یافتن پست: #ميکنند

bamdad
bamdad
در ايران :

.
.
.
.
.
.

تو دستشويي فکر ميکنند،
تو حمام اواز ميخوانند،
سر کلاس ميخوابند،
تو رختخواب تلفن حرف ميزنند،
موقع درس خوندن بازي ميکنند،
موقع تي وي ديدن فيسبوک چک ميکنند،
موقع فيسبوک چک کردن غذا ميخورند،
موقع خواب بيدارند،
موقع بيداري خوابند،
سر کار روزنامه ميخوانند،
و اوقات فراغت کار ميکنند...!!!!!!!!!!!

{-15-}
دیدگاه · 1394/02/19 - 21:41 ·
3
iman
iman
سخنی با دخترا......................

هى دختر


بيا ميخواهم رازى را بگويم
پسرها عروسک ندارند!
درد دل کردن و حرف زدن را ياد ندارند!
نگاه کن
فقط بلدند اسباب بازيهايشان راپرت کنند!
پسرها اشک هم ندارند!
مى ترسند مرديشان زير سوال برود!!!
مى شنوى؟؟ ته صدايش،گريه اى بى صداست
با يک اغوش ساده,
قلب هر مردى را ميشود بدست اورد.نگاهش کن؟؟
وقتى خسته است
وقتى مريض است
ولى دلسوزى برايش نيست!!!
پدرت وقتى مادرت نيست چقدر پير است!!
ميدانم از پسرها ناراحتى
ميدانم جر زنى ميکنند
بى معرفتند
حرف بد ميزنند
بازى بلد نيستند
آنها تقصيرى ندارند
کسى او را مثل تو ناز نکرده
گل سر،به موهايش نزده
صورتش را نبوسيده
او بجاى بوسه،سيلى خورده است تا يادش بماند مرد بايد قوى باشد
دخترک...
پسرها نميشکنند
مگر...
بدست دخترکى ...
دخترک با آن دستای ظریف و دخترانه ات پسر را نوازش کن نه اینکه با زبان تند و خیانت ،دل مردانه اش را بشکنی..
بعضی وقتا با همه ی مردانگی اش بدجور به آغوش و نوازش تو احتیاج دارد ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/12/4 - 14:48 ·
4
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
خداوند از کساني که کمبودهاي خود را با مذهب جبران ميکنند,
خوشش نمي آيد؛
او عـارفِ عـاشـق ميخـواهــد, نــه مشتـري بهشــت.......{-35-}
مائده
6ul9vvkpldsvuwvivgdq.jpg مائده
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﻲﮐﻨﻨﺪ
ﺑﻌﻀﻲﻫﺎ
ﮐﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﻤﻲﮐﻨﻨﺪ !
ﺑﺎﻳﺪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ،
ﻣﺜﻞ ﺭﻭﺩﻫﺎ ﮐﻪ ﺑﻌﻀﻲ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎ ﻣﻲﺭﺳﻨﺪ
ﺑﻌﻀﻲ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎ ﻧﻤﻲﺭﺳﻨﺪ .
ﺭﻓﺘﻦ, ﻫﻴﭻ ﺭﺑﻄﻲ ﺑﻪ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ !

"ﺳﯿﺪ ﻋﻠﯽ ﺻﺎﻟﺤﯽ"
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/27 - 10:27 ·
9
bamdad
bamdad
پسر جواني در کتابخانه از دختري پرسيد: مزاحمتان نمي شوم کنار دست شما بنشينم؟
دختر جوان با صداي بلند گفت: نمي خواهم يک شب را با شما بگذرانم
تمام دانشجويان در کتابخانه به پسر که بسيار خجالت زده شده بود نگاه کردند.
پس از چند دقيقه دختر به
سمت آن پسر رفت و در کنار ميزش به او گفت:
من روانشناسي پژوهش مي کنم و ميدانم مرد ها به چه چيزي
فکر ميکنند، گمان کنم شمارا خجالت زده کردم درست است؟
پسر با صداي بسيار بلند گفت: 50 دلار براي يک شب!!؟ خيلي زياد است!!!
وتمام آناني که در کتابخانه بودند به دختر نگاهي غير عادي کردند، پسر به گوش دختر زمزمه کرد
« من حقوق ميخوانم و ميدانم چطور شخص بيگناهي را گناهکار جلوه بدهم!!»
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
526810c61a2791b5e3219ab71e0263f4.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
5 دیدگاه · 1392/08/3 - 11:55 در طبيعت ·
9
مائده
LOVE16.jpg مائده
گر کسي تو را با تمام مهربانيت دوست نداشت ...
دلگير مباش که نه تو گناهکاري نه او !!!
آنگاه که مهر می ‌ورزی مهربانيت تو را زيباترين
معصوم دنيا مي‌کند ...
پس خود را گناهکار مبين !!!
من عيسي نامي را ميشناسم که ده بيمار را در يک
روز شفا داد ...
و تنها يکي سپاسش گفت !!!
من خدايي ميشناسم كه ابر رحمتش به زمين و زمان
باريده ...
يکي سپاسش مي گويد و هزاران نفر کفر !!!
پس مپندار بهتر از آنچه عيسي و خدايش را سپاس گفتند ...
از تو براي مهربانيت قدرداني ميکنند !!!
پس از ناسپاسي هايشان مرنج و در شاد کردن دلهايشان بکوش ...
که اين روح توست كه با مهرباني آرام ميگيرد !!
تو با مهر ورزيدنت بال و پر ميگيري ...
خوبي دليل جاودانگي تو خواهد شد ... پس به راهت
ادامه بده !!!
دوست بدار نه براي آنکه دوستت بدارند ...
تو به پاس زيبايي عشق ،
عشق بورز و جاودانه باش...
... ادامه
فرید
فرید
خوب هم که باشي ، از بس بَدي ديده اند

