یافتن پست: #پانته

amir hossein
images.jpg amir hossein
.
MahnaZ
www.CAMPEC.IR_JASHN CINEMA_44.jpg MahnaZ
... ادامه
♥ یلدا♥
006Baran_Nabar.jpg ♥ یلدا♥
بازیچه ی خود ساختی موی سیاهم را

بردی به هر جا خواستی با خود نگاهم را

در شهر خود من بایزید کوچکی بودم

از من گرفتی خانه ام را، خانقاهم را

بی آشیانم کردی ای طوفانِ بی هنگام!

انداختی تنها درختِ تکیه گاهم را

حالا در این باران کجا باید بخوابانم

گنجشک های زخمی بی سرپناهم را؟

من مطمئن بودم تو در خورجین خود داری

هر آنچه امکان دارد از دنیا بخواهم را

اما تو هم برداشتی ای بادِ پاییزی!

مثل تمام همسفرهایم، کلاهم را

حالا کجا؟ حالا کجا باید بخوابانم

گنجشک ها...گنجشک های بی گناهم را؟



پانته آ صفایی بروجنی
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/6 - 18:08 ·
4
♥ یلدا♥
005abandoned_train.jpg ♥ یلدا♥
چون واگنی فرسوده در راه آهنی خالی

از من چه باقی مانده جز پیراهنی خالی؟

دارد فرو می ریزد اجزای تنم در من

آن طور که دیواره های معدنی خالی

چون آخرین سربازِ شهری سوخته یک عمر

جنگیده ام در مرزهای میهنی خالی

حالا که سر چرخانده ام در باد می بینم

پشت سرم شهری است از هر روشنی خالی

گنجایش این جام ها اندازه ی هم نیست

من استکانم شد به لب تر کردنی خالی

آن باغبانم که پس از یک عمر جان کندن

از باغ بیرون آمدم با دامنی خالی



پانته آ صفایی بروجنی
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/6 - 18:01 ·
4
♥ یلدا♥
n00178220-r-b-000.jpg ♥ یلدا♥
تازه ترین عکسها از سریال جدید سریال طنز ( ){-29-} داستان سریال طنز ( ویلای من ) درباره پیرمردی ۹۰ ساله و پولدار است که قرار است به‌زودی فوت کند. وی هشت فرزند دارد و فرزندانش که تعدادی از آنها در خارج از کشور حضور دارند، می‌خواهند به نوعی بر سر پیرمرد کلاه بگذارند و سرمایه او را بالا بکشند. در این میان یکی از فرزندان که در ایران کارمند بانک است و پسر خوب خانواده به شمار می‌رود با دیگر خواهران و برادران همراه نمی‌شود و حتی پدر را هم در این راه کمک می‌کند. بازیگران : سیامک انصاری، برزو ارجمند، کمند امیر سلیمانی، رابعه اسکویی، امیرکاوه آهنین جان، بهار ارجمند، افسانه چهره‌آزاد، پانته‌آ رهنمون، ماندانا سوری، الیکا عبدالرزاقی، رضا فیض نوروزی، مهدی فقیه، محسن قاضی مرادی، هادی کاظمی، مریم کاویانی، علی لک پوریان، عارف لرستانی، مهران مدیری، شبنم مقدمی، علیرضا محمدی، نگین معتضدی، دریا مرادی دشت، غلامرضا نیکخواه، علی برقی و مهرداد مسعودنیا.
...
...
شدت شرمنده شد و در ازای آن کار به دنبال آبراداتاس رفت (از طرف کوروش) تا او را به سوی ایران فرا بخواند …
سپس آبرداتاس به ایران آمده و از ما وقع اطلاع حاصل یافت. پس برای جبران جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند.
می گویند در هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت: << قسم به عشقی که من به تو دارم و عشقی که تو به من داری… کوروش به واسطه جوانمردی که حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حق شناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند ونیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد. مثل اینکه من زن برادر او باشم … >>
خلاصه اینکه در جنگ مورد اشاره آبراداتاس کشته می شود و پانته آ به بالای جسد او می رود و به شیون وزاری می پردازد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش می کند که مواظب باشند کاردست خودش ندهد . شیون و زاری این زن عاشق هنوز در گوش تاریخ می پیچد و تن هر انسانی را به لرزه در می آورد که می گفت :<< افسوس ای دوست باوفا و خوبم ما را گذاشتی و در
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/18 - 21:56 ·
2
...
...
ر این هنگام اطرافیان کوروش با توصیف زیبایی های این زن به او گفتند لااقل یک بار او را ببین شاید که نظرت عوض شد!

اما کوروش گفت : نه , می ترسم او را ببینم و عاشقش بشوم و نتوانم او را به شوهرش پس بدهم …
ندیم کوروش که مردی بود به نام آراسپ و پانته آ را به او سپرده بودند عاشق این زن شد و خواست که از او کام بگیرد. به ناچار پانته آ از کوروش درخواست کمک کرد و کوروش نیز آراسپ را سرزنش کرد و زن را از دست او نجات داد و البته آراسپ مرد نجیبی بود و به شدت شرمنده شد و در ازای آن کار به دنبال آبراداتاس رفت (از طرف کوروش) تا او را به سوی ایران فرا بخواند …
سپس آبرداتاس به ایران آمده و از ما وقع اطلاع حاصل یافت. پس برای جبران جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند.
می گویند در هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت: << قسم به عشقی که من به تو دارم و عشقی که تو به من داری… کوروش به واسطه جوانمردی که حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حق شناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند ونیز نخ
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/18 - 21:55 ·
2
...
...
داستان کوتاه کوروش کبیر و پانته آ
Oracle August 20, 2010 زندگی, عمومی, واقعی

cyrus Optimized 150x150 داستان کوتاه کوروش کبیر و پانته آ

داستان کوتاه کوروش کبیر و پانته آ

بدون شک تابلویی که در این پست می بینید روایت کننده ی یکی از جذاب ترین و دراماتیک ترین داستان های تاریخ ایران می باشد. این تابلو اثر وینسنت لوپز هنرمند اسپانیایی قرن 18 می باشد. دهخدا بر اساس روایت گزنفون نقل می کند که داستان از این قرار بوده است که مادی ها پس از برگشت از جنگ شوش غنایمی برای خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش به نزد کوروش آوردند. از آن جمله زنی بود بسیار زیبا که گفته می شد زیباترین ه زنان شوش به حساب می آمد و پانته آ نامیده می شد وشوهر او به نام آبراداتاس برای ماموریتی از جانب پادشاه خود به ماموریت رفته بود.

چون وصف زیبایی زن را به کوروش گفتند و نیز از آبراداتاس نام بردند کوروش گفت صحیح نیست که این زن شوهردار برای من شود و او را به یکی از ندیمان خود سپرد تا او را نگه دارد تا هنگامی که شوهرش از ماموریت بازگشت او را به شوهرش بازسپارند.
در این هنگام اطرافیان کوروش با توصیف زیبایی های این زن
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/18 - 21:52 ·
2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