نامه جودی به بابا لنگ دراز:
بابا لنگ دراز عزیزم!
تمام دلخوشی دنیای من این است که ندانی و دوستت بدارم
وقتی می فهمی و می رانی ام ... چیزی درون قلبم فرو میریزد
چیزی شبیه غرور
بابالنگ دراز عزیزم لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم
بعداز تو هیچکس الفبای روح و خطوط قلبم را نخواهد خواند
نمی گذارم ... نمی خواهم
بابالنگ دراز من همین که هستی دوستت دارم
حتی سایه ات که هرگز به ان نمی رسم...