#ابی #بغض
با چی خالی کنم هر شب یه بغضی قد یه کوهُ
شبایی که بغل کردم یه قاب عکس بی روحُ
کجایی که ببینی من چه دردی میکشم بی تو
چه زجری میشکم وقتی میبینم جای خالیتو..
تو رفتی خاطرات تو
رفیق ِ اشک چشمامن
در و دیوار این خونه غریبی میکنن با من
یه دریا بودی و چشمم حریف بغض دریا نیستی
تو اونقدر دور رفتی که ازت
یکــ قطره پیدا نیست..
کجــایی .. که ببینـی
من چقدر دل خسته و تنهام
ببیـنـی ، زندگی بی تـو
داره جون میده رو دستام
…
♫♫♫
منو تو ما شده بودیم عذابم میده من بودن
با داغ ِ دوری از دستات یه عمری تن به تن بودن
دلم میگیره از تقدیر که دور از هم رهامون کرد
اگه قسمت جدایی بود واسه چی آشنامون کرد..
کجــایی .. که ببینـی
من چقدر دل خسته و تنهام
ببیـنـی ، زندگی بی تـو
داره جون میده رو دستام
... ادامه
[لینک]
محمد من نمیدونم تا کجا شعر رو ادامه دادی که بله گرفتی ولی این خنده تو نشون میده خیلی زیاد خاطره داری با این شمعدونیا
1395/03/5 - 14:47پیش ما میگه بعله رو راحت گرفته فیلم بازی میکنه
1395/03/5 - 14:52من اصن شعر نخوندم ، اینم چون تو نوشتی من مصرع بعدش رو خوندم
1395/03/5 - 15:08من کی گفتم بله رو راحت یا سخت گرفتم که خودم یادم نمیاد
به یاد بودن خیلی خوبه آقا سالار شما که ما رو عروسی دعوت نکردی ولی من حتما به زودی شما و بقیه بچه ها رو دعوت می کنم تشریف بیارید
1395/03/9 - 11:59وای من هول شدم بذار بگم خودش بیاد نمیدونم عضو شه من اینجا تنهام
1395/03/9 - 12:08مرجان، سالار که میگه ازدواج نکرده، راست میگه ؟؟؟
1395/03/16 - 11:14