خوبيهايت را باور نميکنند.

نفرين به شهري که در آن غريبه ها آشناترند
دیدگاه · 1392/02/12 - 15:32 ·
4
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
fbl9jv6ycqzms8svem41.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
خوش به حالت فاحشه.....

از همان اول ميداني از تو چه ميخواهند...

خوش به حالت که کسي تو را با حرف هاي عاشقانه خام نميکند...

خوش به حالت که از همان اول ميداني آدم هاي کنارت موقتي هستند و با طلوع خورشيدي ترکت ميکنند...

خوش به حالت که هيچ وقت انتظارشان را نميکشي

و ميداني شايد براي شب ديگرشان ,فاحشه ي ديگري را در آغوش داشته باشند....

من فاحشه نبودم هيچ کدوم از اين ها را هم نميدانستم

شايد براي همين است که حالا معشوق من هم در آغوش تو ميخوابد!...
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/29 - 01:23 ·
2
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
sarata_019.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
باز هم دلــــم هوايِ حضور گرمِ تــــو را کرده است ...

دلــم از آن اشکهای بی وفقه می خواهد...

از آن اشکهائی که در آغوش گرم تـــو ريخته شود ...

دلــــم دستهای تـــو را می خواهد ...

همان دستهائی که با نوازشهايش مــرا از فرش به عرش می برد...

دلـــم نوازش ميخواهد ...

نوازشهای تـــو را می خواهد ...

دلـــم هوس شنيدنِ طبش قلبت را کرده ...

همان نبض های طپنده ای که از سر تا به ته اش برای مــن باشد ...

می دانی ...!

شانه هايم با مـن غريبی می کنند و هر لحظه تــو را می خواهند

و برای عطر نفسهايت دلتنگی ميکنند

دلـــم خواب می خواهد ...

از همان خوابهائی که در آغوش گرم تـــو باشد ...

دلـــم يک سير ديدنت را می خواهد ...

دلـــم يک سير بوئيدنت را می خواهد ...

باز دلــم ...

باز دلـــم هوس بوسه های شيرين تـــو را کرده است ...

از همان بوسه هائی که در آغوشم گيری و گونه هايم را نوازش کنی ...

و مـن ...

بر لبانت بوســـه عشــــق نهم ...

دلم هوس شانه های امنت را کرده ...
شانه هائی که سرم را بر روی آنها بگذارم ...

نالهای عاشقانه تـــو را زير رگبار بوســـه هايم به صدا در آورم ...

بب
... ادامه
شهريار
شهريار
از کسانيکه با من ميمانند سپاسگزارم
آنان به من معناي دوست واقعي را نشان ميدهند . . .
از کسانيکه مرا ترک ميکنند متشکرم
آنان به من مي آموزند که هيچ چيز تا ابد ماندني نيست . . .
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/12 - 21:58 ·
7
Mostafa
Mostafa
ميگويند يک روزي هست ..
که چرتکـه دست ميگيرند و حساب و کتاب ميکنند ...
و آن روز تـــو بايد تــــاوان آن چه با من کردي را بدهي!
فقط نميدانم ....
تاوان دادن آن موقع تـــو ، به چه درد من ميخورد!؟
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/4 - 13:44 ·
2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