صوفياجون
خب منم که به مغزم فشار آوردم متوجه شدم روز خوبی بود من شاد و خندان رفتم بهم#شوکولات و یه #گل البته مقوایی دادن اسم معلمم هم #خانم_مولوی بودش خیلی هم #بداخلاق بودش بعد کلاسمو عوض کرد مامانم معلم جدیدم #خانم_قانع (فامیل مامانمم بودش) خیلی هم #مهربون بود خلاصه این بود داستان اولین روز رفتن به مدرسه من یه ذره دیگه میگفتم میشد یه رمان هه هه هه #اول_مهر
با تشکر از #حافظه خسته صوفیا
1392/07/1 - 14:25