به دلم افتاده است که به یاد من نشسته ای امشب…
پلک هایت سنگین خوابند اما هنوز آنها را بر روی هم نگذاشته ای…
به دلم افتاده است که دلت هوای مرا کرده
و در میان خاطرهامان به دنبال من میگردد امشب …
امشب و هر شب یک دل سیر از بغضت خالی میشوم…
عکست را آغوش میگیرم، وای که چقدر جایت خالی است در کنارم…
دست خودم نیست اگر دستم از تو می نویسد…
اگر دلتنگم و چشمانم
هر شب از یاد تو خیسند…
“دوستت دارم”…
... ادامه
سلام دلاور خسته نباشی هموطن . بلاکچین و طلاچین عالی بود
1398/08/20 - 22:17درست میگی سایت رو سرچ کنی به سختی تو نتایج پیدا میشه .
خوبی؟ خانواده خوب هستن ؟
خدا شاهده سه روز ب مغزم دارم فشار میارم امروز یهو تو ذهنم اومد خیلی خوشحال شدم البته ناامیدانه ایمیل زدم
1398/08/20 - 22:22همه خوبن خانواده هم خوبن خودت خوبی دلم خیلی تنگ شده بود براتون
آخی پس خیلی اذیت شدی . خوبه که وبلاگم رو نگه داشم .
1398/08/20 - 22:25جالبه چند روز پیش خودم امتحان کردم ببینم ایمیل وبلاگم به دستم میرسه یا نه که دیدم کار میکنه .
خوبم شکر .
وبلاگت فعالیت نداری چرا این مغز پرت کجا خالی میکنی؟ رفتی سرکار؟
1398/08/20 - 22:38آره خدا رو شکر سه ماه هست رفتم سر کار تمام وقت . خیلی وقت هست ننوشتم فرصت نمیشه ایشالا سر فرصت مطلب جدید می نویسم .
1398/08/20 - 22:43