..
اگه حرفی میزنم بدت نیاد
آخه من خسته شدم از زندگی
میدونی تنهای تنهام به خدا
واسه من عادی شده این خستگی
{-35-}{-35-}{-35-}
بعدِ رفتن تو آسمون من
دیگه هیچ ستاره ای به خود ندید
حتی شبها واسه من عوض شده
خوابم از چشمای من دیگه پرید
{-35-}{-35-}{-35-}
بعدِ رفتن تو من مسافرم
از میون کوچه های زندگیم
یاد تو همسفر دل منه
چیزی که کم میکنه از خستگیم
{-35-}{-35-}{-35-}
اگه حرفی میزنم بدت نیاد
آخه بعضی وقتها پُر میشه دلم
همینم بهم فشار میاره که
شعر خستگی هامو واست بگم
{-35-}{-35-}{-35-}
اما رفای منو جدی نگیر
وقتی میشینه توی این دلم
وقتی که حس میکنم تنها شدم
هرچی داغ زندگیمه من میگم
{-35-}{-35-}{-35-}
که کل بدونن
تورو من خیلی زیاد
اینو از ته دلم دارم میگم
اگه حرفی میزنم بدنت نیاد ...
شاعر: {-41-}{-41-} بامداد{-35-}{-35-}
{-35-}{-35-}{-35-}{-37-}
10 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/10/23 - 21:48 در شعر و داستان
پیوست عکس:
1384277658775430.png.jpg
1384277658775430.png.jpg · 200x267px, 33KB
دیدگاه
bamdad

دوست دارم که کل دنیا بدونن
تو رو من دوست دارم خیلی زیاد
اینو از ته دلم دارم میگم
اگه حرفی میزنم بدت نیاد....
{-41-}{-41-}

بازم سلام
یه ترانه ی دیگه...
ممنونم ازت همشهری
خیلی به من لطف داری...
شرمنده ام کردی خیلی زیاد...
{-35-}{-35-}{-35-}

1392/10/23 - 21:51
sofiya

{-189-}{-189-}

1392/10/23 - 21:52
bamdad

{-107-}

1392/10/23 - 22:01
bamdad

تاریخ سرایش:
91/6/31

1393/10/11 - 20:54

باز نشر توسط