شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

محمدطاها

خدیا اگر بخواهم از حال و روز خویش بگویم ، باید در انتظار باران اشکهایت باشم ، تا بدانی عشقی که آفریده ای و احساساتش به چه روزی افتاده ، مثل این است که برگ سبزی از شاخه اش بر روی زمین افتاده و همه بر روی آن پا میگذارند و یک برگ خشکیده همچنان بر روی شاخه اش مانده…
خدایا در این چند صباح باقی مانده از این زندگی بی محبت و پوچ ،هوای عاشقان را داشته باش

... ادامه

دیدگاه · 1393/01/2 - 11:15 ·

4

محمدطاها

خدایا چرا در این روزها باید در حسرت عشق و محبت باشیم ، عشقی که تو در وجود همه قرار دادی و احساسی که همه بتوانند عاشق شوند !

6 دیدگاه · 1393/01/2 - 11:05 ·

4

ıllı YAŁĐA ıllı

...
نیما جان ممنونم ازت که به وبلاگم و سایتم سر میزنی یه دنیا تشکر که به یادمی {-35-}

8 دیدگاه · 1393/01/1 - 09:37 ·

5

دیدگاه

...

خواهش یلدایی...
عاشقانه هایت رادوش خوانده
وبردیده نهاده
بوییدم و
بوسیدم..
وه!
که چه زیباسروده بودی
گویی واگویه های مگوی این دل خسته وزار مرا درقالب الفاظی موزون به تحریردرآورده بودی...
گه محزون گشته..
وگه احساساتی...
وگه نیز
قطره ای اشک چون شبنم برگ گونه هایم راخیس کرده وغلطان رهاگشته وزندان چشمانم رابدرودگفت...
کاش!
من نیزچون قطره ای اشک رهامیگشتم به بهانه بغضی بشکسته...
یلدای بهترازجانم...
عاشقانه هایت رادوش تاسحرگاهان خوانده ...
تایپ کرده و
پست نمودم
که
اگرامروزبه پروفایلم اگرسری زدی حتی برای لحظه ای هم که شده خنده ای لبانت رازیبنده گردد...
وزیرلب آرام بگویی:
واااای نیمایی
عاشقانه هایم!
دوستدارهمیشگی شما
نیما

1393/01/1 - 13:14

ıllı YAŁĐA ıllı

لطفت همیشه شامل حال من بوده خیلی ممنون که به یادمی {-154-} {-137-}

1393/01/1 - 13:27

...

یلدایی توبهترین دوست نتی من هستی...
دوستی حقیقی درغالب شبکه ای مجازی..

1393/01/1 - 13:37

ıllı YAŁĐA ıllı

تو هم همچنین , به نظر من تو یه آدم خیلی صادق و خیلی خوبی هستی و

احساساتت همیشه پاک هست {-101-}

خوش بحالت , ایشالا همیشه موفق باشی {-153-}

1393/01/1 - 13:40

...

چوبکاری میفرمایید
یلداجان...
ماقابل اینهمه الطاف شمانیستیم...
شمانیزآدمی خوش ذات...
احساساتی..
تودار...
صادق..
حساس..
و
دوست داشتنی هستید...
خوشابحال خانواده ودوستانتان که ازوجودنعمتی چون شمادائم البهره اند...
....

1393/01/1 - 13:49

حامد@ پسر تنها

نظ رمام کشک بو.د ای داد بی دادبشکنهاین صفه کلید که نمک نداره لامصب

1393/01/1 - 23:16

ıllı YAŁĐA ıllı

نه حامد جان شما هم رو سر ما جا داری {-86-}

خیلی ممنونم ازت نظرات شما رو هم تو سایتم دیدم {-137-}

خیلی زحمت کشیدی برقرار باشی داش حامد گل {-180-}

1393/01/2 - 09:56

حامد@ پسر تنها

نه دیگه چه فایده ای داد بی داد {-180-}

1393/01/3 - 00:31

متین (میراثدار مجنون)

بزن لایکو به عشقشون !
دیروز بیمارستان بودم به خاطر عمل جراحی مادرم ؛ وقتی به هوش اومد بالای سرش بودم ، خیلی درد داشت و آه و ناله میکرد ولی تا چشمش به من افتاد یهو گفت : تو شام خوردی ؟
عشق مادر یعنی همین که توی بدترین شرایط ، نگرانی و محبت بی دریغش به فرزند بر همه احساساتش غالب میشه ...!

... ادامه

دیدگاه · 1392/12/26 - 17:48 در دوستها ·

5

...

عکس مستندوواقعی ازروح یک بانو...##

3 دیدگاه · 1392/12/20 - 16:03 ·

5

bamdad

اين روزها پر طرفدارترين بازي در بين آدمها ، بازي با “احساسات” است !!!

دیدگاه · 1392/12/13 - 22:47 ·

3

bamdad

از انسان هاى احساساتى بيشتر بترسيد...

آن ها قادرند ناگهانى ديگر گريه نكنند ...

دوست نداشته باشند ....

و قيد همه چيز را بزنند حتى زندگى....

