می گم صبح ساعت 5 دارم میرم تنگ كوه !میگه اه با دوستات؟ پـَـ نـَـ پـَـ با فرشته ملائکه هایی که صبح های زود برا شمارش ثواب ها دور هم جمع میشن

رفتم سر قبر بابابزرگم ... یارو اومده پیشم نشسته میگه فوت کردن؟ پـَـ نـَـ پـَـ فردا امتحان ریاضی داره خودشو زده به خواب که نره

به مامانم میگم: یه دختر دیدم خوب، پاک ، نجیب، سر به راه ،تحصیل کرده ...
میگه : میخوای بریم خواستگاریش؟ میگم: پـَـ نـَـ پـَـ گفتم دلت بسوزه

دوستم میگه چرا انقدر غذات کم شده ؟ میگم : تو رژیمم ... میگه رژیم لاغری ؟! ...پـَـ نـَـ پـَـ رژیم صهیونیستی

یکیو صدا کردم ، متوجه نمیشد ، بلند صداش کردم ، نشنید ، داد زدم فلانی ، میگه با منی ؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ دارم تمرین آواز می کنم !

همسایه هی تندو تند داشت میزد به در داداشمون گفت: دارن در میزنن؟ پـَـ نـَـ پـَـ
دارکوب اوردن جای چشمیه درو سوراخ کنن

چند وقت پیش باد زد کابلا اتصالی کردن جرقه زدن یارو میگفت: برق ابنطوری میشه؟ پـَـ نـَـ پـَـ جولز و جولی دستاشونو دادان بهم

لیوان آب رو گرفتم دستم یارو با تعجب می پرسه می خوای آب بخوری ؟ پـَـ نـَـ پـَـ می خوام بریزم زیر پام علف سبز شه

با یه دسته پول رفتم بانک ،کارمند میگه میخوای بریزی به حساب ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ عاشقتم اومدم بریزم به پات

میگم من عاشق فیلمهای افسانه ام...میگه افسانه بایگان؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ افسانه جومونگ

دختره:شمارتو میدی؟ mhm:دِ نه دِ نمیشه دختره:دِ نه دِ؟!!! پـَـــ نــه پـَـــ پــــَـــ نه پــــَـــ

به داداشم ميگم حواست باشه ديگه داره تعطيلات تموم ميشه بايد درس بخوني.... مامانم ميگه :ميخواي يادش بندازي كه به درسش برسه؟ميگم: پـَـــ نــه پـَـــ من از ستاد كوفت سازي تعطيلات تابستون مزاحم ميشم

میگم بوس بکن ازم..میگه از تو؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ بوسم کن اعظم

رفتم آموزشگاه موسیقی..میگه قبلا چیزی کار کردین؟ میگم گیتار و سه تار ...میگه ساز سه تار؟؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ سه تار موی خودمو میگیرم میزنم

بهش میگم این نشان مخصوص حاکم بزرگ میتی کمانه!! میگه : احترام بذارم؟ پـَـ نـَـ پـَـ خوب نگاش کن تقلبی نباشه

خمیازه کشیدم ... میگه خوابت میاد ؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ دهنمو باز کردم یادم نمیاد چی میخواستم بگم