سیاست انگلیسی! اندر حکایت وام خودرو!!!!
یکروز سرمیز نهار دیپلمات انگلیسی به سیاستمدار روس گفت:
اگربتوانی قدری خردل به خورد گربه بدهی نهارمهمون منی,
سیاستمدار روس بدون تامل پس گردن گربه رو گرفت,
وقتی قاشق پر خردل رابه طرف دهان گربه برد,
گربه با استشمام بوی تند خردل چنگی به دست او زد
ودرحالیکه دست مرد روسی را خونین ساخته بود, باسرعت به پایین پرید.
دیپلمات انگلیسی درحالیکه نگاه معناداری به دوست روسی اش میکرد,
به طرف گربه رفت ویک تکه گوشت را جلوی گربه گذاشت.
گربه وقتی مشغول خوردن شد آهسته دم اورا بلند کرد
و مقداری خردل به مخرج گربه مالید!
گربه با احساس سوزش از جا پرید, جستی زده فرارکرد
ورفت زیرمیز رستوران وپایش را بلند کرد وبه سرعت مشغول لیسیدن ما تحتش شد.
دیپلمات انگلیسی درحالیکه گربه رابه همکار روسی اش نشان می داد
گفت: یادگرفتی که چیزی را به بعضی ها چطوری باید خوراند؟
مدیونید اگه به یاد وام خودرو و .... بیفتید ( اندر حکايت خريد خودرو در ايران )
... ادامه
شما اصن اگه براتون بارون نباره خابتون نمیبره حکم لالایی داره براتون ...
1395/01/12 - 23:27صدای بارون خیلی خوبه .
1395/01/12 - 23:32پشت این پنجره ها وقتی بارون میباره
1395/01/12 - 23:35وقتی آهسته غروب . تو خونه پا میذاره
وقتی هر لحظه نسیم . توی باغچه ها میاد
توی خاک گلدونا . بذر حسرت میکاره
وقتی شبنم میشینه . رو غبار جاده ها
وقتی هر خاطره ای تورو یادم میاره
وقتی توی آینه . خودمو گم میکنم
میدونم که لحظه هام . رنگ آبی نداره
تازه احساس میکنم که چشام بارونیه
پشت این پنجره ها داره بارون میباره
... ناصر عبداللهی ...
بامداد ممنون / روحش شاد .
1395/01/12 - 23:38نهههه قیشنگ بود لایک
1395/01/12 - 23:44اون نهههههه دیگه چیه؟!!!!
1395/01/12 - 23:46مثل جواد رضویان تو در حاشیه گفتم نهههه باریکلا ¡¡¡¡¡
1395/01/12 - 23:51