بهتر
خوشبحالتون میتونین برید برف بازی تهران ک هوا آفتابی با وزش باد هست ولاغیر
مرجان فکر کن نیم متر برف اومده راههای اصلی تازه دارن باز میشن کوچه ها که تقریبا تعطیل هستن .
چند روز برق و آب تو رشت و چند شهر دیگه قطع بوده .
فکر کن تو ارتفاعات گیلان یا روستاها وضع چقدر بدتر هست .
این برف خوشحالی نداره متاسفانه .
خداروشکر کن که تا 5م تعطیلی
ما چی بگیم که حتی لحظه ی سال تحویل هم سرکار هستیم؟
پارسال لحظه ی سال تحویل تو مرغداری بودم ، 13بدر هم تا 4بعدازظهر تو مرغداری بودم ، غروبشم رفتم خونه و خوابیدم
واقعا؟
خب اونجا مگه قرارهچکار کنین ک انقدر باید باشین
جوجه داریم یا مرغ
موجود زنده که تعطیلی و عید و وفات نمیشناسه که
وای چ کار سختیه
بامداد ی سوال
این جوجه ها چجوری 40 روزه میشن مرغ گنده
یادمه گفتی هورمون هم نمیزنن چون گرونه
الان من 2-3 تا دکتر رفتم گفتن مرغ نخورم همش کیست پیدا کردم همشون میگن دلیلش مرغه :/
اونوقت همش دارم هورمون میخورم ک از بین بره یه ورق قرص یاسمین هورمون خریدم 48 هزار تومن خب گرونه ب مرغ نمیزنن قطعا
ی چیزی ام راه انداختن به نام مرغ سبز میگن آنتی بیوتیک نخورده طعمش فرق داره و کلی گرونتر میفروشن
آدم نمیدونه اطلاعات نداریم ما ک
جوجه تو 45 روز میشه 3 کیلو 700
به خاطر نژادشون هست ، اصلاح نژاد شده هستن دیگه و البته بخاطر پروتئین زیادی که تو جیره ی غذاییشون اضافه میکنن
مرغ بدون آنتی بیوتیک هم همونطوری که از اسمش پیداست ، تو روند پرورششون از آنتی بیوتیک استفاده نمیشه ، یعنی باعث میشه که آنتی بیوتیک به بدن انسان منتقل نشه تا فلور میکروبی بدن بهشون عادت نکنن و اگه یک زمانی انسان بیمار شد ، بشه از آنتی بیوتیک استفاده کرد و مقاوت دارویی در بدن انسان ایجاد نشده باشه
البته اکثر آنتی بیوتیک هایی که در دامپزشکی استفاده میشن ، مصرف انسانی ندارن ، مثل انروفلوکساسین ، فسفومایسین ، داکسی سایکلین ، لینکومایسین ، اسپکتینومایسین و...
بعضی از آنتی بیوتیکها هم در موارد نادر در دامپزشکی استفاده میشن که مصرف انسانی کمی هم دارن ، مثل تری متو پریم و سولفادیازین
البته ساختار ژنتیکی یکسری از آنتی بیوتیک ها مشابه هم هستن ، که برای همین مرغ بدون آنتی بیوتیک تولید میکنن که مقاومت دارویی ایجاد نکنه
در جهان اول ، مثل کشورهای اروپایی پیشرفته ، فراتر هم رفتن و تولید محصولا پروبیوتیک میکنن ، یعنی یکسری از باکتریهای ضعیف شده رو تو جیره ی غذایی اضافه میکنن که متعاقب اون سیستمم دفاعی بدن نسبت به اونا مقاوم میشه و این مقاومت به انسانهایی که از اون محصول استفاده میکنن هم منتقل میشه ، البته به میزان خیلی کم الان تو صنعت مرغداری ما هم داره کم کم وارد میشه این روش...
چه خوب مرسی از اطلاعاتت
پس ژنتیکای مرغا اینطوریه ربطی به هورمون نداره
بله مرجان
مربوط به ژنتیکشون هستش
وگرنه همونجوری که خودتم گفتی مصرف هورمون به هیچ وجه توجیه اقتصادی نداره
این یک ذهنیت غلطه که بخاطر بالانس قیمت مرغ تو بازار سر زبونا انداختن ، چون مرغ خیلی سهل الوصول تر و به صرفه تر از گوشت قرمز و ماهی هستش...