... ادامه

دیدگاه · 1392/12/8 - 19:05 ·

1

کاپیتـان رستمی

ميگم يه وقت زشت نباشه؛ پستاي اونايي كه هم اسم مخاطب ناخالصم هستن لايك نمي كنم‏!‏‏!‏‏!‏
يعني بارهاخواستم ونشد‏!‏‏!‏
اصن تقصير پستاي بچه هاي اينجاس كه احساساتيم كرده‏!‏
{-33-}

والا ب جون اوننننننننننننننننن

دیدگاه · 1392/12/7 - 21:47 در دوستها ·

4

حامد@ پسر تنها

در باغ احساست را بستی نمیدانم
شایدم احساست را به مسافرتی در نا کجا اباد قلب دیگری فرستاده باشی شاید
باز کردن فقل احساسات دیگر مهم نیس برایم
کلید قفل احساست را در جوی نبودنت انداختم تا در اب یادها دور شود دور دور وبه دریای خاطره بریزد برای همیشه {-35-}

دست نوشته ای من {-35-}

دیدگاه · 1392/11/30 - 19:17 ·

8

hastii

احساساتم قفل شده است.....

کلیدش.....

گریستن است.....

2 دیدگاه · 1392/11/30 - 15:48 ·

8

صوفياجون

یه سوال: من اگه نقاشیتون بودم منو چه رنگی میکشیدین؟؟؟؟؟؟؟ {-7-}

1: سفید
2:آبی
3: سیاه
4: قرمز
5: صورتی
6: سبز
7: قهوه ای
8: ارغوانی
9: نارنجی
10: طوسی
11:بنفش
12:زرد
13سرمه ای {-36-}

18 دیدگاه · 1392/11/28 - 01:00 در نظرشماچیه... ·

8

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

مـסּ یڪ عذرخواهﮯ به "خودم" بدهڪارم! براﮯ اینڪـﮧ احساساتـﮯ بودم، براﮯ اینڪـﮧ یک رو بودم، براﮯ اینڪـﮧ غرورم رو شڪستم، براﮯ اینڪـﮧ ساده بودم... براﮯ اینڪـﮧ انساסּ بودم... " خودم " مـסּ رو ببخش... خیلـﮯ اذیتـــت ڪردم {-38-}

2 دیدگاه · 1392/11/11 - 19:46 ·

8

...

ساعت 6:30دقیقه صبحه یکشنبه است..
آخ دندونم
وااای دندونم
دردش کمترشده..
ولی
همون کمش هم زیاده!!
آخ....
وااااای...
خوش بحالتون که الان همتون توبسترتون توخواب نازیدودارین خواب 7پادشاهو میبینین..
شمارونمیدونم ولی مطمئنم نداداره خواب آوای باران رومیبینه وباران که پدرشوپیداکرده و
ازخوشحالیش نمیدونه چیکارکنه!
نداهم توی خواب اشک ازچشاش جاری میشه!!
اصن این چه وضعشه؟!
مگه دختراینقده احساساتی میشه؟!
بگذریم همین که باران میره سمت پدرش یهو
شکیب پیداش میشه وندادستش میخوره به لیوان ولیوان میفته وبیدارمیشه ومیگه :""اه""
این لیوانوکی گذاشت بالای سرمن؟!!
داشتم خواب میدیدم...
بعدشم هرچی میخوابه خواب فیلمای تکراری شبکه2رومیبینه ودیگه ازآوای باران خبری نیست
که
نیست!!
خخخخخخخخخ
آخ دندونم...
وااااای دندونم...
.......
......

... ادامه

5 دیدگاه · 1392/11/6 - 07:02 ·

4

دیدگاه

Noosha

سلام نیما.باور میکنی منم الان 3 ساعته از دندون درد دارم جون میدم...
هرکاری میکنم آروم نمیشه....چشم رو هم نذاشتم...داغونم... {-109-}

1392/11/6 - 07:23

...

سلام بروی ماهت ندایی...
الهی بمیرم...
میدونم چی میکشی گلم..
من که انگاری شیره بدنموکشیدن بس که قرص خوردم...
البته تقویت هم کردم ولی بیخوابی ودندون درد بیحالم کرده...مخصوصاقرصا!

1392/11/6 - 11:43

ParNiyA

ishalla har2tun zood tar khub beshid...

1392/11/6 - 16:56

Noosha

نیما انقدر از صبح تا حالا قرص خوردم قلب و معدم درد میکنه...

1392/11/6 - 19:30

...

آخی...
الهی...
میدونم چی میکشی...
ندایی زیادقرص های بی تجویزونخور..
البته خودم هم بی تجویزدیشب دوتاچرک خشک کن وسه تاژلوفن خوردم...
الانم مثل معتادام ...
زیادروپانیستم..
بهرحال این1روزوهم تحمل کن تاایشالا راحت شی ازشرش...
فقط بدون آجی گلم
ندایی بااحساس
خیلی بیادتم..
چون خودم دارم دردمیکشم
البته نه فقط به این خاطر..
بخاطراینکه میدونم دخترامقاومت بدنیشون کمتره وچطوردردوتامغزاستخونشون حس میکنن
هعی..
ندایی خیلی مواظب خودت باش
دوستدا رهمیشگی شما
نیما

1392/11/6 - 20:21

bamdad

دلم می خواهد از دید بعضی آدمها پنهان بمانم
آدمهایی که مدام توی زندگیت سرک می کشند
و با ژست صمیمیت
داشته هایت را می شمارند
احساساتت را خط کشی می کنند
اشتباهاتت را سرزنش می کنند
به چیز هایی که خود ندارند حسادت می کنند
دست می گذارند روی نقطه ضعف هایت و آنها را بزرگ و بزرگتر می کنندو هر کاری که لازم باشد می کنند
تا تو را کوچک و بی رنگ و کدر نشان دهند
این آدمها ” آینه ” نیستند ، ” خورده شیشه اند ...

... ادامه

دیدگاه · 1392/11/1 - 21:04 ·

9