یافتن پست: #عــاشقــشم

MONA
1076984_181996318642515_625102665_o.jpg MONA
پرنده به پنجره میکوبید
من خواب می دیدم در جنگلی پراز فریاد درختان_شیر تورا دوست داریم که گیاه خواران را میخوری و گیاهی نمیخوری_می دویدم؛
بیدار شدم؛ پنجره را باز کردم؛
پرنده داخل شد؛ از میان عطسه ام گذشت وچون تاجی برسرمجسمه ی نیمه ساخته ی روی میز کارم نشست و اسرافیل آن روز من شد؛
اگر آن پرنده نبود خواب می ماندم؛ هوا ابری می شد
باعجله خانه راترک کردم.
کولی ام؛ صبح ها خورشید را از بچه های آن طرف زمین می گیرم؛ غروب به بچه های این طرف می دهم
آن غروب؛ هنگامی که به خانه برگشتم؛
پیش از آن که کلید رادر قفل بچرخانم؛ دربازشد؛ باچشمان بسته پرسیدم شما؟
گفت:بانو...ناپدیدشد
بعد از آن همه چیز زیباشد؛ امامن...
راستی؛ اگر جایی بانو را دیدی نشانش را به من بگو و مرا ببخش که تا پایان عمر به توحسادت خواهم کرد؛
که این بار تو اول بانو را دیده ای...

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