#شخم
منتظر عید بودیم عیدم اومد الانم سرکاریم
1. اولین باری که هر سه ضلع این مثلث موفق به گلزنی در یک دیدار شدند، به تاریخ 10 دسامبر2014 در نیوکمپ، در دیداری از مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا، بازمی گردد. مسابقه ای که با پیروزی 3-1 بارسا به اتمام رسید. تاکنون در 17 بازی، هر سه ضلع این مثلث موفق به گلزنی شده است.
2. دو ضلع از این مثلث موفق به زدن 6 گل در مسابقات جام باشگاه های جهان شدند. سوارز در دیدار نیمه نهایی مقابل گوانژو که با نتیجه 3-0 به پایان رسید هتریک کرد و در بازی فینال که بارسا با همین نتیجه مقابل ریورپلاته به پیروزی رسید، دو گل به ثمر رساند. مسی هم زننده دیگر گل تیم در فینال بود.
3. 302 گلی که این مثلث آتشین بارسا به ثمر رساند، اینگونه بین سه مهاجم گلزن تیم تقسیم شده است: 125 گل مسی، 100 گل سوارز و 77 گل نیمار.
4. نیمار از زمان تشکیل این مثلث، دو بار موفق به هتریک شده است. اولین آن به 27 سپتامبر 2014 در پیروزی 6-0 مقابل گرانادا و دومین هت تریک به 17 اکتبر 2015، در دیداری که او موفق شد چهار مرتبه دروازه رایووایکانو را در پیروزی 5-2 بارسا باز کند، باز می گردد. هردو این بازی ها در نیوکمپ و در لالیگا برگزار شد.
5. در بین سه ضلع این مثلث، سوارز بیشترین گل با پای راست (71) را به ثمر رسانده است. نیمار 57 گل و مسی 20 گل با این پای خود به ثمر رسانده اند. اما قطعا مسی در آمار گلزنی با پای چپ - که پای تخصصی اش است - در صدر قرار دارد (97). در حالیکه نیمار 17 و سوارز 18 گل با پای چپ خود زده اند. سوارز همچنین با 11 گل صدرنشین گل های زده با ضربه سر است. مسی 8 و نیمار 4 گل به این طریق به ثمر رسانده اند.
6. سوارز 14 و مسی 9 پاس گل برای نیمار ارسال کرده اند.
7. تیمی که بیشتر از سایر تیم ها طعم گل خوردن از مسی را چشیده است، سویا با 9 گل خورده است. پس از این تیم، اسپانیول و دپورتیوو با 8 گل و سپس والنسیا، رایووالکانو و اتلتیک بیلبائو با 7 گل قرار دارند.
8. سوارز 6 گل در مقابل پیکو سولر (اسپورتینگ خیخون)، آنتونیو آدان (بتیس)، گورکا ارایزوز (اتلتیک بیلبائو)، مسی 7 گل در مقابل خوان کارلوس (کوردوبا و رایووالکانو) و نیمار 5 گل در مقابل سیریگو (پاریس سنت ژرمن)، تونو (رایو وایکانو)، گورکا ارایزوز (اتلتیک بیلبائو) به ثمر رسانده اند.
9. 100 گل سوارز در بارسا بدین ترتیب بین رقابت های مختلف تقسیم می شود: 68 گل در لیگ، 17 گل در لیگ قهرمانان، 8 گل در کوپا دل ری، 5 گل در جام باشگاه های جهان، 1 گل در سوپرجام اسپانیا و 1 گل در سوپر جام اروپا.
10. از زمان تشکیل این مثلث، مسی و نیمار بیشترین تعداد گل را با 12 گل در کوپا دل ری به ثمر رسانده اند. لوئیز سوارز همچنین 8 گل در این رقابت ها به ثمر رسانده است.
در طول سالهای متمادی، حدس و گمان بسیاری در مورد ریشههای رنگ پیراهن بارسا وجود داشته است. میدانیم که در نخستین جلسه تاریخ باشگاه، نام باشگاه جدید انتخاب شده است، اما رنگ پیراهن تیم، نه. در جلسه دوم میان سران باشگاه در تاریخ 13 دسامبر 1899، پیراهن آبی و اناری برای تیم انتخاب شد، که تا ده سال با شورتهای سفید پوشیده میشد.
