یك روز صبح رییس بدون اینكه متوجه باشد زیپ شلوارش را بالا نكشیده وارد شرکت شد.
خانم منشی بلافاصله بلند شد و گفت: ببخشید رییس، آیا شما وقتی منزل را ترك كردید درب گاراژ را بستید؟
رییس كه متوجه منظور منشی نشده بود به دفترش رفت
و بعد از چند دقیقه متوجه موضوع شد و زیپ شلوارش را بالا كشید
و به یاد جمله طعنه آمیز خانم منشی افتاد.
سپس به بهانه یك فنجان قهوه، خانم منشی را به دفترش كشاند و پرسید:
وقتی شما دیدید كه درب گاراژ باز است آیا مازراتي من را هم كه آنجا پارك شده بود دیدید؟
خانم منشی لبخندی زد و گفت: نه قربان ندیدم.
تنها چیزی كه دیدم یك رنو درب داغون با 2 تا لاستیك كهنه بود .
... ادامه
شب خوش آبجی
1392/08/4 - 00:54shabet shik
1392/08/4 - 01:00