#بابک-جهنبخش _
#مدار-بی-قراری
مثل درد من تو دنیا هیچ مرحمی نیست
تو رو دارم و ندارم این عذاب درد کمی نیست
این که سهم من نمیشی یه غذاب نا تمومه
مثل پرتگاهی می مونه که همیشه رو به رومه
زندگیم روی مداره بی قراری سپری شد
این طواف بی هیاهو قصه ی دربه دری شد
راه برگشتن ندارم به جنون کشیده کارم
ای همه دار و ندارم تو رو دارم یار ندارم
آخر دنیا همین جاست دیر یا زود پیر میشم
هر چی کابوس دیده بودیم دیر یا زود تعبیر میشن
فکر باختنت منو با دلهوره درگیر کرده
زودتر از گذر عمر منو این غم پیر کرده
زندگیم روی مداره بی قراری سپری شد
این طواف بی حیا مثل یه در به دری شد
راه برگشتن ندارم به جنون کشیده کارم
ای همه دار و ندارم تو رو دارم یار ندارم
زندگیم روی مداره ، بی قراری
... ادامه
[لینک]
دو عدد قرص ِ تب بُر ِ عالی
1397/01/5 - 15:10خواب های عجیب و پوشالی
انعکاس ِ صدای شب در خواب
لحظه های مداوم ِ بی تاب
کاغذ ِ نیمه پر شده از شعر
و کتابی برای ِ باطل ِ سِحر
پشت میزی به شکل ِ اقیانوس
غرق در خاطرات یک کابوس
نسبیت ، انقلاب ، متافیزیک
فکرهای مشوشِ نزدیک
خفته در انکسارِ صد رویا
شاعرِ تَرد گشته از دنیا
دَوَرانِ تمام ِ باورها
خسته از دست او سماورها
اندکی از کتاب ِ اشعارش
خط خطی های کل افکارش
در پسِ دودِ مبهم ِ سیگار
می نویسد سراسر از تکرار
درهم و مبهم و سراسیمه
می رسد شب به ساعت ِ نیمه
در تفکر به صد "چرا"،"شاید"
فلسفه دارد حتما این ، "باید"!!
در سرش پیچش ِ توهمِ شب
هجوم ِ صدهزارباره ی تب!!
به جوابی نمی رسد هرگز
غیر ِ درد ِ لبالب و گِزگِز
با نگاهی به ساعت دیوار
خواب باید بخواندش این بار
مثل هرشب ، دوباره بی خوابی
زیر نور ِ سفید ِ مهتابی
غصه های همیشه ، هرباری
دو عدد قرص ِ خواب ِ تکراری...
#بی_خوابی
#بامداد_همراه