تئوریهای بسیاری وجود دارند که دلیل انتخاب این رنگها را توضیح میدهند. یکی از این تئوریها این بود که مادر یکی از بازیکنان بوده که به دلیل در اختیار داشتن این رنگهای پیراهن، پیشنهاد پوشیدن لباسهایی با این لعاب را داده است، که البته این فرضیه با توجه به این نکته که بازیکن مورد نظر، کوماماله، نخستین بازی خود را در سال 1903 با پیراهن بارسا انجام داد، رد شد. همچنین گفته شده بود که این رنگها انتخاب شدند، زیرا خودکارهایی که توسط حسابداران در آن زمان مورد استفاده بود، دو رنگ داشت: قرمز و آبی. سپس اشاره شد که این رنگها، پرچم بخشی از کشور سوییس بودند که مؤسس باشگاه، خوان گمپر، در آن به دنیا آمده بود، اما این ادعا به طور قطعی رد شد. در سال 2008، وقتی بارسا و بازل در لیگ قهرمانان به مصاف هم رفتند، گفته شد که رنگ پیراهن بارسا از باشگاه سوییسی گرفته شده است. اما گمپر، نوه مؤسس باشگاه، در کتابی اشاره کرد که تیم گمپر در سوییس، اکسلسیور - که سپس زوریخ نام گرفت - بوده است که او آن را پایهریزی و رهبری کرده، در حالی که او رابطه بسیار کمتری با تیم بازل داشته و تنها مدت کوتاهی در آن به بازی مشغول بوده است.
در واقع، در تاریخ باشگاه، اشارات بسیار مختصری در این مورد وجود دارد. دنیل کاربیو، روزنامهنگاری که در سال 1924 «تاریخ باشگاه بارسلونا» را نوشت، در بیست و پنجمین سالگرد تأسیس باشگاه، گفت: «توافق شد که رنگ پیراهن باشگاه آبی و اناری باشد». نه چیزی بیش از این. آلبرت مالوکر، در سال 1949، رنگ پیراهن باشگاه را به تیم سوییسی نسبت داد که گمپر در آن بازی کرده بود، اما به طور دقیق مشخص نکرد که کدام تیم. همهچیز نشان میدهد که در حالی که حتی شاهدانی وجود داشتهاند که مؤسسین باشگاه را میشناختهاند، هیچ پاسخ تأیید شدهای در این مورد وجود ندارد، و شاید هم کسی اهمیتی به این پرسش که در حال حاضر آن را مطرح کردهایم، نداده بود.
یک عصر با براداران ویتی و خوان گمپر
همه هواداران بارسلونا با نام خوان گمپر آشنا هستند، اما افراد کلیدی دیگری هم در تأسیس باشگاه محبوب ما دست داشتهاند. آنها، براداران ویتی بودهاند: فردریک آرتور و ارنست؛ که در سالهای نخست باشگاه فعالیتهای بسیاری داشتند. آنها در جلسه 13 دسامبر 1899، دومین جلسه تاریخ باشگاه که در آن رنگ پیراهن تیم مشخص شد، حاضر بودند. نوادگان این افراد کلیدی، به دنبال این پرسش بودند که چرا این رنگها را انتخاب کردند.
مانل گمپر، نوه خوان گمپر، همیشه از اینکه از پدرش، خوان-ریچارد گمپر، که در سال 1970 مدیریت باشگاه را برعهده داشت و مطمئناً ساعات بسیار زیادی را به صحبت با خوان گمپر در مورد بارسای محبوبش اختصاص داده بود، بیشتر سؤال نپرسیده، احساس پشیمانی میکند. از طرف دیگر، مایکل ویتی، نوه فردریک آرتور ویتی، خوششانس بود که پدرش تا سن 89 سالگی زیست و او توانست به صحبت با او در این زمینه بپردازد. مایکل همواره از پدرش شنیده بود که رنگ پیراهن باشگاه از مدرسهای گرفته شده است که پدربزرگش در آن درس میخواند: مارچنت تیلورز در کروسبی، لیورپول.
در هفتاد و پنجمین سالگرد تأسیس باشگاه، تئوریهای بسیاری در مورد تاریخچه ابتدایی بارسا جمعآوری مجدد شد. در همان زمان بود که فردریک ویتی، پسر فردریک آرتور و پدر مایکل، وقتی دید که هیچکسی در مورد ریشههای رنگ پیراهن باشگاه صحبت نمیکند، تصمیم گرفت که به لیورپول نامهای بفرستد و مطمئن شود که آیا رنگ پرچم مدرسه مورد نظر، آبی و قرمز بوده است؟ پاسخی که فردریک دریافت کرد، کاملاً واضح بود: آبی و اناری، رنگ پیراهن راگبی مدرسه در اواخر قرن نوزدهم بوده است، که برادران ویتی در آن، ضمن درس خواندن، بازی میکردند. این پاسخ واضح و قابل ملاحظه به نظر میآمد، اما کسی به آن توجهی نکرد و پس از آن هم صحبتی در موردش نشد.
