هم خداي بيني با مرد خدا اگر نشيني
5 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/10/23 - 19:12 در متن ترانه
پیوست عکس:
download.jpg
download.jpg · 225x224px, 9KB