یافتن پست: #نامردا

مرجان بانو :)
3B40D41C-1440-417F-AA9C-EE550320B053.jpeg مرجان بانو :)
:)
مرجان بانو :)
4B94C8F3-FDD5-4A30-8EE9-5D519712623F.png مرجان بانو :)
{-18-}
مرجان بانو :)
500x500_1497368875506113.jpg مرجان بانو :)
وای رضا چه قوقول افتادی تو عکس اینجا{-18-}
مرجان بانو :)
unnamed (5).jpg مرجان بانو :)
Mohammad تولدت مبارك تو راه كيك سازي و قالب منحصر به فردشم برات
شرمنده با موبايل پست گذاشتم علي الحساب{-151-} تولدت مبارك هميشه شاد باشي
{-220-}
13 دیدگاه · 1395/05/23 - 08:38 توسط Mobile ·
5
مرجان بانو :)
Birthday-Cake-Chic-mahstan.ir-5.jpg مرجان بانو :)
@yilmaz67{-217-}
تولدت مبارک سالار {-35-}
برات بهترین ها رو آرزومندم
{-241-}
و امیدوارم هرسال با فوت کردن شمع های تولدت شادتر از قبل باشی.{-135-}
رضا
رضا
شبکه سه هم اکنون تبلیغ اینترنت بانک رو داره پخش میکنه یه جور در مورد بانکداری الکترونیک حرف میزنن هر کسی بلند نباشه فکر میکنه در حد اس ام اس فرستادنه .
فقط هر کسی بره راهنمای اینترنت بانکها رو بخونه متوجه میشه چقدر پیچیده و سخت طراحی کردن .
... ادامه
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
خدا بخیر بگذرونه
دیشب پام پیچ خورد
امروز صبح هم تو برف و یخ خوردم زمین
سومی رو بخیر بگذره{-7-}
رضا
download.png رضا
وقتی اینترنت ندارید رو باز کنید با تصویر روبرو شدید قبل از زدن اسپیس چند لحظه بهش نگاه کنید بهتون چشمک میزنه {-7-}
رضا
رضا
لبه میز رو چرا طوری نمیسازن زانوی آدم هی بهش برخورد نکنه :)
Mohammad
Mohammad
ıllı YAŁĐA ıllı

خاطرات یه مشهدی در روز عاشورا (طنز) :d :d
ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐِﺮﺩﯼ ﯾَﺮﻩ ؟
ﻫﯿﭽﯽ… ﺻُﺒﺶ ﺟﺎﺕ ﺧﺎﻟﯽ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺍَﺑﮑﻮﻩ
ﯾﮏ ﺧﯿﻤﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻟﻮﺑﯿﺎ ﻣِﺪﺍﺩ
ﺩﻭﺗﺎ ﮐﺎﺳﻪ ﻟﻮﺑﯿﺎ ﺑﺎ ﻧﻮﻥ ﺯﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﮒ!
ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻤﻮﺟﻮﺭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭَﻓﺘﻢ ﻓﻠﮑﻪ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻗﻮﭼﺎﻥ
ﺩﯾﺪُﻡ ﺍﯾﻄﺮﻑ ﺩﺭَﻥ ﭼﺎﯾﯽ ﻣﺪَﻥ ، ﺍﻭﻃﺮﻑ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ!
ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺘﻢ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ ﺭﻩ ﺧﻮﺭﺩُﻡ ﺟﺎﺕ ﺧﺎﻟﯽ…
ﺑﻌﺪﺷﻢ ﺍﻣﺪﻡ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺨﻮُﺭﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﻭ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ ﺣﺎﻝ ﻧِﻤﺪﻩ !
ﻣِﺰﻩ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ ﺭﻩ ﻣُﺒﺮﻩ ! ﻧِﺨﻮﺭﺩُﻡ !
ﺍﻣﺪُﻡ ﺑﺮُﻡ ﻃِﺮﻑ ﺣَﺮَﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﯾَﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻭﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﺯ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﻋﻘﺒﺶ ﺷﻠﻪ ﺯَﺭﺩ ﺩﺭﺍﻭﺭﺩ
ﺯﻭﺩ ﺩﻭﯾﺪُﻡ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ! ﯾَﮏ ﺷﻠﻪ ﺯﺭﺩ ﮔﺮﯾﻔﺘﻢ
ﺩﻭﺗﺎ ﻗﺎﺷﻖ ﺧﻮﺭﺩُﻡ ﺩﯾﺪُﻡ ﻣِﺰﻩ ﺍﺏ ﻣِﺪﻩ ... ﺍِﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ !
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺷﻬﺪﺍ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪُﻡ ﺩﯾﺪُﻡ ﯾﮏ ﯾﺎﺭﻭ ﺩﺭﻩ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭻ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻣِﺪﻩ
ﺭﻓﺘﻢ ﯾﮏ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭻ ﮔﺮﯾﻔﺘﻢ ﺧﻮﺭﺩُﻡ
ﮔﻠﻮﻡ ﮔﯿﺮﯾﻔﺖ. ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﭼﺎﯾﯽ ﺧﻮﺭﺩُﻡ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪُﻡ ﺣﺮﻡ !
ﯾَﮏ ﺳِﻼﻡ ﻣَﺸﺪﯼ ﺩﺍﺩُﻡ ﺑﻪ ﺍﻗﺎ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻮﮐﺮﺗﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺣَﺮﻡ!
ﺗﻮ ﺣَﺮﻡ ﯾَﮑﻢ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﺩُﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﺩﺍﺩ
ﯾَﮏ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﮐﻮﮎ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﺩﻥ ﻣﺎ!
ﻣﺎﯾَﻢ ﺷﻮﺭ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﮔﺮﯾﻔﺘِﻤﺎ ﺑﺰﻥ ﮐﻪ ﻣِﺰﻧﯽ
ﺍﻻﻥ ﺍﯼ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨَﻢ ﺩﺭﺩ ﻣُﮑﻨﻪ ﺑَﺪﺟﻮﺭ!
ﻧﻮﺣﻪ ﮐﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﺭَﻓﺖ ﺍﻣﺪُﻡ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﻠﯿﻔﻮﻥ
ﺑﺪُﻡ ﺑﻬﺶ ﻧﻤﺪﻧﻢ ﮐﺠﺎ ﺭَﻓﺖ
الانم اسهال رفتوم
Biskivit
Biskivit
چه بلایی سره راز سرخ اومد ؟؟ تازه بهش عادت کرده بودیم .. با بچه هاش اشنا شده بودیم :|:|:|
ıllı YAŁĐA ıllı
Screenshot_2014-11-01-13-28-04-1.png ıllı YAŁĐA ıllı
دل انگیز :x
رضا
رضا
حامد@ پسر تنها جان دوست خوب و گرامی تولدت مبارک امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشی و زندگی خوبی داشته باشی {-35-}
رضا
رضا
نامردا بذارین کاربر جدید نفس بکشه اذیتش نکنین {-7-}
Mostafa
2.gif Mostafa
رضا
رضا
جهت اطلاع روز مرد نزدیک است {-7-}
orkhan
orkhan
من برم صدا تلویزیون زیاد کنم اینطوری دارم میترسم :دی
hamnafas
hamnafas
روزگاری است سهراب،

