با دوستم جلوی در خونشون وایساده بودیم داداشش اومده عصبانی و درب و داغون دوستم میگه چی شده داداشش میگه با یه نفر دعوام شد بستمش به فحش دوستم میگه اونم فحش داد؟ داداش میگه پَــ نَــ پَــ به خاطر اینکه ذکر خیر کلیه اقوام دور و نزدیکش رو کردم ازم صمیمانه تشکر و قدردانی کرد
استاد خطاطی از کلاس بیرونم کرد و گفت برای خودت میگم دیگه نیا... شب بابام پرسید: یعنی خیلی بد خط بودی، نا امید شد؟ گفتم: پَــ نَــ پَــ ترسید رو دستش بلند بشم
ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده یکی 2 لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می خوای؟ پَــ نَــ پَــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم
به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پَــ نَــ پَــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم
رفتم بالای برج میخواستم خودمو بندازم پایین. یارو میگه میخوای خودکشی کنی؟ گفتم پَــ نَــ پَــاومدم ببینم سرعت صفر تا صدم از این بالا تا پایین چقدر میشه، بجای پروژه بدم دانشگاه