(س)

ای یاس قد کمانم بر حال من نظر کن

از کوی قلب من با چشمان خود گذر کن

کمتر ز داغ خود گو طاقت ندارد این دل

در پیش چشم مستم کمتر نگه به در کن

من صید دامت هستم بار دگر بیا و

یک تیر از دل خویش در قلب من هدر کن

با گوشه ی نگاهت دل را پر از صفا کن

از قلب خسته ی من تو خستگی بدر کن

دلواپسم برای پهلو و دنده هایت

گر که گرفت پهلوت من را سریع خبر کن

ناله نزن عزیزم فریاد سر مده ، جان

از درد سینه مادر کمتر تو دیده تر کن

قنفذ چگونه زد که این طور گشته ای تو

بر دخت خویش تعریف از دنده ی کمر کن

در پشت درب خانه افتادی ای عزیزم

بر دخت خویش تعریف از ضربه ی عمر کن

ای داغ، سینه ی من، آتش بزن، بسوزان

ای داغِ مادرِ من، در جان من اثر کن

غمدارم از غریبی از درد بی حبیبی

ای درد سینه ی من، دل را پر از شرر کن

من با غم تو دلبر سر می کنم شب و روز

یک امشب ای عزیزم، با درد سینه سر کن

شب را به گریه کردم صبح ای مه امیدم

خود گفتی ای مسافر شب را چنین سحر کن

6 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/01/05 - 01:47 در حسینیه
پیوست عکس:
2481.jpg
2481.jpg · 450x338px, 20KB