همه از هم دورند،

همه از هم بیزار،

نارفیقی باب است،

نامردان بسیار،

کاش به ما می گفتی...

خانه دوست کجاست!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/31 - 21:31 ·
3
zoolal
zoolal
وچه گفتی سهراب؟قایقی خواهم ساخت...
باکدوم عمردراز؟
نوح اگرکشتی ساخت عمرخودراگذراند،با تبر روز و شبش،بردرختان افتاد
سالیان طول کشید،عاقبت اماساخت،
پس بگوای سهراب...شعرنوخواهم ساخت بیخیال قایق...
باکه میگفتی...
تاشقایق هست زندگی باید کرد؟
این سخن یعنی چه؟
باشقایق باشی...زندگی خواهی کرد
ورنه این شعروسخن
یک خیال پوچ است پس اگرمیگفتی...
تاشقایق هست حسرتی باید خورد،جمله زیباترمیشد
توببخشم سهراب...
که اگردرشعرت،نکته ای آوردم،انتقادی کردم
بخدا دلگیرم،ازتمام دنیا،ازخیال ورویا بخدا دلگیرم،
بخدامن سیرم،من جوانی پیرم
زندگی رویانیست
زندگی پردرداست
زندگی نامرداست،زندگی نامرداست...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/29 - 16:18 ·
5
رضا
a3905927149c8b4b07bfc5fe78653cd3_1024.gif رضا
یعضی ها موقع کردن {-7-}
ıllı YAŁĐA ıllı
Fire[MTMobile.Ir] (9).gif ıllı YAŁĐA ıllı
نامردا رفتن چهارشنبه سوزی بترکونن {-64-}
دیدگاه · 1392/12/27 - 19:33 ·
9
orkhan
orkhan
سلام خوبین من قایمکی اومدم {-11-} مامان بفهمه خرخرمو میجویه نامردابهم گفتن اگه سفره شام پهن کنی جمع کنی میزارم بری اینترنت جمع کردم اما کلک خوردم {-7-} خلاصه قایمکی اومدم جمتون{-7-} ولی زود میرم فردا صبح باید برم مدرسهههههههههههههههههههههههههههههههههه{-21-}{-21-}{-21-}{-21-}{-21-}
دیدگاه · 1392/12/19 - 00:25 ·
5
bamdad
bamdad
خدایا کفر نمی‌گویم،

پریشانم،

چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!

مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.

خداوندا!

اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای ‌تکه نانی

‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌

و شب آهسته و خسته

تهی‌ دست و زبان بسته

به سوی ‌خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی

لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرف‌تر

عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌

و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر روزی‌ بشر گردی‌

ز حال بندگانت با خبر گردی‌

پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.

خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن

در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است...
... ادامه
صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