سالها گذشت و داستان ریشههای رنگ پیراهن باشگاه دوباره به گفتگوها میان ویتیها و گمپرها، که به دنبال فرضیات احتمالی میگشتند، بازگشت. و این همانچیزی بود که چند هفته پیش به باشگاه ابلاغ شد، ابتدا به مرکز اسناد و سپس به رئیس حال حاضر باشگاه، ماریو بارتمئو.
مانو و خاویر گمپر، و همچنین مایکل ویتی، یک تصویر از تیم راگبی مدرسه مرچنت تیلورز در اواخر قرن نوزدهم که راهراههای آبی و قرمز به تن داشتند، به همراه مدارکی از سوی دو خانواده برای باشگاه ارسال کردند و این تئوری را مطرح ساختند: در جلسهای که در آن رنگ پیراهن باشگاه مشخص شد، برادران ویتی رنگ پیراهن تیم راگبی دوران مدرسه خود را پیشنهاد دادند و خوان گمپر، که مؤسس اصلی بوده، به این خاطر که پیش از این مدتی در سال 1896 در بازل سوییس، هرچند کوتاه، این پیراهن را به تن کرده بود، ایده مطرح شده را پسندید.
اگر گمپر میخواست رنگ یکی از باشگاههای قدیمی خود را پیشنهاد بدهد، اکلسیسیور یا زوریخ، که آن را تأسیس کرده بود و – درست مانند بارسلونا – نام شهر را به آن داده و در آن کاپیتانی کرده بود، انتخاب میکرد. این مسئله هم که رنگ پیراهن باشگاه دقیقاً در جلسهای انتخاب شد که برادران ویتی به باشگاه پیوسته بودند، به این احتمال قوت میبخشد. در واقع، این نوه خوان گمپر، مانل گمپر بود که قطعیت بیشتری در این مورد داشت: «اینکه صحت این نکته را هر چه زودتر مشخص کنیم، عمل مناسبی است، زیرا این مسئله از ترویج تئوریهای ناصحیح جلوگیری میکند. باید بیشتر در این مورد صحبت کنیم، زیرا این نسخه رسمی باشگاه خواهد بود».
مایکل ویتی نیز گفت: «پدر من همواره آنچه پدربزرگم به او گفته بود را به من میگفت. و خود من نیز، وقتی جوان بودم، با پدربزرگم، فردریک آرتور، در مورد این مسئله صحبت کردم و او تئوری مدرسه مارچنت تیلورز را تأیید کرده بود، اما با توجه به تواضع بسیاری که داشت، هیچگاه به این مسئله توجهی نمیکرد».
به هر حال، در نبود اسناد ثبتشده، شهادت شفاهی کلیدی به نظر میآید. از این رو، تئوری مطرح شده توسط افراد مرتبط به مؤسسین باشگاه، قویترین تئوری در مورد ریشههای پیراهن تیم به نظر میرسد و توسط باشگاه تأیید شده است. شاید یک روز، در شرایطی که دور از ذهن است، مدرکی یافت شود و از این تئوری دفاع کند. اما تا آن روز، ما از این تئوری به عنوان محتملترین تئوری یاد خواهیم کرد.
رضا بازم داری به من تهمت میزنی؟ من چه هیزم تری به تو فروختم که اینکارا رو می کنی؟
داری به محمد توهین می کنی ؟ محمد خودش انقدر درک و فهم بالایی داره که بتونه تشخیص بده نیاز به تحت تاثیر قرار گرفتن نداره
بعدم کی تبلیغ میکنه؟ ما یا تو که میگی برید جی پی اسی رد دخترا رو بزنین
1395/08/1 - 10:12
مرجام من کی گفتم با جی پی اس چیکار کنی؟ چرا الکی شایعه میکنی
1395/08/1 - 13:37باز یکی حقیقت رو گفت، تو بهش میگی شایعه
1395/08/2 - 07:45همیشه این رضا در برابر حقیقته مخالفت میکنه نمیدونم دلیلش چیه
1395/08/2 - 09:26رضا = آنتی حقیقت
1395/08/2 - 09:50من دیگه حرفی ندارم اسمایلی فامیل دور
1395/08/2 - 13:35آنتي حقيقت
1395/08/2 - 22:44 توسط Mobile
salam
1395/11/28 - 20:12khosh omadam
shenakhtinam?????????
shaghayegham
anoshka
partiye saltane
reza pass profaile ghablim yadam nist
b yariyam beshetab
سلام شَ شَ
1395/11/29 - 12:48خوبی عایا؟
کووجا بودی تا حالا؟!