شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

رضا

هر روز دلم به زیر باری دگر است/در دیدهٔ من ز هجر خاری دگر است

من جهد همی‌کنم قضا می‌گوید/بیرون ز کفایت تو کاری دگراست

#حافظ

رباعی شماره ۷

دیدگاه · 1393/05/30 - 01:58 در شعر و داستان ·

6

رضا

چون غنچهٔ گل قرابه‌پرداز شود/نرگس به هوای می قدح ساز شود

فارغ دل آن کسی که مانند حباب/هم در سر میخانه سرانداز شود

#حافظ

رباعی شماره ۱۴

1 دیدگاه · 1392/09/12 - 00:43 در شعر و داستان ·

8

رضا

هر دوست که دم زد ز وفا دشمن شد/هر پاکروی که بود تردامن شد

گویند شب آبستن و این است عجب/کاو مرد ندید از چه آبستن شد

#حافظ

رباعی شماره ۱۳

1 دیدگاه · 1392/06/28 - 00:53 در شعر و داستان ·

6

رضا

اول به وفا می وصالم در داد/چون مست شدم جام جفا را سر داد

پر آب دو دیده و پر از آتش دل/خاک ره او شدم به بادم برداد

#حافظ
رباعی شماره ۱۱

دیدگاه · 1392/06/22 - 02:42 در شعر و داستان ·

...

یک بوسه زلبهای تودرخواب گرفتم
گویی که لب ازچشمه مهتاب گرفتم
نامت زقلبم نتوانی کنی پاک
چون دردل خودنام توراقاب گرفتم
{-49-}

2 دیدگاه · 1392/06/6 - 11:31 ·

رضا

ای کاش که بخت سازگاری کردی/با جور زمانه یار یاری کردی

از دست جوانی‌ام چو بر بود عنان/پیری چو رکاب پایداری کردی

#حافظ

رباعی شماره ۴۱

دیدگاه · 1392/01/7 - 01:34 در شعر و داستان ·

4

رضا

ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست/آیینه به دست و روی خود می‌آراست

دستارچه‌ای پیشکشش کردم گفت/وصلم طلبی زهی خیالی که توراست

#حافظ

رباعی شماره ۴

دیدگاه · 1392/01/4 - 03:48 در شعر و داستان ·

رضا

بر گیر شراب طرب‌انگیز و بیا/پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا

مشنو سخن خصم که بنشین و مرو/بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا

#حافظ

رباعی شماره ۲

دیدگاه · 1391/12/29 - 01:58 در شعر و داستان ·

رضا

ماهم که رخش روشنی خور بگرفت/گرد خط او چشمهٔ کوثر بگرفت

دلها همه در چاه زنخدان انداخت/وآنگه سر چاه را به عنبر بگرفت

#حافظ

رباعی شماره ۸

دیدگاه · 1391/12/29 - 01:55 در شعر و داستان ·

رضا

هر روز دلم به زیر باری دگر است/در دیدهٔ من ز هجر خاری دگر است

من جهد همی‌کنم قضا می‌گوید/بیرون ز کفایت تو کاری دگراست

#حافظ

رباعی شماره ۷

دیدگاه · 1391/12/26 - 01:40 در شعر و داستان ·

رضا

نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت/نی حال دل سوخته دل بتوان گفت

غم در دل تنگ من از آن است که نیست/یک دوست که با او غم دل بتوان گفت
#حافظ
رباعی شماره ۱۰

دیدگاه · 1391/12/12 - 03:20 در شعر و داستان ·

1

رضا

تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست/تا بندهٔ تو شده‌ست تابنده شده‌ست

زان روی که از شعاع نور رخ تو/خورشید منیر و ماه تابنده شده‌ست

#حافظ

رباعی شماره ۶

4 دیدگاه · 1391/12/7 - 00:50 در شعر و داستان ·

1

رضا

عشق رخ یار بر من زار مگیر/بر خسته دلان رند خمار مگیر

صوفی چو تو رسم رهروان می‌دانی/بر مردم رند نکته بسیار مگیر

#حافظ

رباعی شماره ۲۱

1 دیدگاه · 1391/11/29 - 00:12 در شعر و داستان ·

1

رضا

گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات/گفتم دهنت، گفت زهی حب نبات

گفتم سخن تو، گفت حافظ گفتا/شادی همه لطیفه گویان صلوات

#حافظ
رباعی شماره ۳

3 دیدگاه · 1391/11/11 - 01:47 در شعر و داستان ·

8

رضا

از چرخ به هر گونه همی‌دار امید/وز گردش روزگار می‌لرز چو بید

گفتی که پس از سیاه رنگی نبود/پس موی سیاه من چرا گشت سفید

#حافظ
رباعی شماره ۱۷

دیدگاه · 1391/11/1 - 02:55 ·

رضا

هر روز دلم به زیر باری دگر است/در دیدهٔ من ز هجر خاری دگر است

من جهد همی‌کنم قضا می‌گوید/بیرون ز کفایت تو کاری دگراست

#حافظ

رباعی شماره ۷

1 دیدگاه · 1391/10/17 - 04:24 در شعر و داستان ·

8

رضا

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است/در بند سر زلف نگاری بوده‌ست

این دسته که بر گردن او می‌بینی/دستی‌ست که برگردن یاری بوده‌ست

#خیام

رباعی شماره ۱۵

دیدگاه · 1391/10/14 - 02:33 در شعر و داستان ·

رضا

ماهی که نظیر خود ندارد به جمال/چون جامه ز تن برکشد آن مشکین خال

در سینه دلش ز نازکی بتوان دید/مانندهٔ سنگ خاره در آب زلال

#حافظ

رباعی شماره ۲۶

دیدگاه · 1391/09/15 - 03:06 در شعر و داستان ·

رضا

جز نقش تو در نظر نیامد ما را/جز کوی تو رهگذر نیامد ما را

خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت/حقا که به چشم در نیامد ما را

#حافظ
رباعی شماره ۱

دیدگاه · 1391/09/7 - 00:45 در شعر و داستان ·

11

رضا

لب باز مگیر یک زمان از لب جام/تا بستانی کام جهان از لب جام

در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است/این از لب یار خواه و آن از لب جام

#حافظ #رباعی

3 دیدگاه · 1391/08/22 - 02:33 در شعر و داستان ·

Mostafa

بگذار قلم را به غزل بسپارم ،
شاید گره ای باز شود از کارم ،
پرسید مگر تو هم غزل میگویی؟؟؟
گفتم پـــ نـــ پـــ فقط رباعی دارم...

دیدگاه · 1391/06/23 - 15:39 ·

رضا

نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت/نی حال دل سوخته دل بتوان گفت

غم در دل تنگ من از آن است که نیست/یک دوست که با او غم دل بتوان گفت

#رباعیات #حافظ

دیدگاه · 1391/06/12 - 01:33 ·