یافتن پست: #نغمه_رضایی

شهرزاد
601629_469223213098749_290939012_n.jpg شهرزاد
کجایش خنده دارد این شب تاریک و بی سامان !
که ساعتهاست می‌خندی بر این ویرانه ویران

تو از اغاز عصر زخم و درد و بی‌کسی شادی
و یا از اینکه نزدیک است دیگر نقطه پایان؟!

چرا ازاد خندیدی ؟ندیدی؟ سوگ ازادیست
و هر کس پای خود را بسته بر زنجیر یک زندان

یکی در بند تنهایی خودش را سخت پیچیده
یکی از مرگ مینالد یکی از درد بی درمان

به ریش خویش می‌خندی که می‌بازی در این بازی
که حتی نغمه یادت نمی‌ماند در این دوران؟!

به چشم خویش می‌بینی که قرنی تلخ می‌اید
بگو اخر چه می‌خواهی بگویی با لب خندان


دیدگاه · 1392/01/4 - 01:45 ·
3
شهرزاد
303207_470637626290641_24348195_n.jpg شهرزاد
تمام ریشه ها خشکیده اینجا
همه اندیشه ها بر باد رفته ست
به این نسلی که در راه است سوگند
که نسل آدمی بر باد رفته ست!

در اینجا حرف بی رنگی قدیمی است
نگاه نغمه ها درگیر رنگ است
به قول شعر مولانا : دراینجا
وجود عشق آلوده است.ننگ است

به جز دیوانه هایی در خیابان
نمانده ردی از دنیای مجنون
"نظامی" نیست اینجا تا ببیند
چه آمد بر سر فردای مجنون

در این دیری که شیرین غرق رنگ است
و عشق پاک بازاری ندارد
به جز هنگام قطع ریشه ی دل
کسی با تیشه ها کاری ندارد

چه آمد بر سر اندیشه ی ما
که "دانستن" خریداری ندارد؟
"نفهمیدن" چه دشوار است اما
برای نسل ما کاری ندارد

اگر می گفت سعدی:"آدمیت
نشانش بر لباس آدمی نیست"
نمی دانست نسلی خواهد آمد
که حتی در لباس آدمی نیست...!

دیدگاه · 1392/01/4 - 01:40 ·
4
شهرزاد
شهرزاد
تو ولی گشتی و این گمشده را لرزاندی

جمع کن: رشته ایمان دلم پـاره شده ست

من که تسبیح نبودم ، تو مرا چرخاندی

مشت بر مهره تنهایی من پـیچـاندی

مهر دستان تو دنبال دعایی می گشت

بـارها دور زدی ذهن مرا گرداندی

ذکرها گـفتی و بر گفته خود خـندیدی

از همین نـغمه تاریک مرا تـرساندی

بر لبت نام خدا بود ، خدا شاهد ماست

بر لبت نام خدا بود و مرا رقـصاندی

دست ویرانـگر تو عادت چرخیدن داشت

عادتت را به غلط چرخه ایمان خواندی

قلب صد پاره من مهره صد دانه نبود

من که تسبیـح نبودم ، تو چرا چرخاندی؟

دیدگاه · 1391/10/21 - 18:42 ·
6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