zoolal

zoolal

زندگی جیره مختصریست
مثل یک فنجان چای و کنارش عشق است مثل یک حبه قند
زندگی را با عشق نوش جان باید کرد

دیدگاه · 1393/04/12 - 17:07 ·

zoolal

آب در هاون کوبیدن است اینکه من شعر بنویسم و تو فال قهوه بگیری
وقتی آخر همه شعرهای من تو می آیی و ته همه فنجان های تو من می روم …

دیدگاه · 1393/04/12 - 17:06 ·

zoolal

یک فنجان درد دل بدون شکر برای تو آورده ام
بنوش … تا از دهان نیفتاده … بنوش …

دیدگاه · 1393/04/12 - 17:05 ·

zoolal

یکی از فانتزیام اینه که یه روز پشت تلفن توی جمع بگم خودمو با اولین پرواز میرسونم …

دیدگاه · 1393/04/12 - 14:52 ·

zoolal

ماه رمضون موقع نهار تازه متوجه میشی تمام اطرافیانت مریض احوالن
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
یکی ناراحتی معده داره یکی مشکل قلبی یکی بیماری کلیوی
خیلی ناراحت کنندس

... ادامه

دیدگاه · 1393/04/12 - 14:49 ·

zoolal

خدای من اینجا چیکار کنیم؟؟؟

دیدگاه · 1393/04/12 - 14:42 ·

zoolal

... ادامه

1 دیدگاه · 1393/04/12 - 14:41 ·

zoolal

ساعت 4 از گوشیم صدا می اومد...فک کردم بازم پوو خودشو کثیف کرده!
رفتم بزنم بکشمش دیدم زبون بسته داره سحری میخوره!!
عذاب وجدان گرفتم

1 دیدگاه · 1393/04/12 - 14:36 ·

zoolal

اگر نمی توانی مدادی باشی
که خوشبختی یک نفر را بنویسد
پس حداقل سعی کن پاک کنی
باشی که غم کسی را پاک کند !

دیدگاه · 1393/04/12 - 14:35 ·

zoolal

به ﺑﻌﻀﯿﺎﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ : ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻓﻬﻢ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﺪ ﻧﻔﻬﻤﯿﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺴﺖ !

دیدگاه · 1393/04/12 - 14:27 ·

zoolal

قصه ی من تو، قصه ی آسمان و زمین است،
هیچ وقت بهم نمیرسیم، مگر قیامتی به پا شود...

دیدگاه · 1393/04/12 - 14:24 ·

zoolal

خدا هم باشی انسانهایی هستند که از دست تو ناراضی باشند...!
به دنبال رضایت چه کسی میگردی...
وقتی این روزها آدم ها هم از دست خودشان کلافه اند...!

... ادامه

دیدگاه · 1393/04/12 - 14:20 ·

zoolal

به پولت نناز ، خدا رو چه دیدی ؟
شاید یه روز درد قیمت پیدا کرد و من شدم مولتی میلیاردر شدم …

دیدگاه · 1393/04/12 - 14:18 ·

zoolal

پسره استاتوس گذاشته:خلقت دخترا اصلا شوخی جالبی نبود!!!

.

.

.

.

.

.

.

.

دختره اومده کامنت گذاشته ولی خلقت پسرا خیلی باحال بود!!! مردیم از خنده....

... ادامه

دیدگاه · 1393/04/12 - 14:14 ·

zoolal

ﺩﺧﺘـــــﺮﻩ ﻣﺘــــــﻮﻟد 1382 ﻧﻮﺷــــــﺘﻪ :
.
.
.
.
.
.
ﺍﺯ ﺗﻨــــﻬﺎ ﺑﻮﺩﻧــــــــﻢ ﺭﺍﺿــــﯽ ﻧﯿـﺴﺘﻢ !!
ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ

ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﻦ ﮐــــﻪ 15 ﺳـــﺎﻟﻢ ﺑــــــــﻮﺩ،
ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﮐﻪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﺪ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺎﯼ ﺑﺎﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﻡ ﺑﻮﻕ ﺑﺰﻧﻪ

دیدگاه · 1393/04/12 - 14:10 ·

7

zoolal

در زندگی آدمها
یک روز
یک جا
اتفاقی می افتد
که شخصی از همان روز
از همان جا
دیگر مثل ثانیه پیش خود نیست ...
دیگر پیاده جایی نمی رود
دیگر باران را دوست ندارد
دیگر دلش برای بوی قهوه پر نمی کشد
و از همه بدتر دیگر نه دل می برد و نه دیگر دلش می رود ...

... ادامه

دیدگاه · 1393/04/12 - 14:08 ·